چطور یک پهپاد ساده با موتوری ارزان و بدنهای بیتجمل، توانست معادلات قدرت را از خاورمیانه تا قلب جهان بههم بزند؟ «شاهد» زمانی فقط نام یک پهپاد بود؛ اما امروز به الگویی تبدیل شده که روسیه برایش خط تولید میسازد، پدافندهای چند میلیارد دلاری از آن خسته میشوند و حتی آمریکا به بازتولید منطقش رو میآورد. داستان اسطوره شدن شاهد، داستان سلاحی است که ثابت کرد در جنگ مدرن، گاهی کمهزینهترین سلاح، گرانترین تغییر را میسازد.
ایران ویو 24 – دفاعی و امنیتی
اگر بخواهیم داستان پهپادهای شاهد را درست بفهمیم، باید چند قدم عقبتر برویم. برنامه پهپادی ایران از دل تجربه جنگ ایران و عراق و سپس سالهای تحریم شکل گرفت، زمانی که دسترسی به قطعات و سامانههای هوایی محدود بود و «مزیت ارزان و در دسترس» خودش تبدیل به یک منطق دفاعی شد. در همان دهه 1360 ( ۱۹۸۰) ایران به سمت تولید پهپادهای شناسایی رفت و بعدتر این مسیر به پهپادهای رزمی و مهمات سرگردان رسید. مسیر شاهد، ادامه همان منطق است؛ کمهزینه، پرتعداد، قابلجایگزینی و سازگار با میدانهایی که پدافند دشمن گران و محدود است.
فناوری ایرانی؛ مهندسی ساده، منطق پیچیده
شاهد ۱۳۶ را منابع معتبر غربی بهعنوان یک پهپاد تهاجمی یکطرفه و از جنس مهمات سرگردان معرفی میکنند که طراحی و ساخت آن به شبکه صنایع هوایی ایران و بهویژه مجموعههای مرتبط با صنایع هوایی شاهد نسبت داده میشود. آنچه شاهد را خاص کرد، نه یک فناوری عجیب و غریب، بلکه ترکیب چند ویژگی مهندسی و صنعتی بود؛ سازه ساده، موتور پیستونی، پرتابگر چندتایی و قابلیت تولید سری. اندیشکدۀ RUSI قدیمیترین و برجستهترین اندیشکدۀ دفاعی و امنیتی بریتانیا در پروفایل فنی خود توضیح میدهد که شاهد ۱۳۶ در رزمایش پیامبر اعظم آذر 1400 ( دسامبر ۲۰۲۱) رونمایی شد و پرتابگر کامیونی چندتایی آن هم از همان ابتدا بخش مهم ایده عملیاتی بود.
یک نکته فنی که در گزارش RUSI برجسته است این است که شاهد ۱۳۶ نسخه بزرگشده شاهد ۱۳۱ معرفی میشود، یعنی ایران با بزرگتر کردن پلتفرم، به سراغ برد بیشتر رفت و در عوض همچنان فلسفه «هزینه پایین و تولید انبوه» را حفظ کرد. از طرف ایران هم بعدها مشخصات عمومی این پهپاد در قالب پوستر رسمی سپاه منتشر شد که در آن برد ۲۵۰۰ کیلومتر و سرجنگی ۵۰ کیلوگرمی ذکر شده بود. این اعداد اهمیتشان فقط در خود رقم نیست، در پیام صنعتی آن است؛ ایران توانسته بود در یک کلاس تسلیحاتی که معمولا گران و پیچیده تلقی میشود، به نسبت هزینه، برد و اثرگذاری قابلتوجه برسد.
چگونه یک سلاح ارزان، معادلات دفاعی را تغییر داد؟
شاهد ۱۳۶ بیرون از منطقه جنگی هم دیده شده بود، اما جنگ اوکراین آن را جهانی کرد. روسیه از ۲۰۲۲ به بعد نسخه خود را با نام گران بهکار گرفت و به مرور، حملات پرتعداد شبانه شکل گرفت. گزارش تحلیلی مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی CSIS درباره کارزار شاهد میگوید روسیه با تکیه بر پهپادهای ارزان، تلاش کرد پدافند اوکراین را اشباع کند و فشار دائمی روانی و زیرساختی بسازد و این الگو از پاییز ۲۰۲۴ تا اوایل ۲۰۲۵ جهش محسوسی پیدا کرد. این دقیقاً همان جایی است که شاهد تبدیل به «اسطوره» شد، چون یک سلاح ارزان، توانست روی برنامهریزی دفاع هوایی یک کشور و حتی روی موجودی موشکهای پدافندی غرب اثر بگذارد.
