امنیت انرژی امروز، نه فقط شاهرگ اقتصاد جهانی بلکه میدان نبردی ژئوپلیتیک است؛ جایی که هر جرقه در خلیج فارس میتواند آتش بحران را از اروپا تا آمریکا شعلهور کند. در این معادله، سیاستهای بحرانساز اسرائیل علیه ایران، تهدیدی است که نه تنها تهران بلکه کل نظم انرژی جهان را نشانه گرفته و میتواند بهای سنگینی برای خود تلآویو و متحدانش رقم بزند.
محمود خبازی، کارشناس مسائل اروپا
امنیت انرژی در جهان امروز، نه صرفاً یک موضوع اقتصادی بلکه یک متغیر ژئوپلیتیک تعیینکننده است. هرگونه تنش در خلیج فارس، بهعنوان گلوگاه حیاتی انتقال نفت و گاز، میتواند زنجیره تأمین جهانی را دچار اختلال کند و آثار مستقیم آن بر اروپا، آسیا و حتی آمریکا غیرقابل انکار خواهد بود.
در این میان، نقش تخریبی اسرائیل در دامنزدن به بحرانها و ایجاد بیثباتی در منطقه، بهویژه علیه ایران، یک عامل مهم تهدیدآفرین است؛ عاملی که نه تنها تهران بلکه کل ساختار امنیت انرژی جهانی را هدف قرار میدهد.
اسرائیل طی سالهای اخیر تلاش کرده است تا از طریق عملیات اطلاعاتی، سایبری و تحریک بحرانهای منطقهای، مسیر فروش و انتقال انرژی ایران را با مانع مواجه سازد. از حملات سایبری به زیرساختهای انرژی گرفته تا تحریک بحران در آبراههای بینالمللی، تلآویو همواره کوشیده است هزینههای حضور ایران در بازار انرژی را افزایش دهد.
بااینحال، آنچه در محاسبات استراتژیک اسرائیل نادیده گرفته میشود، پیامدهای فرامرزی این اقدامات است. در شرایطی که جهان با بحران انرژی پس از جنگ اوکراین دستبهگریبان است، هرگونه بیثباتی در خلیج فارس میتواند به افزایش نجومی قیمتها، کمبود عرضه و ایجاد فشار اقتصادی بر اروپا منجر شود.
اروپا، که خود بیش از پیش به منابع انرژی خاورمیانه نیازمند شده، بهخوبی میداند امنیت تنگه هرمز و سایر کریدورهای انرژی برای ثبات اقتصادیاش حیاتی است. اگر اسرائیل بخواهد با سیاستهای تنشزا حضور ایران را در این معادله تضعیف کند، ناخواسته خود اروپا را در مسیر بحران قرار خواهد داد. چنین روندی، بیتردید شکافهای بیشتری میان واشنگتن، بروکسل و حتی برخی پایتختهای عربی بهوجود خواهد آورد.
اسرائیل میکوشد با القای تهدید ایران و تبدیل تهران به «هسته بحران منطقه»، جایگاه خود را بهعنوان شریک امنیتی کشورهای عربی و حتی اروپا تقویت کند. اما این بازی، بیش از آنکه منافع پایدار برای تلآویو داشته باشد، میتواند به یک دام راهبردی بدل شود. زیرا ایران تواناییهای قابل توجهی در بازدارندگی فعال دارد؛ از ظرفیتهای دفاعی تا ابزارهای ژئوپلیتیک مانند موقعیت راهبردی در خلیج فارس. هرگونه اقدام تخریبی علیه ایران، میتواند واکنشی زنجیرهای ایجاد کند که نه تنها جریان انرژی بلکه حتی ثبات سیاسی برخی کشورهای منطقه را تهدید نماید.
از منظر ایران، امنیت انرژی یک موضوع دوگانه است: هم فرصتی برای ایفای نقش کلیدی در اقتصاد جهانی و هم ابزاری برای بازدارندگی در برابر تهدیدات. تلآویو اگر تصور کند با بیثباتسازی میتواند ایران را از میدان خارج کند، باید هزینههای چنین ماجراجویی را نیز محاسبه کند.
تهران بارها نشان داده که اجازه نخواهد داد امنیت انرژی منطقه به دست بازیگران بیثباتساز گروگان گرفته شود. این هشدار نه فقط به اسرائیل بلکه به کشورهای منطقه و اروپا نیز است: همراهی با سیاستهای تخریبی تلآویو، در نهایت امنیت خود آنها را نیز هدف قرار خواهد داد.
کشورهای اروپایی که اکنون بیش از هر زمان دیگری نگران بحران انرژی هستند، باید دریابند هرگونه مماشات با اسرائیل در پروژههای بیثباتساز، عملاً علیه منافع مستقیم آنهاست. آینده امنیت انرژی در گرو همکاری و ثبات منطقهای است، نه در مسیر افزایش درگیریها. تلآویو ممکن است در کوتاهمدت با بحرانآفرینی علیه ایران امتیاز سیاسی به دست آورد، اما در بلندمدت، این بازی یک مسیر باخت–باخت برای همه طرفها، از جمله خود اسرائیل خواهد بود.
ایران، با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و نقش محوریاش در انرژی جهانی، توانایی دارد معادلات را بهگونهای تغییر دهد که هر ماجراجویی پرهزینه تمام شود. پیام روشن برای اسرائیل و هر کشور منطقهای یا فرامنطقهای این است: امنیت انرژی خط قرمز ایران است. هرگونه تهدید علیه این حوزه، نه تنها پاسخ متناسب تهران را به دنبال دارد، بلکه آثار دومینویی آن بر امنیت جهانی انرژی، اروپا و حتی بازارهای آمریکا نیز غیرقابل اجتناب خواهد بود.
در نهایت، آینده امنیت انرژی در خلیج فارس وابسته به عقلانیت بازیگران است. اسرائیل اگر همچنان به مسیر تخریبی خود ادامه دهد، تنها نتیجه آن افزایش هزینهها برای همه خواهد بود. از همین رو، این یک هشدار استراتژیک است: بیثباتی در انرژی بازیای نیست که برندهای داشته باشد؛ بلکه مسیری است که بیش از همه، اسرائیل و شرکای آن را در اروپا و منطقه آسیبپذیر خواهد کرد.