AR | EN

1404-09-15 02:30

AR | EN

1404-09-15 02:30

اشتراک گذاری مطلب

ترامپ در دام تله مقاومت در ونزوئلا

در حالی‌که واشنگتن گزینه تهاجمی را سنگین‌تر می‌کند، ونزوئلا بر سناریویی حساب باز کرده که حتی شکست نظامی هم آن را بی‌اثر نمی‌کند؛ سناریویی که می‌تواند عملیات آمریکا را به یک ماموریت بی‌پایان و پرهزینه بدل کند.

ایران ویو 24- بین الملل

اگر فرض کنیم دولت ترامپ واقعاً به سمت گزینه تهاجمی برای ونزوئلا برود، مشکل اصلی آمریکا پیروزی نظامی در روز اول نیست، مشکل روزهای بعد است. در همین چند روز اخیر، هم افزایش فشار سیاسی و حقوقی دیده شده و هم نشانه‌های تشدید میدانی؛ از جمله بحث درباره ورود به اقدام زمینی علیه شبکه‌های ادعایی قاچاق و نیز آماده شدن برای فاز جدید عملیات مرتبط با ونزوئلا. همزمان، خود منطق عملیات هم پرهزینه‌تر شده است؛ چون حتی در داخل آمریکا درباره قانونی بودن برخی ضربات دریایی و پیامدهایشان مناقشه و وعده بررسی کنگره مطرح شده است.

به نظر می‌رسد در چنین فضایی، کاراکاس به جای اتکا به جنگ متعارف، روی سناریوی فرسایشی حساب باز کرده است. طبق اسناد و منابعی که رویترز مدعی است دیده، راهبرد موسوم به مقاومت طولانی بر عملیات‌های کوچک و پراکنده و خرابکاری در بیش از ۲۸۰ نقطه تکیه دارد. در کنار آن، طرحی با عنوان آنارکیزاسیون مطرح می‌شود که هدفش ایجاد آشوب شهری در کاراکاس و ناحکمرانی‌پذیر کردن کشور برای نیروهای خارجی یا دولت جایگزین است. نکته مهم اینجاست که حتی اگر این طرح‌ها از نظر نظامی نتوانند مانع برتری سخت آمریکا را شوند، از نظر سیاسی و حکمرانی می‌توانند پروژه سرنگونی را بی‌معنا کنند. یعنی خروجی عملیات، به جای یک انتقال قدرت کم‌هزینه، می‌تواند یک میدان بی‌ثباتی ممتد باشد.

درباره اینکه چرا این سناریو برای آمریکا دستاورد تولید نمی‌کند؟ باید اشاره داشت چون سرنگونی یک حکومت، به معنای ساختن دولت نیست، چنانچه تجربه 20 سال حضور آمریکا در افغانستان نشان داد. اگر واشنگتن موفق شود حکومت ونزوئلا را ساقط کند، باید همزمان امنیت شهری، حفاظت از زیرساخت‌ها، کنترل مرزها، بازگرداندن خدمات عمومی و مدیریت اقتصاد بحران‌زده را تضمین کند. در حالی که نمی‌توان از وجود بازیگران مسلح متعدد و محیطی پیچیده چشم پوشید؛ از گروه‌های مسلح فرامرزی تا شبکه‌های جرم سازمان‌یافته و نیروهای شبه‌نظامی شهری. این ترکیب، انتقال قدرت را به یک مسئله امنیت داخلی تبدیل می‌کند که با نیروی محدود و زمان کوتاه حل نمی‌شود. نتیجه طبیعی، افزایش حضور نظامی، طولانی شدن ماموریت و بالا رفتن هزینه انسانی و مالی است.

اگر آمریکا در این جنگ هم موفق نشود و عملیات متوقف شود، باز هم هزینه می‌پردازد؛ اول، اعتبار بازدارندگی آمریکا آسیب می‌بیند. دوم، فشارها منجر به تقویت همبستگی ضد مداخله در آمریکای لاتین می‌شود. سوم، مناقشه حقوقی داخلی در آمریکا درباره حدود اختیار قوه مجریه و مشروعیت کاربرد زور تشدید می‌شود. نمونه‌اش همان پرونده ضربات دریایی است که در آن، حتی در روایت رسمی هم بحث مشروعیت حقوقی و انتقاد کارشناسان و واکنش قانون‌گذاران مطرح شده است.

تحلیل ها درباره سناریوهای پیشروی آمریکا در ونزوئلا متضمن هشدارهای جدی برای واشنگتن است؛ ونزوئلا می‌تواند به باتلاق آمریکا تبدیل شود، چون میدان اصلی پس از حمله، میدان حکمرانی و نظم عمومی است، نه صرفاً میدان نبرد. در چنین وضعی، پروژه ترامپ علیه ونزوئلا چه موفق شود چه نشود، بیشتر شبیه تولید هزینه است تا تولید دستاورد.

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیاسی
جهان
تحلیل و یاداشت ها