شهرت شاهد فقط نظامی نبود. در اوکراین برایش لقب هم ساخته شد. در گزارشهای میدانی و تحلیلها آمده که به دلیل صدای خاص موتور، آن را «مُپد» صدا میزنند و همین صدا به بخشی از تجربه روزمره جنگ تبدیل شد. این جنبه فرهنگی مهم است چون نشان میدهد اثرگذاری شاهد فقط در اصابت نهایی خلاصه نمیشود، در ایجاد هشدار، اضطراب، فرسایش و واداشتن طرف مقابل به واکنشهای پرهزینه هم هست.
در تحلیل میدان، یک نسبت خیلی تعیینکننده است؛ هزینه هر رهگیری در برابر هزینه هر پرتابه. درباره قیمت دقیق شاهد اعداد مختلفی مطرح میشود و همین اختلاف خودش معنی دارد، چون بخشی از هزینه در مقیاس تولید، نسخه، قطعات و مسیر تامین تغییر میکند. با این حال برخی تحلیلها رقم حدود ۲۰۰۰۰ دلار را برای شاهد ۱۳۱ و ۱۳۶ ذکر میکنند.
در طرف مقابل، اوکراین و حامیانش بارها به مشکل «گران بودن رهگیری» اشاره کردهاند و روسیه هم با تاکتیک موجی و ترکیب پهپادهای فریبنده تلاش کرده هزینه دفاع را بالا ببرد. گزارش رویترز توضیح میدهد روسیه حتی از پهپادهای ارزانتر شبیه شاهد برای شناسایی و فریب پدافند استفاده کرده تا موقعیت آتشبارها را پیدا کند.
روسیه از مصرفکننده به تولیدکننده تبدیل شد
یکی از نشانههای تبدیل شدن شاهد به یک الگو این است که روسیه فقط خریدار نماند. امروز شواهد متعدد از تولید گسترده «گران» در داخل روسیه وجود دارد. رویترز در گزارش تصویری از کارخانه آلابوگا در تاتارستان، از مقیاس تولید و نیروی کار جوان در خط تولید گران ۲ سخن میگوید. مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی IISS هم در تحلیل خود به نشانههایی از گسترش خطوط تولید کپیهای شاهد و حتی ایجاد خطوط جدید تولید اشاره کرده است. گزارش C4ADS نیز نشان میدهد چگونه شبکههای واسط و همکاری صنعتی، انتقال فناوری و شکلگیری ظرفیت تولید روسی را تسهیل کردهاند. این یعنی شاهد آنقدر «کار کرده» که یک قدرت بزرگ هزینه زیرساخت تولیدش را هم پذیرفته است.
امروز درباره نسخههای ارتقایافته و تغییرات گران گزارشهای متعددی وجود دارد، از افزایش تابآوری در جنگ الکترونیک تا تغییرات در سرجنگی و تاکتیکهای پروازی. حتی در روزهای اخیر، گزارشهایی منتشر شد که یک گران ۲ ساقطشده حامل موشک هوابههوا از نوع R-60 بوده است. این موضوع را رسانههای تخصصی نظامی و برخی رسانههای خبری با اتکا به شواهد لاشه و تصاویر مطرح کردهاند، هرچند درباره کارایی عملیاتی چنین ترکیبی هنوز تحلیلهای تازه منتشر نشده است اما حتی احتمال توان درگیری هوایی کافی است تا خلبان یا خدمه بالگرد در لحظه رهگیری محتاطتر شوند.
عذاب ترکیه در سودای شاهد
ترکیه طی سالهای اخیر، در کنار توسعه پهپادهای میانبرد و سنگین مانند بیرقدار و آنکا، بهطور موازی وارد حوزه پهپادهای انتحاری ارزانقیمت شده است؛ حوزهای که پس از جنگ اوکراین و عملکرد شاهد ۱۳۶ اهمیت جهانی پیدا کرد. نمونه بارز این گرایش، پهپاد عذاب Azab ساخت شرکت روبیت تکنولوژی Robit Technology است؛ پرندهای با بال دلتا، موتور پیستونی و مأموریت کامیکازه که تحلیلگران آن را الهامگرفته از طراحی شاهد میدانند. شباهتهای ظاهری، مأموریتی و حتی فلسفۀ ساخت؛ یعنی «کمهزینه، ساده و مناسب حمله موجی» نشان میدهد ترکیه میکوشد در بازاری که شاهد تعریف کرده، سهمی بهدست آورد و گزینهای بومی در برابر آن عرضه کند.
