جنگ غزه و حمله هوایی اسرائیل به دوحه در سپتامبر ۲۰۲۵، دو ضربه سنگین به مهمترین پروژه راهبردی آمریکا و تلآویو در خاورمیانه ـ پیمانهای ابراهیم ـ وارد کردند. آنچه قرار بود نماد همگرایی اقتصادی و امنیتی اعراب و اسرائیل باشد، اکنون به صحنهای از بیاعتمادی، انسجام عربی و بازتعریف معادلات منطقهای بدل شده است.
ایران ویو24- بین الملل
پیمانهای ابراهیم که در سال ۲۰۲۰ با هدف عادیسازی روابط میان اسرائیل و چهار کشور عربی ـ امارات، بحرین، مراکش و سودان ـ شکل گرفت، قرار بود الگویی تازه از همکاری اقتصادی و امنیتی در خاورمیانه ارائه دهد. اما دو تحول بزرگ این مسیر را بهشدت متزلزل کرده است:
نخست، جنگ غزه از اکتبر ۲۰۲۳ که با شهادت قریب به ۷۰ هزار فلسطینی ـ عمدتاً غیرنظامی ـ افکار عمومی جهان عرب را علیه اسرائیل به اوج خشم و انزجار رساند.
دوم، حمله هوایی اسرائیل به دوحه در سپتامبر ۲۰۲۵ که نهتنها خشم عمومی را دوچندان کرد، بلکه واقعیت «اسرائیلِ بدون محدودیت» را در ذهن ملتها و دولتهای عربی به شکلی عریان نمایان ساخت.
حمله ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ (۹ سپتامبر ۲۰۲۵) به دوحه، صرفاً یک حادثه امنیتی نبود؛ بلکه به معنای عبور از خط قرمزی بود که معادلات ژئوپلیتیکی و دیپلماتیک خاورمیانه را دگرگون میسازد. این حمله خاک کشوری را هدف قرار داد که هم یکی از متحدان اصلی آمریکا در خلیج فارس است و هم عضوی کلیدی از شورای همکاری خلیج فارس. چنین اقدامی، در عمل مهمترین دستاورد راهبردی آمریکا و اسرائیل در سالهای اخیر ـ یعنی پیمانهای ابراهیم ـ را با تهدیدی وجودی مواجه ساخته است.
هرچند قطر بهطور رسمی به این پیمان نپیوسته بود، اما در مقام میانجیگر در آتش بس غزه سطحی از روابط خود با رژیم صهیونیستی را آشکار ساخته بود و لذا تجاوز اسرائیل به دوحه به عنوان یک همپیمان آمریکا نشان داد که تلآویو حتی در قبال نزدیکترین شرکای واشنگتن و کشورهایی که با رژیم مماشات زیاد دارند نیز قائل به هیچ محدودیتی نیست. این واقعیت برای کشورهای عضو پیمان ابراهیم یک پیام روشن دارد: اسرائیل نه صرفاً یک بازیگر درگیر در منازعه فلسطین، بلکه تهدیدی بالفعل برای امنیت ملی دولتهای عربی است.
واکنش هماهنگ عربستان، امارات و قطر به این حمله نیز نشان داد که درک مشترک از تهدید اسرائیل، در حال تقویت انسجام منطقهای است. تجاوز به خاک یکی از اعضای شورای همکاری میتواند موتور محرک همگرایی عربی تازهای شود؛ انسجامی که بیش از هر چیز، مشروعیت و دوام پیمانهای ابراهیم را زیر سؤال میبرد.
جوامع عربی که تا پیش از این با خشم و انزجار تصاویر کشتار غزه را دنبال میکردند، اکنون این کابوس را در خاک دیگر کشورهای عربی محتمل میبینند. این چشمانداز، دولتهای امضاکننده پیمان و حتی دولتهای کاندیدای پیوستن به آن را با فشار اجتماعی، موجی از نارضایتی داخلی و تردیدهای سیاسی روبهرو ساخته است.
به بیان دیگر، اگر جنگ غزه بنیانهای اجتماعی پیمانهای ابراهیم را سست کرد، حمله به دوحه آن را در سطح امنیتی و ژئوپلیتیکی در آستانه فروپاشی قرار داده است. این تحول بحث لزوم بازتعریف همکاریهای عربی ـ اسلامی در برابر اسرائیل را به شکلی جدی مطرح کرده است؛ روندی که میتواند به تشدید دوگانهسازی منطقهای بینجامد.
هرچند فشار واشنگتن برای حفظ پیمانهای ابراهیم ادامه خواهد داشت، اما حرکت همزمان برخی دولتهای خلیج فارس به سوی همکاریهای امنیتی ـ اقتصادی با چین و روسیه میتواند ابزار چانهزنی تازهای در برابر آمریکا و اسرائیل فراهم کند. در شرایط کنونی، اعراب راهی جز بهرهگیری از این توازن چندقطبی برای بقای خود ندارند.
بنابراین، جنگ غزه بنیانهای اجتماعی پیمانهای ابراهیم را لرزاند و حمله اسرائیل به دوحه، آن را وارد بحرانی ساختاری و امنیتی کرده است. اکنون کشورهای عربی در برابر انتخابی سرنوشتساز ایستادهاند: یا تداوم عادیسازی به بهای از دست دادن مشروعیت داخلی و امنیت منطقهای، یا بازگشت به گفتمان مشترک عربی ـ اسلامی و حرکت در چارچوب نظم چندقطبی نوظهور.
بیتردید سرنوشت پیمانهای ابراهیم نه در تلآویو و نه در واشنگتن، بلکه در تصمیم نهایی دولتها و ملتهای عربی تعیین خواهد شد.
خلاصه راهبردی سردبیری ایران ویو24
-
پیمانهای ابراهیم که روزی ستون امنیتی و اقتصادی آمریکا در خاورمیانه بود، اکنون در بحران مشروعیت اجتماعی و امنیتی قرار دارد.
-
جنگ غزه پایههای اجتماعی پیمانها را لرزاند؛ حمله اسرائیل به دوحه، آنها را از منظر امنیتی و ژئوپلیتیکی متزلزل کرد.
-
اسرائیل تهدیدی بالفعل برای متحدان عرب آمریکا است و نه صرفاً بازیگری در منازعه فلسطین.
-
کشورهای عربی میان ادامه عادیسازی با هزینه داخلی و منطقهای یا بازگشت به گفتمان عربی ـ اسلامی و بهرهگیری از نظم چندقطبی، مجبور به انتخاباند.
-
سرنوشت پیمانهای ابراهیم دیگر در دست تلآویو و واشنگتن نیست؛ بلکه توسط تصمیم دولتها و ملتهای عرب تعیین خواهد شد.