کریدور زنگزور، میراث جنگ دوم قرهباغ، دیگر صرفاً یک مسیر حملونقل نیست؛ بلکه نماد رقابت ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی است. در بستر رقابتهای ژئوپلیتیکی، ایران اگر از موضع انفعال خارج شود، میتواند بهجای تهدید، فرصتهای راهبردی در ترانزیت، نفوذ منطقهای و امنیت ملی از این پروژه بهدست آورد.
فواد شمس، کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری
کریدور زنگزور که پس از جنگ دوم قرهباغ در متن توافقنامه آتشبس ۲۰۲۰ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان مطرح شد، نهتنها یک مسیر حملونقل، بلکه نشانهای از تحولات ژئوپلیتیکی جدید در قفقاز جنوبی است. حال باید دید که پیامدهای این کریدور برای ایران چیست؟ نقش بازیگران منطقهای و فرامنطقهای شامل روسیه، آمریکا، ترکیه، چین، آذربایجان و ارمنستان چگونه است؟
منطقه قفقاز جنوبی پس از تجزیه شوروی، همواره یکی از کانونهای بحرانخیز اوراسیا بوده است. منازعه دیرینه بین ارمنستان و آذربایجان بر سر قراباغ کوهستانی، بازدارندهی توسعهی منطقه و بستری برای رقابت قدرتهای منطقهای و جهانی بوده است. در این میان، پروژه موسوم به «کریدور زنگزور» که قرار است نخجوان را از طریق خاک ارمنستان به جمهوری آذربایجان متصل کند، نهتنها موازنههای منطقهای را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه میتواند اثرات عمدهای بر موقعیت ژئوپلتیکی ایران بگذارد.
مرزهایی که بسته شد؛ راههایی که تخریب شد
پس از تجزیه اتحاد جماهیر شوروی، ارتباطهای ریلی و جادهای میان جمهوریهای قفقاز جنوبی عملاً از بین رفت. قطارهایی که روزگاری از نخجوان به ایروان و از خانکندی به تفلیس میرفتند، خاموش شدند. ایران نیز مسیر استراتژیک ریلی جلفا–نخجوان–قفقاز را از دست داد.
درگیریهای خونین میان ارمنستان و آذربایجان، از جمله در قراباغ کوهستانی، سبب بستهشدن یا تخریب این شریانها شد. برخلاف تبلیغات مرسوم نتایج تجزیه شوروی برای مردمان قفقاز جنوبی چندان مطلوب نبود. زخم آن تجزیه تا امروز هم بر پیکره منطقه وجود دارد.
زنگزور باز کنند گره یا سرباز کردن زخم کهنه؟
در این میان بحث کریدور زنگزور به نوعی خودش تبدیل به یک بحث جدی تازه شده است. از طرفی میتواند به معنای واگذاری خاک ارمنستان است و قطع مرز ایران و ارمنستان یا حتی بدتر از آن تأسیس «دالانی تحت کنترل ترکیه_ناتوی آمریکا». که این خودش یعنی یک زخم تازه در منطقه حساس قفقاز اما از طرف دیگر این کریدور اگر بر اساس بند ۹ توافقنامه سهجانبه روسیه–آذربایجان–ارمنستان، بعد از جنگ دوم قراباغ تاسیس شود صرفاً مسیر حملونقل جادهای و ریلی را احیا میکند که در زمان اتحاد شوروی وجود داشته است. حاکمیت این مسیر در اختیار ارمنستان باقی میماند و تنها نظارت امنیتی آن با مرزبانی روسیه است.
موضع و منفعت ایران؛ از هشدار تا فرصتسازی
در ایران، روایت غالب رسانهای تا امروز بیشتر بر محور تهدید تمرکز داشته است. خطر قطع مرز ایران و ارمنستان، نفوذ ترکیه در زنگزور و جدیدا خطر حضور اسرائیل در مناطقی از قراباغ کوهستانی و در نهایت کنترل آمریکا بر کریدور زنگزور. همه این موارد در نهایت موجب تضعیف موقعیت ایران میشود. اما واقعیت فرق دارد.
حتی دولت نسبتا غربگرا پاشینیان هم درک میکند که نمیتواند وقتی در محاصره ترکیه و آذربایجان است و رابطه مستحکم سابق با روسیه هم ندارد، خودش را از حمایت ایران محروم کند. برای همین شاید نوع نگاه به کریدور زنگزور این باشد که موجب بازگشایی مرزها و مسیرها باشد. در این صورت ایران با یک سیاستورزی فعال، میتواند فرصتهایی برای خود ایجاد کند ، از جمله:
احیای راهآهن تبریز–جلفا–نخجوان؛
تسهیل اتصال به ارمنستان، گرجستان، روسیه و دریای سیاه؛
حضور در شبکه ترانزیتی شرق–غرب در قالب پروژههای چندجانبه.