با این حال، الگوگیری ترکیه بیشتر در سطح «فلسفه عملیاتی» است تا تقلید کامل. عذاب از نظر برد، محموله جنگی و برخی توانمندیها هنوز به سطح شاهد ۱۳۶ نمیرسد، اما نشان میدهد کشورهای دیگر متوجه شده اند که سلاحهای پرتعداد و ارزان، در جنگهای امروز نقشی راهبردی پیدا کردهاند. ترکیه با ورود به این حوزه تلاش میکند هم نیازهای عملیاتی خود را با پهپادهای کمهزینه پوشش دهد و هم در بازار صادرات پهپاد که پس از موفقیت شاهد داغتر شده، حضور داشته باشد. این روند نشان میدهد «منطق شاهد» حتی رقبای فناور و جاهطلب منطقهای را هم به بازنگری در طراحیها و مسیرهای توسعه مجبور کرده است.
الهامگیری آمریکا از «منطق شاهد» دیگر پنهان نیست
شاید مهمترین نشانه اسطوره شدن شاهد این باشد که آمریکا هم به سمت همان منطق رفت. روز گذشته 12 آذر 1404 (۳ دسامبر ۲۰۲۵) فرماندهی مرکزی آمریکا بهطور رسمی از تشکیل گروه عملیاتی اسکورپیون استرایک یا TFSS خبر داد و گفت یک اسکادران از پهپادهای تهاجمی یکطرفه کمهزینه به نام لوکاس LUCAS را در منطقه مستقر کرده است. ای بی سی نیوز هم به نقل از یک مقام وزارت دفاع آمریکا نوشت این پهپادها بر اساس مهندسی معکوس یک پهپاد شاهد ۱۳۶ بهدستآمده توسط آمریکا ساخته شدهاند و قیمت هر فروند حدود ۳۵۰۰۰ دلار اعلام شده است. این موضوع دیگر بحث تقلید غیررسمی یا تاثیرپذیری ذهنی نیست، یک اعتراف روشن به تاثیر یک ایده ایرانی بر دکترین عملیاتی آمریکا است.
در سطح کلانتر هم، آمریکا از ۲۰۲۳ با برنامه Replicator برای تولید سریع و گستردهٔ سامانههای بدونسرنشین (مثل انواع پهپادها و رباتهای خودکار)، به دنبال استقرار پرتعداد پهپادهای کمهزینه بود و رویترز در ۲۰۲۴ گزارش داد پنتاگون برای این مسیر بودجه سالانه حدود ۵۰۰ میلیون دلار در نظر گرفته و هدف را تولید و بهکارگیری هزاران پهپاد عنوان کرده است. اگر این موارد را کنار هم بگذاریم، میتوان نتیجه گرفت که شاهد ۱۳۶ فقط یک محصول نبود، یک درس عملیاتی بود که حتی بازیگرانی با بودجههای چند صد میلیارد دلاری را به سمت سلاحهای پرتعداد و ارزان کشاند.
اسطوره شدن شاهد مبتنی بر کارآمدی آن بوده است. شاهد در فضای تحریم و محدودیت، به پاسخی صنعتی برای یک نیاز امنیتی تبدیل شد. سپس میدان، از منطقه تا اوکراین، به آن فرصت داد تا کارآمدی الگوی کمهزینه و پرتعداد را نشان دهد. بعد، دشمنان و رقیبان مجبور شدند خودشان را با آن وفق دهند، از ساخت خط تولید در روسیه تا ساخت نمونههای مشابه در آمریکا.
شاهد یک پیام ساده داشت؛ در جنگهای امروز، همیشه گرانترین سامانه برنده نیست. گاهی سامانهای که بتوان آن را زیاد ساخت و زیاد بهکار گرفت، قواعد بازی را جابهجا میکند. همین تغییر قاعده است که نام شاهد را از یک مدل تسلیحاتی، به یک نماد در ادبیات جنگ مدرن تبدیل کرده است.


