اعتراضات نپال نمونه جدیدی است از ترکیب نارضایتی واقعی داخلی با شبکههای سازمانیافته خارجی. هامی نپال که از یک سازمان غیر دولتی (NGO) امدادی آغاز شد، اکنون در مرکز این تحولات قرار دارد – نمادی از اینکه چگونه سرمایه اجتماعی و کمکهای بشردوستانه میتواند به سکوی پرتابی برای نفوذ سیاسی بازیگران خارجی و تغییر رژیم تبدیل شود.
ایران ویو24- بین الملل
در سال ۲۰۰۰، «انقلاب بولدوزری» (Bulldozer Revolution) در یوگسلاوی، نخستین «انقلاب رنگی» (Color Revolution) بود که بنا بر گزارشهای متعدد با نقش مستقیم سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA)، بنیاد ملی دموکراسی (NED) و آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID) سازماندهی شد. این الگو – استفاده از گروههای جوانان به عنوان نیروی پیشرو «تغییر رژیم» (Regime Change) – در دهههای بعد بارها در کشورهای گوناگون تکرار شد و همچنان ادامه دارد. گفته میشود اعتراضات اخیر در نپال جلوه دیگری از همین انقلابهای رنگی آمریکایی است؛ هرچند تلاش میشود ردپای «یانکیها» پنهان بماند، اما روابط و سیر حوادث خود سخن میگویند.
در هفتههای اخیر، تصاویر تکاندهنده از نپال، جهان را غافلگیر کرد: زمانی که «هامی نپال»، یک سازمان غیردولتی ناشناخته و بدون سابقه فعالیت سیاسی، رهبری شورشیان را در دست گرفت، ساختمانهای دولتی و خصوصی به آتش کشیده شد و دهها مقام دولتی و غیرنظامی کشته شدند. رسانههای غربی این رویدادها را «شورش نسل Z» و خشم خودجوش از فساد و بیکاری توصیف کردند، اما ردپای یک انقلاب رنگی جدید با دخالت شبکههای خارجی آشکار بود.
در ۹ سپتامبر، نخستوزیر «ک. پ. شارما اولی» استعفا داد. اما گفته میشود جرقه این بحران در اوت ۲۰۲۳ زده شد؛ زمانی که دولت نپال «سیاست ملی امنیت سایبری» (National Cybersecurity Policy) را تصویب کرد – مشابه «دیوار بزرگ آتش» چین – که ترافیک اینترنت خارجی را محدود و پلتفرمهای خارجی را ملزم به ثبت رسمی میکرد. سازمان «حقوق دیجیتال نپال» (Digital Rights Nepal) که از بنیادهای جامعه باز (Open Society Foundations) جورج سوروس بودجه میگیرد، این قانون را «سانسور گسترده» خواند.
با اجرای این قانون، در ۳ سپتامبر ۲۰۲۵ مهلت ثبت پلتفرمها به پایان رسید؛ تیکتاک و وایبر ثبت کردند، اما فیسبوک، اینستاگرام، واتساپ، یوتیوب و دیگران از ثبت امتناع کردند و کاتماندو ۲۶ سایت خارجی را مسدود ساخت.
در ۴ سپتامبر، «فدراسیون روزنامهنگاران نپال» که از بنیاد ملی دموکراسی (NED) تأمین مالی میشود، بیانیهای با امضای ۲۲ سازمان جامعه مدنی منتشر کرد و «اعتراض شدید» خود را به این مسدودسازی گسترده ابراز داشت. بیشتر امضاکنندگان این بیانیه نیز از همان منابع و دیگر دولتها و بنیادهای غربی و پلتفرمهای شبکههای اجتماعی بودجه میگیرند. همین موضوع به «نقطه عطف» هامی نپال بدل شد و این سازمان تظاهراتی گسترده برای چهار روز بعد برنامهریزی کرد. با این حال، شواهد روشن نشان میدهد که این آشفتگی شورشی مدتها در حال شکلگیری بود.
«هامی نپال» با بهرهگیری از شبکههای اجتماعی و سرمایه اعتباری گذشته خود در حوزه امدادرسانی، سازماندهی و هدایت اعتراضات خیابانی را به دست گرفت و به یکی از اثرگذارترین بازیگران سیاسی خارج از احزاب سنتی تبدیل شد. این گروه در سپتامبر ۲۰۲۵ شرکتکنندگان را آماده کرد و حتی «خط ویژه پشتیبانی اعتراض» راهاندازی نمود. اعتراضات به سرعت خشونتآمیز شد؛ پارلمان و اقامتگاه نخستوزیر به آتش کشیده شد و همسرش در آتش زنده زنده سوخت.
