کوهکلنگ بهعنوان اسم رمز رسانهای تازه در ادبیات غربی بهکار گرفته میشود تا با تکیه بر برداشتهای گزینشی از تصاویر ماهوارهای، «ادامه فعالیتهای پنهان» در دل کوههای مرکزی ایران القا شود؛ روایتی که بیش از آنکه مبتنی بر دادههای فنی باشد، بازتابی از نیاز سیاسی و روانی واشنگتن و تلآویو برای بازسازی گفتمان تهدید هستهای ایران است.
ایران ویو 24- دفاعی و امنیتی
در آستانه نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژیاتمی، بار دیگر اندیشکدههای وابسته به مراکز قدرت در واشنگتن و تلآویو، همچون مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی (CSIS)، در تازهترین گزارشهای خود تلاش میکنند تصویری بحرانی، مبهم و امنیتی از برنامه هستهای ایران ارائه دهند.
مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی در آخرین گزارش خود که مدعی است با استناد به تصاویر ماهوارهای منتشر شده، میکوشد چنین القا کند که حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی «عملاً برنامه غنیسازی ایران را متوقف کرده» و «ساختوسازها در نطنز و اصفهان از کار افتادهاند»، اما ایران در حال آغاز فعالیتهای جدید پنهانی و مشکوک است.
در واقع، بهنظر میرسد جناح آمریکایی–صهیونیستی که هم به روایت پیروزی در تخریب تأسیسات هستهای ایران نیاز دارد و هم به ایجاد ابهام جدید درباره برنامه هستهای ایران، اکنون تمرکز خود را بر یک ادعای تازه درباره سایت موسوم به «کوه کلنگ» گذاشته است. در این راستا، گزارش مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی با تکرار ادبیات آشنا و داستانسرایی جهتدار رسانههای اسرائیلی و آمریکایی، از «دهانههای تونلی»، «گسترش ساختوساز» و «احتمال مأموریت پنهان غنیسازی» سخن میگوید. این همان شیوهای است که غرب در دو دهه گذشته بارها برای بزرگنمایی تهدید و توجیه فشار بینالمللی بهکار گرفته است؛ از ادعای «تأسیسات سری فردو» در سال ۲۰۱۰ تا داستان «سلاح هستهای ایران» که هیچگاه اثبات نشد.
اما هدف اصلی از این سناریوسازیها روشن است: ادعای پیروزی در تجاوز نظامی اخیر به تأسیسات هستهای ایران و بازتولید ادبیات تهدید علیه کشور. همزمان، این خط روایی به ایجاد فشار روانی بر افکار عمومی ایرانی و بینالمللی نیز میانجامد تا زمینه برای افزایش فشارها بر تهران و اقدامات غیرقانونی دیگر علیه ایران فراهم شود.
چنانچه بخش دیگری از این گزارش به ادعای حذف دانشمندان ایرانی در جریان حملات اخیر اختصاص دارد. این روایت که بهنقل از مقامات رژیم صهیونیستی بازنشر شده، در واقع تلاشی برای مشروعیتبخشی به ترورهای هدفمند و جنگ سایه اسرائیل علیه ایران است. نویسندگان با اشاره به اصطلاح «دانش ضمنی»، میکوشند این پیام را القا کنند که هم عملیاتهای تروریستی و جنایتکارانه علیه دانشمندان هستهای ایران موجه بوده و هم اینکه ایران اگر بخواهد قادر به بازسازی برنامه هستهای خود است.
مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی در این گزارش به این ابعاد جنگ رسانهای بسنده نمیکند و بخشی از روایت خود را بر مبنای ادعاهای سازمانهای موسومبه حقوق بشری بیان میکند تا با ترکیب مفاهیم امنیتی و انسانی، چهرهای دوگانه از ایران بسازد. این گزارش، ضمن ارائه چهرهای مرموز از ایران، روایتی هماهنگ با خط رسانهای اسرائیل و برخی رسانههای غربی برای نشاندادن ایران بهعنوان کشوری درگیر بحران داخلی و ازهمگسیخته ارائه میدهد.
گزارش تازه این مرکز را باید نه بهعنوان «تحلیل فنی»، بلکه بهعنوان بخشی از همهجانبهسازی روایات جنگ شناختی غرب علیه ایران دید؛ جنگی که در آن تصاویر دستکاریشده ماهوارهای جای واقعیت را گرفته و گمانهزنی جای سند را اشغال کرده است و هدف جز تولید روایتهای شبهامنیتی برای توجیه سیاستهای تهاجمی جدید نیست. هدف نهایی چنین گزارشهایی، ایجاد فضایی از ابهام، ترس و بیاعتمادی است برای اثرگذاری داخلی، منطقهای و بینالمللی علیه ایران.



