بورس ایران پس از سقوط تلخ سال ۹۹ هنوز زیر سایه بیاعتمادی عمیق سهامداران حرکت میکند؛ بازاری که قرار بود موتور تأمین مالی اقتصاد باشد، امروز با تصمیمات شبانه، سیاستهای دستوری و ضعف ساختاری، نهتنها سرمایه تازه جذب نمیکند، بلکه نقدینگی موجود را هم به سمت پناهگاههای امنتری چون طلا و ارز میراند.
زهرا ترابی؛ بازار سرمایه
در حالیکه سالها چشماندازی روشن برای تأمین مالی شرکتهای بزرگ و خرد محسوب میشد، این روزها در سایه بیاعتمادی عمیق سهامداران، وضعیت محتاطانهای را تجربه میکند. برای بسیاری، این سوال بوجود می آید، چرا بورس جان نمیگیرد و مهمترین گرهها در کجاست؟
یکی از بزرگترین زخمهای بازار، برمیگردد به سال ۹۹، تبلیغات پررنگ برای جلب سرمایهگذاران خرد، پس از آن سقوط شدید، باعث شد بسیاری از شهروندان با ضررهای سنگین بازار را ترک کنند و اعتماد از آن زمان همچنان بازنگشته است. محمد مسلمی، کارشناس بازار سرمایه، در این باره میگوید “محدودیت سقف فروش در بازگشایی بازار، اگرچه مانعی برای فروش هیجانی است، اما باعث «قفل شدن نقدشوندگی» و تشدید بیاعتمادی میشود”. افزون بر این، تصمیمات غیرشفاف و شبانه، دستوری و بدون مبنای اقتصادی، بسیار به ناامیدی این بازار دامن زده شد.
نقش دولت در جهتگیری قیمتها، اعمال سیاستهای اقتصادی ناپایدار، و عرضه یا فروش سهام دولتی در زمانهای نامناسب، تنها تأثیرات کوتاهمدت داشته و بازار را درمان نکرده است. از طرفی، ابزارهایی مانند تزریق نقدینگی یا دامنه نوسان محدود، بیش از آن که بازدارنده بحران باشند، گاهی قفلکننده نقدشوندگی و موجب خروج بیشتر سرمایه هستند.
برخی از تحلیلگران بازار سرمایه براین باورند که بازار ایران، بهویژه در نمادهای کوچک، از عمق کافی برخوردار نیست. حتی کوچکترین فشار عرضه یا تقاضا باعث تشکیل صفهای خرید یا فروش میشود که این ضعف ساختاری، رفتارهای هیجانی بازار را تشدید کرده است. همچنین در نبود شفافیت از نرخ ارز، نرخ سود بانکی، سیاستهای اقتصادی و حتی سیاست خارجی، فعالان بازار نمیتوانند آیندهنگرانه برنامهریزی کنند. تورم بالا و نبود چشمانداز روشن برای کنترل آن، طلا را به یک پناهگاه کلاسیک سرمایه تبدیل کرده است. بسیاری به جای ورود به بورس، نقدینگی را به این بازارها منتقل کردهاند.
اگر بازار بورس روزی قرار است جان بگیرد، باید اعتماد عمومی بازسازی شود آن هم فقط از طریق شفافیت، پایبندی به قوانین و جلوگیری از تصمیمات شبانه یا دستوری. همچنین سیاستهای کلان اقتصادی مشخص و پیشبینیپذیر، حمایتها از بازار سرمایه، هدفمند، شفاف و در بستر اصلاحات ساختاری باشند و جریان نقدینگی بخشپذیر به بورس بازگردد و این بار با چشماندازی واقعی از طریق رشد صورت بگیرد.