AR | EN

1404-04-27 03:21

AR | EN

1404-04-27 03:21

اشتراک گذاری مطلب

تضعیف ایران؛ فرصت یا تهدید راهبردی برای عربستان سعودی؟

عفیفه عابدی، پژوهشگر سیاست خارجی

در فضای ژئوپلیتیکی خاورمیانه، از نگاه منطقه ای و بین المللی، جمهوری اسلامی ایران طی دهه‌های گذشته، مهم‌ترین رقیب ایدئولوژیک، نظامی و ژئوپلیتیکی عربستان سعودی معرفی شده است؛ در حوزه هایی چون حضور و نفوذ گسترده در عراق، سوریه، لبنان و یمن تا رقابت‌های نیابتی و ژئواستراتژیک در شرق عربستان که به ایران نسبت داده شده است.

بر این اساس، در یک تحلیل سطحی، ممکن است چنین تصور شود که تضعیف یا حذف ایران، به‌نفع ریاض خواهد بود. اما در سطوح عمیق‌تر تحلیل راهبردی، روشن می‌شود که فقدان نقش‌آفرینی ایران در معادلات منطقه‌ای، نه‌تنها یک دستاورد برای سعودی نخواهد بود، بلکه ممکن است تهدیدی ساختاری و بلندمدت برای امنیت و جایگاه منطقه‌ای ریاض ایجاد کند.

چنانچه بررسی سیاست عربستان در قبال ایران در سال‌های اخیر نشان می‌دهد، ریاض از رابطه با ایران به عنوان موازنه تهدید در برابر آمریکا و اسرائیل بهره برده است.

ایران به‌عنوان «عنصر تعادل تهدید» در نظم منطقه‌ای

در معماری قدرت خاورمیانه در دهه‌های گذشته، ایران یکی از اضلاع اصلی توازن بوده است. هرچند در ظاهر رقابت‌ها برای نظم منطقه‌ای بین ایران و عربستان بود، اما در اصل رقابت میان ایران و محور مقاومت با نظم آمریکایی-صهیونیستی بود. حضور ایران، مانع از آن شد که اسرائیل با حمایت آمریکا به قدرت بلامنازع منطقه تبدیل شود.

بدین ترتیب عربستان در برابر افزایش فشارهای آمریکا به ریاص تلاش کرد از ایران به عنوان یک موازنه تهدید در رابطه با جناح آمریکایی اسرائیلی در منطقه استفاده کند.

بر این اساس حذف یا تضعیف شدید ایران، این توازن را بر هم می‌زند و اسرائیل را در موقعیت هژمون منطقه‌ای و انحصار منابع استراتژیک قرار می‌دهد؛ هژمونی‌ای که پشتوانه نهادینه در غرب دارد و می‌تواند در بلندمدت، منافع و حتی موجودیت سیاسی عربستان و سایر کشورهای عربی منطقه را نیز به چالش بکشد.

تهدیدهای بلندمدت اسرائیل برای عربستان

اگرچه در کوتاه مدت، اسرائیل تهدید نظامی مستقیم علیه عربستان محسوب نمی‌شود، اما در صورت نبود یک رقیب مانند ایران برای موازنه تهدید، می‌تواند در حوزه‌های زیر اسرائیل را به تهدید جدی برای عربستان تبدیل کند:

۱. شراکت اجباری سیاسی و اقتصادی

در صورت حذف ایران از معادلات منطقه، اسرائیل به شریکی اجباری برای ریاض تبدیل خواهد شد، با قدرت چانه‌زنی بسیار بالا.

بدون حضور ایران قدرتمند در منطقه، پروژه عادی‌سازی (ابراهیم) دیگر امتیازی در اختیار عربستان نخواهد بود، بلکه یک سیاست دیکته شده از سوی آمریکا خواهد بود.

در واقع سعودی که فاقد گزینه ایران برای موازنه تهدید با اسرائیل است، مجبور به پذیرش شرایطی خواهد شد که استقلال استراتژیک ریاض را نه تنها در برابر واشنگتن بلکه در برابر تل‌آویو کاهش می‌دهد.

۲. آغاز مداخله در سیاست‌های داخلی عربستان

به رغم همکاری‌های سعودی با آمریکا و غرب علیه ایران در دهه‌های گذشته، غربی‌ها نتوانستند تمایل خود برای دخالت در امور داخلی عربستان در زمینه‌های ساختار سیاسی، مذهبی و حقوق بشر تا بهره‌برداری اقتصادی را پنهان کنند.

با حذف نقش عربستان در مقابله با ایران، زمینه برای آشکارتر شدن این امیال غربی در عربستان و اعمال فشارهای نرم‌افزارانه برای تغییر تدریجی حاکمیت سعودی بیشتر می‌شود.

