در میانه رقابتهای داغ ژئوپلیتیک و پروژههای اقتصادی میلیارددلاری، اسرائیل میکوشد با ترکیب کریدور IMEC، پیمان ابراهیم و قدرت فناوری، رویای دیرینه «اسرائیل بزرگ» را از نیل تا فرات به واقعیت بدل کند.
فواد شمس، کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی
تحولات ژئوپلیتیکی سالهای اخیر، بهویژه با آغاز «پیمان ابراهیم»، پروژه «کریدور اقتصادی هند–خاورمیانه–اروپا» (IMEC) و تشدید رقابتهای جهانی میان آمریکا، چین و روسیه، جایگاه اسرائیل را در ساختار منطقهای و بینالمللی دگرگون کرده است.
رویای «اسرائیل بزرگ» در قالب ایجاد هژمونی این رژیم در منطقه معنا پیدا میکند. در واقع، نتانیاهو میکوشد اسرائیل را به «لولای اتصال راهبردی» میان اقیانوس اطلس و آرام تبدیل کند. تلاش برای پیشبرد کریدور IMEC، توسعه پیمان ابراهیم و پاکسازی کامل قومی در غزه، همگی در راستای تحقق هژمونی اسرائیل بزرگ در منطقه ارزیابی میشوند.
اسرائیل در مسیر این هدف میکوشد در کانون تحولات راهبردی غرب آسیا قرار گیرد. پروژه IMEC که با حمایت آمریکا، هند، عربستان سعودی، امارات و اسرائیل تعریف شده، این رژیم را به نقطه اتصال کلیدی در تجارت میان آسیا و اروپا تبدیل خواهد کرد. این پروژه، به نوعی پاسخ غرب به ابتکار «یک کمربند – یک راه» چین به شمار میآید.
اسرائیل با گسترش روابط اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی با کشورهای عربی، در پی آن است که بدون نیاز به برقراری صلح واقعی با فلسطینیها، جایگاه خود را بهعنوان قدرت هژمون منطقهای تثبیت کند. این پیمان، بیش از آنکه تلاشی برای حل منازعه فلسطین باشد، ابزاری برای مهار ایران و جبهه مقاومت و بهرهبرداری اقتصادی از همگرایی منطقهای بدون حل مسئله فلسطین است. با این حال، برای دستیابی به هژمونی کامل – که بازتاب همان رؤیای اسرائیل بزرگ است – نیازمند اقدامات عملیاتی و اقتصادی گستردهتری خواهد بود.
در این راستا، کریدور IMEC با مشارکت هند آغاز شده و از طریق بنادر خلیج فارس به عربستان و اردن میرسد، سپس با خط ریلی به بندر حیفا در اسرائیل متصل شده و راه خود را به اروپا ادامه میدهد. این مسیر، نقشی استراتژیک برای اسرائیل در زنجیره تأمین جهانی ایجاد کرده و میتواند بر توازن قدرت منطقهای اثرگذار باشد.
در کنار این تحولات، یکی از زیرساختهای کمتر دیدهشده اما بسیار راهبردی، استقرار سرورهای هوش مصنوعی در اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس است. شرکتهای بزرگ فناوری آمریکایی مانند مایکروسافت، گوگل و آمازون سرمایهگذاریهای کلانی برای ایجاد مراکز داده در اسرائیل و امارات انجام دادهاند.
این زیرساختها نهتنها توان پردازش و تحلیل اطلاعات امنیتی، تجاری و نظامی را افزایش میدهند، بلکه در آینده نزدیک به ابزارهای اصلی کنترل اطلاعات منطقه بدل خواهند شد. اسرائیل با تکیه بر توان فناورانه و روابط استراتژیک خود با دره سیلیکون، میکوشد نهتنها از نظر فیزیکی، بلکه از منظر دادهای و الگوریتمی نیز مرکز ثقل غرب آسیا باشد. آمریکا نیز با بهرهگیری از پیمان ابراهیم، پروژههای بزرگ هوش مصنوعی و کریدور IMEC، ابزارهای مهمی برای حفظ نفوذ خود در منطقه و تضعیف نقش چین و روسیه – از طریق اسرائیل – در اختیار خواهد داشت.
در مقابل، چین با دیده تردید به این روند مینگرد و میکوشد با سرمایهگذاری در کشورهای عربی و تقویت روابط با ایران، توازن ایجاد کند؛ هرچند هنوز حضور فعالی ندارد. روسیه نیز ضمن حفظ روابط با اسرائیل، حامی راهحل دوکشوری برای فلسطین است، اما به نظر میرسد علاقه و نقشآفرینی پیشین خود در غرب آسیا را از دست داده و چندان فعالانه وارد عمل نمیشود.
به نظر میرسد اسرائیل برای تحقق رؤیای «اسرائیل بزرگ» راهبردی نوین مبتنی بر قدرت نرم و اقتصادی یافته است؛ هرچند همچنان بر توان نظامی و حتی پاکسازی قومی برای حذف کامل مسئله فلسطین تکیه دارد. این رژیم میخواهد از ابزار اقتصادی کریدور IMEC و ابزار سیاسی پیمان ابراهیم برای پیشبرد این هدف بهره گیرد و نهایتاً با تضعیف کشورهای منطقه، به نیروی هژمون غرب آسیا بدل شود.
اسرائیل با استفاده از رقابتهای ژئوپلیتیک جهانی، به دنبال تثبیت نقش خود بهعنوان حلقه اتصال آتلانتیک و پاسیفیک است. پیمان ابراهیم و کریدور IMEC ابزارهای این راهبردند، اما جنگ دوازدهروزه با ایران، تحولات مرتبط با زیرساختهای دادهمحور و بحرانهای مکرر با فلسطین نشان میدهد این مسیر پرمخاطره، بدون حل منازعات تاریخی و رعایت حقوق مردم فلسطین، بهسادگی به نتیجه نخواهد رسید. شاید توهم شوم «اسرائیل بزرگ» نه با توپ و تانک، نه با هوش مصنوعی، نه با کریدور و نه با بازیهای سیاسی هرگز تحقق نیابد.