روسیه؛ همچنان تاثیرگذارترین بازیگر
روسیه، در جایگاه میانجی جنگ قراباغ و ضامن آتشبس، خواهان حفظ جایگاه سنتی خود در قفقاز است. اما چرخش آشکار ارمنستان به غرب و رفتار ماجراجویانه علیاف در باکو و آذربایجان، مسکو را در وضعیت به ظاهر پیچیدهای قرار داده است.
البته روسیه همچنان بر نظارت نیروهای FSB بر کریدور زنگزور خواهد پرداخت و از ابزارهای مختلفی برای حفظ نفوذ سیاسی و امنیتی خود در منطقه قفقاز جنوبی استفاده خواهد کرد.
به نظر میرسد روسیه بیشتر چشم با تحولات داخلی در انتخابات آینده ارمنستان دارد که جریان غربگرای پاشینیان شکست بخورد و در پی آن راحتتر اهرم فشار به باکو و علیاف هم پیدا کند. ممکن است در این بین روسها از اهرمهای دیگری برای بازیابی نقش اصلی خود در قفقاز جنوبی استفاده کنند.
ترکیه و آذربایجان؛ متحدان فرصتطلب
ترکیه و آذربایجان که پس از جنگ ۲۰۲۰ در غرور پیروزی نظامی بر ارامنه قراباغ غوطهور هستند، اکنون میکوشند با تثبیت مسیر زنگزور، به خیال خود اتصال ژئوپلیتیکی به جهانی که آن را ترک مینامند را ممکن سازند. به خیال خود اگر این پروژه بدون نظارت دیگر بازیگران اجرا شود، ممکن است به شکلگیری یک گذرگاه فرامرزی خارج از کنترل ارمنستان و حذف نقش دیگر کشورها منجر شود که البته بیشتر شبیه رویاها و شعرخوانیهای مرسوم اردوغانی است.
چین؛ حضور چراغ خاموش اما مهم
چین با تمرکز بر پروژه «یک کمربند – یک راه»، بهدنبال حفظ و گسترش مسیرهای زمینی به اروپا از طریق آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی است. پکن از درگیریهای سیاسی فاصله میگیرد، اما سرمایهگذاریهای اقتصادی در زیرساختهای ترانزیتی جمهوری آذربایجان و گرجستان نشانگر استراتژی بلندمدت این کشور است. اما احتمالا چینیها با روسیه و ایران هماهنگ باشند و از حضور آمریکا در منطقه قفقاز جنوبی چندان راضی نباشند. از پررنگ شدن نقش ترکیه هم جلوگیری کنند.
آمریکا؛ دخالتگر مخرب
ایالات متحده تلاش دارد با حمایت از دولت نیکول پاشینیان، از نفوذ روسیه در ارمنستان بکاهد و همچنین با کمک ناتو و ترکیه و در یک سناریو خطرناک با تقویت حضور اسرائیل در آذربایجان باکو مسیر نفوذ خود به قفقاز را بیشتر کند. دخالتهای آشکار و پنهان آمریکا به شکل رزمایشهای نظامی مشترک و کمکهای اقتصادی، در همین راستاست. نگاه آمریکا در قفقاز سازنده نیست بلکه بیشتر مبتنی بر تخریب و عمدتاً ابزار سیاست فشار بر روسیه، ایران و چین است، نه ایجاد ثبات پایدار در منطقه قفقاز.
کریدور زنگزور تهدید یا فرصت برای ایران
با تمام این اوصاف و در این شطرنج پیچیده در منطقه قفقاز جنوبی با بازیگران بیشمار منطقهای و بینالمللی کریدور زنگزور، ایران میتواند با اتخاذ یک سیاست هوشمندانه و فعالانه این کریدور را بیش از آنکه تهدیدی برای خود بداند، از فرصتهای آن استفاده کند به شرطی که فعالانه خواهان نقش رسمی در نظارت بر اجرای پروژه باشد؛
مسیرهای جایگزین از ایران به ارمنستان را مطالبه و توسعه دهد؛
مشارکت اقتصادی و فنی در اجرای زیرساختها را پیشنهاد کند؛
سیاست خارجی چندجانبه و متوازن با همه بازیگران (روسیه، ارمنستان، آذربایجان، چین و حتی اروپا) اتخاذ کند.
در انتها ایران دیگر نباید صرفا یک تماشاگر منفعل در شمالغرب خودش باشد؛ ایران باید در آینده قفقاز نقش خود را بازتعریف کند و تبدیل به یک عنصر تاثیرگذار در آن باشد.