امروز استاد محمود فرشچیان به وادی نور و جاودانگی پیوست، هنرمندی که همچون طلیعه ای تابناک در تاریکیهای زمانه، نه تنها اصالت و روح نقاشی ایرانی را زنده کرد، راز عاشورا را در جان ها جاری ساخت.
مهدیا عابدی، ایرانویو۲۴
استاد فرشچیان، فراتر از یک نقاش، حامل روح هنر اصیل ایرانی بود که از ژرفای سنت برآمد و با جلوههای رنگ و فرم به دنیای مدرن جان بخشید. او نه تنها خطوط و رنگها را به تصویر کشید، بلکه با قلم جادوییش، دریچهای به عالم معنا و عرفان گشود.
تابلوی ماندگار «عصر عاشورا» همچون دعا و زمزمهای است که مظلومیت اهل بیت (ع) را به زبانی جاودانه فریاد میزند. آن اسب بازگشته بدون سوار، رمز بازگشت جانها به سرچشمه حقیقت است و هر رنگ و خط در این اثر، نغمهای از درد و امید و وصل است.
این اثر روحانی که از دل آتش تاریخ برخاسته، در دل یونسکو جای گرفت و جهانیان را به تماشای این اشراق معنوی فراخواند.
استاد فرشچیان مکتبی ساخت که نه تنها هنر نگارگری را به شکوفایی رساند، بلکه جویبار عرفان و خودآگاهی را در آن روان ساخت. شاهنامه، غزلیات حافظ و رباعیات خیام در قلمرو او همچون آینهای تمامنما از ژرفای هنر و حکمت ایرانی جلوهگر شدند.
او با حضور معنوی خویش در جشنوارهها و دانشگاههای جهان، پیام هنر ایرانی را به جهانیان رساند و موزه سعدآباد تهران، خانهای مقدس برای یاد و آثار او شد.
درگذشت استاد محمود فرشچیان پایان جسمانی یک عارف نقاش بود، اما روح و آثارش، به ویژه «عصر عاشورا»، چراغی است جاودان که در تاریکیها راهنمای دلهای جویای حقیقت خواهد بود. او با هر خط و رنگ، راز عاشورا را نه تنها نقاشی کرد، بلکه آن را در جانها جاری ساخت؛ روحی که همواره در گستره هنر ایرانی میدرخشد و الهامبخش نسلها باقی خواهد ماند.