زمانی که سرور دیسکورد هامی نپال پر از پیامهای تند و درخواست سلاح بود، ارتش نپال تسلیم شرایط شد و با رهبران این گروه بهعنوان نماینده معترضان دیدار کرد، جایی که حتی هامی نپال اسامی اعضای دولت موقت را مطرح کرد.
حامیان «هامی نپال» چه کسانی هستند؟
این گروه که امروز به چهره اصلی نسل معترض در نپال بدل شده، در ۲۰۱۵ پس از زلزله ویرانگر بهعنوان یک NGO بشردوستانه داوطلبی شکل گرفت. نکته جالب اینجاست که هرچند هامی نپال سابقه فعالیت سیاسی نداشت، اما در فهرست حامیان مالیاش نامهای زیر دیده میشود:
-
هتلهای لوکس غربی کاتماندو و برندهای بینالمللی (مثل کوکاکولا و پیامرسان وایبر)
-
شرکت شنکر (Shanker) بزرگترین سرمایهگذار خصوصی کشور
-
بنیاد رفاه گورخا (Gurkha Welfare Trust) که بهگفته منابع، از وزارت خارجه و دفاع بریتانیا بودجه میگیرد
-
دانشجویان برای تبت آزاد (Students for a Free Tibet) – دریافتکننده بودجه از NED که به عنوان «پوشش سیا» شناخته میشود
یکی از اهداکنندگان هامی نپال، «دیپاک باتا» دلال سلاح است که در قراردادهای مشکوک تسلیحاتی سابقه دارد؛ گفته میشود روابط او با ارتش ممکن است به تعامل ارتش و معترضان کمک کرده باشد. در وبسایت رسمی هامی نپال همه این منابع ذکر نشده، اما رسانهها آنها را افشا کردهاند.
نقش مستقیم آمریکا:
بر اساس مکاتبات داخلی آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID) که توسط رسانهها بررسی شده، آمریکا از سال ۲۰۲۰ بیش از ۹۰۰ میلیون دلار کمک به نپال متعهد شده است. این بودجه از طریق کنسرسیوم مستقر در واشنگتن به نام CEPPS (شامل «مؤسسه ملی دموکراتیک NDI»، «مؤسسه جمهوریخواه بینالمللی IRI» و «بنیاد بینالمللی سیستمهای انتخاباتی IFES») اجرا میشود. این رقم یکی از بزرگترین سرمایهگذاریهای سرانه آمریکا در «دموکراسی» در منطقه است و هدف آن، استقرار دولتی بوده که منافع آمریکا را تأمین کند. این در حالی است که بنیاد ملی دموکراسی (NED) پیشتر به نپال درباره الگوبرداری از مدل اینترنتی چین هشدار داده بود.
بر این اساس گزارش منتشرشده در وبسایت Sunday Guardian Live نیز به این موضوع پرداخته و با عنوان «اختصاص ۹۰۰ میلیون دلار، نگرانی از دست داشتن آمریکا در نپال» به تحلیل نقش گسترده و تأثیرگذار ایالات متحده در تحولات سیاسی نپال میپردازد. این گزارش با استناد به اسناد رسمی و پروژههای تأمین مالیشده توسط آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID) و مؤسسه چالشهای هزاره (MCC)، نشان میدهد که آمریکا سرمایه گذاری مالی قابلتوجهی برای نفوذ در نپال داشته و از طریق پروژههای مختلف، بهویژه در زمینههای دموکراسی، جامعه مدنی، رسانهها و بهداشت، نفوذ خود را در این کشور تقویت کرده است.
بر اساس این گزارش، از سال ۲۰۲۰، ایالات متحده بیش از ۹۰۰ میلیون دلار به برنامه های خود در نپال اختصاص داده است. این بودجه از طریق کنسرسیومی به نام CEPPS (شامل مؤسسه ملی دموکراتیک NDI، مؤسسه جمهوریخواه بینالمللی IRI و بنیاد بینالمللی سیستمهای انتخاباتی IFES) اجرا میشود. این مبلغ یکی از بزرگترین سرمایهگذاریهای سرانه آمریکا در «دموکراسی» در منطقه است و هدف آن، استقرار دولتی بوده که منافع آمریکا را تأمین کند.
در چارچوب این پروژهها، مواردی چون «فرآیندهای دموکراتیک» با بودجه ۸ میلیون دلار، «مرکز منابع دموکراسی نپال» با ۵۰۰ هزار دلار، «مشارکت جامعه مدنی و رسانهها» با ۳۷ میلیون دلار و «سلامت باروری نوجوانان» با ۳۵ میلیون دلار تأمین مالی شدهاند. این پروژهها بهویژه در زمینههای آموزش، رسانه، نظرسنجی و اصلاحات حکومتی اجرا شدهاند.