۳. قرار گرفتن مرجعیت معنوی عربستان در برابر صهیونیسم

در غیاب رقابت ایدئولوژیکی ایران با رژیم صهیونیستی، و فقدان نقش‌آفرینی ایران در مسأله فلسطین، مرجعیت این رقابت معنوی به بازیگران دیگر به ویژه عربستان منتقل خواهد شد. چنانچه در جریان جنگ غزه، عربستان با وجود ایران نیز نتوانست از زیر این مسئولیت شانه خالی کند.

بدین ترتیب تلاش صهیونیستی برای تثبیت موقعیت خود در قدس و یهودی‌سازی بیشتر شهر مقدس مسلمانان، تصرف کامل فلسطین، اشغال سوریه و لبنان می‌تواند جایگاه عربستان را به‌عنوان مرجع دینی جهان اسلام برجسته‌تر سازد و در صورت سیاست سازشکارانه با اسرائیل این مرجعیت به شدت تضعیف می‌شود و به تهدیدی علیه عربستان سعودی تبدیل می‌گردد.

چرا که به دنبال جنایات جنگی اسرائیل در غزه، خشم و نفرت منطقه‌ای از رژیم صهیونیستی در افکار عمومی منطقه به شدت افزایش یافته است و افکار عمومی منطقه به دنبال قهرمانی برای مقابله با توسعه طلبی جنگ‌افروزانه اسرائیل است.

محاسبات راهبردی در ریاض و رویکرد عربستان در مناقشه بزرگ منطقه

از مجموع رویکردهای عربستان در تشدید مناقشه بین ایران و رژیم صهیونیستی، به نظر می‌رسد عربستان پذیرفته است تضعیف ایران، الزاماً به معنای افزایش امنیت برای عربستان نیست.

برعکس، ممکن است حذف تهران از معادلات منطقه‌ای، تهدیدی بلندمدت و ساختاری برای ریاض پدید آورد:

اسرائیلی با قدرت تهاجمی، بدون رقیب منطقه‌ای، و مورد حمایت غرب نمی‌تواند پیام‌آور امنیت برای عربستان باشد.

بطور تئوریک رویکرد راهبردی عربستان سعودی در موضوع جنگ ایران–اسرائیل را می‌توان در قالب چند محور کلیدی بررسی کرد:

 ۱. موضع رسمی بی‌طرفی

تحولات اخیر تا جنگ ۱۲ روزه (۱۳ تا ۲۵ ژوئن ۲۰۲۵) نشان داد ریاض تلاش کرده در مؤثرترین حد ممکن بی‌طرف باقی بماند. نه از جانب اسرائیل حمایت کرده و نه فعالانه علیه ایران موضع گرفته است .

به موازات آن، عربستان تأکید بیشتری بر پایان فوری جنگ و دستیابی به آتش‌بس دائم در جنگ غزه داشته است.

اما با تشدید منازعه، حمله اسرائیل به ایران در ۱۳ ژوئن و تبدیل آن به جنگ گسترده بین ایران و اسرائیل، وزارت خارجه سعودی نشان داد مختصراً از دیپلماسی فعال در چارچوب سازمان همکاری‌های اسلامی و اتحادیه عرب برای جلوگیری از گسترش درگیری حمایت می‌کند.

۲. تعامل دیپلماتیک با ایران و آمریکا

پس از تشدید روند منازعه بین ایران و اسرائیل، عربستان سعودی برای پایان جنگ به‌صورت غیررسمی به‌عنوان میانجی عمل کرده و خواهان فشار بر اسرائیل شده است.

سفر مقامات سعودی مانند خالد بن سلمان وزیر دفاع سعودی به واشنگتن و سفر فیصل بن فرحان وزیر خارجه سعودی به مسکو، گویای توجه ریاض به ایجاد توازن در روابط با آمریکا و ایران است.

این موضع راهبردی سعودی را می‌توان «موازنه هوشمندانه» دانست که شامل موارد زیر می‌شود:

1. حفظ بی‌طرفی فعال و عدم ورود مستقیم به درگیری؛

2. تمرکز بر ثبات منطقه‌ای، با حمایت از آتش‌بس و دیپلماسی چندجانبه؛

3. استفاده از فشار دوجانبه (بر تل‌آویو و تهران) با هدف راهبردی کنترل اوضاع؛

4. تداوم در موازنه میان منافع اقتصادی با قدرت‌های فرامنطقه‌ای چون چین و آمریکا

در نگاه من، این رویکرد به بهترین وجه بازتوزیع منافع ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی سعودی را دنبال می‌کند.

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *