«سووشون» پیش از آنکه با داستان و کیفیتش سنجیده شود، در گردباد حاشیه و جنجال گرفتار شد؛ آزمونی پرهزینه برای نرگس آبیار که انتظارات بالا و نقدهای تند را همزمان به همراه داشت.
مهدیا عابدی، ایران ویو24
سریال «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار، پیش از آنکه فرصت پیدا کند با روایت و کیفیت هنریاش سنجیده شود، در مرکز یک گردباد خبری قرار گرفت. پخش قسمت نخست و چند سکانس که «ساختارشکن» ارزیابی می شد، کافی بود تا پخش سریال متوقف و حتی پلتفرم نماوا برای مدتی از دسترس خارج شود. این وقفه، ناخواسته به شکل یک شو تبلیغاتی عمل کرد و نام سریال را در همه جا بر سر زبانها انداخت.
عدهای از منتقدان این ماجرا را نمونهای از «استراتژی جنجالآفرینی» برای جذب توجه میدانند، در حالی که برخی دیگر آن را ابزاری برای پوشاندن ضعفهای احتمالی اثر قلمداد میکنند. اما پس از فروکشکردن هیاهو و گذشت پنج قسمت، نگاهها دوباره به خود اثر برگشت؛ و واکنشها، بهخصوص در شبکههای اجتماعی، از رضایت کامل فاصله زیادی داشت.
اقتباسی که بار انتظارات را به دوش میکشید
«سووشون» به عنوان یکی از شاخصترین رمانهای زنانهی ادبیات معاصر ایران، سالها منتظر اقتباسی تصویری بود. انتخاب نرگس آبیار ـ فیلمساز موفق و عضو آکادمی اسکار ـ برای این پروژه، امیدها را دوچندان کرد. اما واقعیت پخش و نقدها نشان داد که فاصلهی میان انتظار و نتیجه، کم نبود.
از منظر فنی، استفادهی فراوان از دوربین رویدست به یکی از پرچالشترین نکات بدل شد؛ روشی که اگرچه در برخی صحنهها مؤثر است، اما تکرارش برای بیننده خستگی و حتی دلزدگی به همراه آورد. طراحی صحنه و لوکیشنها هرچند پرجزئیات و متنوع بود، اما در نهایت نتوانست جذابیت کلی اثر را ارتقا دهد. ضعف در هماهنگی صدا و تصویر، روایتگری پرحجم شخصیت اصلی که گاهی به «کتاب صوتی تصویری» شبیه میشد، و انتخاب بازیگرانی که نتوانستند عمق شخصیتهای «زری» و «یوسف» را منتقل کنند، از جمله انتقادهای پرتکرار بودند.
پشتصحنهی پرهزینه، پرسشهای جدی
سرمایهگذاری عظیم و بودجههای چندصد میلیاردی «سووشون» نیز توقع کیفیتی درخور را بالا برده بود. همین موضوع این پرسش را ایجاد میکند که آیا قبل از سفارش پروژههای بعدی، بهتر نیست عملکرد کارگردان در اثر نخست بهطور کامل و بیطرفانه ارزیابی شود؟
با وجود همهی نقدها، آبیار هماکنون در حال ساخت اقتباس دیگری به نام «بامداد خمار» است. شاید تجربهی «سووشون» بتواند به بازنگری در نحوهی اقتباس، توجه به ذائقهی مخاطب، و استفادهی هوشمندانهتر از ظرفیتهای فنی و بازیگری منجر شود.
در نهایت، فارغ از هیاهو، چیزی که برای مخاطب مهمتر از همه است، احترام به وقت، ذهن و احساس اوست؛ معیاری که بیش از هر چیز، تفاوت میان یک اثر ماندگار و یک پروژهی پرهزینه اما کماثر را مشخص میکند.