این گزارش همچنین به انتقادات و نگرانیهایی اشاره دارد که برخی ناظران از تأثیرات منفی این پروژهها بر استقلال سیاسی نپال و نفوذ خارجی در فرآیندهای داخلی این کشور ابراز کردهاند. در مجموع، این تحلیل نشان میدهد که ایالات متحده با استفاده از ابزارهای مالی و پروژههای توسعهای، نفوذ خود را در نپال گسترش داده و در تحولات سیاسی این کشور نقش فعالی ایفا کرده است.
جمعبندی تحلیلی
شکی نیست که بسیاری از شهروندان نپالی واقعاً از دولت خود ناراضی بوده و خواهان تغییر بودند، اما الگوی انقلابهای رنگی نشان میدهد که نارضایتی عمومی میتواند بهطور سیستماتیک به سمت نصب دولتهای مطلوب غرب هدایت شود؛ دولتهایی که گاه حتی بدتر از پیشینیان عمل میکنند. در حال حاضر، کاتماندو در خلأ سیاسی است و تاریخ نشان داده که NED، بنیادهای جامعه باز و دیگر نهادهای غربی مرتبط با نهادهای اطلاعاتی همیشه آمادهاند از چنین «پنجرههای فرصت» استفاده کنند.
جمعبندی راهبردی سردبیری ایران ویو24
تحولات اخیر نپال، تصویری آشکار از الگوی نفوذ خزنده آمریکا در جوامع شرقی ارائه میدهد؛ الگویی که با ابزارهای نرم، نه تانک و هواپیما، بلکه با NGOها، شبکههای اجتماعی، و کمکهای به ظاهر بشردوستانه عمل میکند.
در حالی که برخی رسانهها و فعالان رسانهای ایرانی، متاثر از تبلیغات هدفمند رسانههای غربی، با تاکتیک «شبههمسانسازی» (Analogical Framing) تلاش کردند تحولات نپال را صرفاً از زاویه فیلترینگ اینترنت و ویژگیهای فرهنگی و سیاسی نسل Z تحلیل و برجسته سازی کنند، شایان ذکر است که جوهره ماجرا از این فراتر است و در واقع اجرای یک مدل برنامهریزیشده و ساختاریافته آمریکایی در زمینه تغییر رژیم و نفوذ نرم است که سالها برای نفوذ خزنده در ساختارهای اجتماعی و سیاسی نپال طراحی و پیادهسازی شده است.
در این مدل، ابتدا اعتبار انسانی و امدادی ساخته میشود؛ سازمانهایی مانند «هامی نپال» با فعالیتهای داوطلبانه و شفافیت ظاهری اعتماد عمومی را بهدست میآورند. سپس همین شبکهها در بزنگاههای سیاسی، با حمایت مالی و رسانهای بنیادها و نهادهای غربی به نیروهای پیشرو اعتراضات تبدیل میشوند و مسیر تغییرات مورد نظر واشنگتن را هموار میکنند.
سرمایهگذاری عظیم آمریکا از طریق USAID، NED، OSF، و شبکه CEPPS در نپال نمونه بارزی است که نشان میدهد واشنگتن بهدنبال تغییر رژیم با کمترین هزینه و بیشترین اثرگذاری است. سیاست امنیت سایبری نپال تنها بهانهای بود تا شبکههای آماده سالها کار زیرپوستی را آشکار کنند و اعتراضات نسل Z را در قالب «خشم خودجوش» به خیابان بکشانند.
از منظر راهبردی، این تجربه هشداری جدی برای جوامع شرقی است:
-
نفوذ آمریکا دیگر با سفارتخانه و پیمان نظامی آغاز نمیشود؛ با بودجههای بشردوستانه و NGOهای بیخطر شروع میشود.
-
هر بحران اجتماعی یا نارضایتی واقعی، بهسرعت میتواند به بستر یک پروژه ژئوپلیتیک تبدیل شود.
-
کشورها اگر در برابر این نفوذ نرم مصونسازی نکنند، در لحظه بحران، میدان را واگذار خواهند کرد.
این الگو نشان میدهد واشنگتن در عصر جدید، بیش از هر زمان دیگر، قدرت نرم را به سلاح ژئوپلیتیک خود بدل کرده است؛ نفوذی که آرام، خزنده و نامحسوس پیش میرود تا روزی که به تغییر بزرگ بینجامد.