AR | EN

1404-09-10 03:58

AR | EN

1404-09-10 03:58

اشتراک گذاری مطلب

پیام‌های محرمانه واشنگتن؛ تمایل به مذاکره یا عملیات تغییر دوباره معادلات؟

پیام‌های محرمانه واشنگتن به تهران، نه در امتداد دیپلماسی بلکه در امتداد آغاز فصل تازه‌ای از جنگ ترکیبی‌ علیه ایران است؛ جایی‌که ایالات متحده در پی آن است شکست نظامی خود در میدان را با بازی روانی و فشار سیاسی در میز مذاکره جبران کند و معادلات از دست رفته را بازسازی کند.

عفیفه عابدی- ایران ویو 24

حمله دوازده‌روزه رژیم صهیونیستی به ایران در خرداد و تیر ۱۴۰۴ (ژوئن ۲۰۲۵)، که با پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی آمریکا آغاز و در نهایت با ورود مستقیم نظامی ایالات متحده پایان یافت، نه‌تنها شکاف عمیقی میان روایت رسمی واشنگتن و تل‌آویو درباره نتایج عملیات گشود، بلکه کل معادلات آمریکا و اسرائیل درباره «برنامه هسته‌ای ایران» را نیز دگرگون کرد.

در روزهای نخست، هر دو بازیگر آمریکایی و اسرائیلی با لحنی پیروزمندانه مدعی «نابودی کامل زیرساخت‌های هسته‌ای ایران» و «پایان تهدید راهبردی تهران» شدند؛ اما تنها چند هفته بعد، ارزیابی‌های فنی و گزارش‌های اطلاعاتی و امنیتی در آمریکا این ادعا را به چالش کشید. نهادهای امنیتی واشنگتن با اذعان به این‌که «ظرفیت‌های هسته‌ای ایران به‌طور کامل از میان نرفته و قابلیت بازسازی وجود دارد»، توصیه کردند مسیر دیپلماسی مجدداً فعال شود. در نتیجه، ارسال سیگنال های متناقض جدید با ارسال پیام‌های محرمانه واشنگتن به تهران برای ازسرگیری گفت‌وگوها ضمن طرح تهدیدهای جدید آغاز شد.

این چرخش ناگهانی، بازتاب بن‌بست راهبردی بود که واشنگتن در آن گرفتار شده بود و یا به عبارت درست؛ گرفتار شده است؛ وضعیتی که در آن هم سناریوی مذاکره شکست خورده و هم راه‌حل نظامی نتوانسته اهداف مورد نظر آمریکایی-صهیونیستی را محقق کند. در چنین شرایطی، آمریکا با سه واقعیت هم‌زمان مواجه شده است:
۱. فروپاشی روایت «پیروزی نظامی کامل»؛
۲. از بین رفتن بهانه‌ برای اقدام نظامی جدید؛
۳. از بین رفتن میز مذاکره و ضرورت بازسازی مسیر دیپلماسی و ترتیبات جدید برای اعمال فشار از مسیر سیاسی و حقوقی.

به همین دلیل، در این خلأ روایی، تروئیکای اروپایی با هماهنگی واشنگتن وارد عمل شد تا معادله ازهم‌گسیخته را بازسازی کند. آنان با طرح مجدد «مکانیسم ماشه» کوشیدند ایران را تحت فشار مضاعف قرار دهند و مسیر بازگشت اجباری به میز مذاکره را هموار سازند. با این حال، توافق قاهره میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که شامل ترتیبات فنی برای تعهد دوجانبه ایران و آژانس برای شفاف‌سازی تحت تضمین امنیت بود، این نقشه را موقتاً خنثی کرد. در واکنش، طرف‌های غربی با تبلیغات گسترده درباره «ناکافی بودن همکاری ایران با آژانس»، مجدداً فعال‌سازی مکانیزم ماشه را اعلام کردند و به موازات آن، خط رسانه‌ای تازه‌ای را برای فرافکنی و مقصرنمایی تهران آغاز کردند.

در همین راستا، تبلیغات گسترده پیرامون ادعای آغاز «برنامه جدید هسته‌ای ایران» و انتشار هدفمند خبرهایی از «پیام‌های محرمانه آمریکا» به تهران را باید بخشی از یک عملیات چندسطحی دانست؛ عملیاتی که هدف آن نه ازسرگیری واقعی گفت‌وگو، بلکه بازآرایی فضای روانی و سیاسی پس از شکست راهبردی واشنگتن در جنگ و احیای موقعیت در برنامه هسته ای ایران است.

البته که پیشنهاد دوباره مذاکره از سوی آمریکا در واقع اعترافی غیرمستقیم به ناکارآمدی راه‌حل نظامی و دیپلماسی فشار حداکثری است. نهادهای تصمیم‌ساز در واشنگتن به‌خوبی می‌دانند که ایران ضمن حفظ زیرساخت‌های حیاتی، از ظرفیت بازسازی فنی و سازمانی برخوردار است و در عین حال می‌تواند با استفاده از رسوایی اخلاقی آمریکا، هر نوع ترتیبات برای فشار بر تهران را برهم بزند. در همین راستا، واشنگتن با تلاش برای آغاز دور جدید مذاکرات با تهران به دنبال کسب مشروعیت دوباره برای اعمال فشار دیپلماتیک بر ایران است. لذا برخی رسانه‌های آمریکایی و اسرائیلی می کوشند این تغییر جهت را در قالب «میانجی‌گری واشنگتن میان تهران و تل‌آویو» روایت کنند تا واقعیت شکست مداخله نظامی آمریکا پنهان بماند.

در واقع، در بطن این روایت متناقض، ابراز تمایل پنهانی آمریکا به مذاکره نه نشانه انعطاف دیپلماتیک بلکه تلاشی هدفمند برای بازتعریف محیط امنیتی پیرامون برنامه هسته ای ایران است. هدف، نه گفت‌وگو برای کاهش تنش، بلکه مهندسی یک «تنگنای امنیتی جدید» است که ایران را در شرایط فشار ترکیبی جدید میان الزام‌های آژانس، تهدید نظامی اسرائیل و فشارهای سیاسی آمریکایی و غربی قرار دهد.

بازگشت دوباره ایران به میز مذاکره در چنین چارچوبی، به معنای سلب مسئولیت از شکست‌های متوالی آمریکا در مسیر دیپلماسی، نظامی و امنیتی و انتقال بار روانی و سیاسی بحران به سوی تهران است. در نتیجه، رسانه های غربی و صهیونیستی نیز می‌کوشند با جابه‌جایی نقش‌ها در ادراک بین‌المللی، ایران را از «قربانی تجاوز و بدعهدی» به «عامل جدید انسداد و تهدید» تبدیل کنند؛ فرآیندی که کارکرد اصلی آن بازتولید مشروعیت ازدست‌رفته آمریکا و غرب در میز مذاکره و احیای قدرت چانه‌زنی و تحمیل اراده صهیونیستی در پرونده هسته‌ای ایران است.

 

سند قاهره؛ ابتکار تازه ایران برای مهندسی معکوس فشار در برابر غرب؟

 

برجام‌کُشی با دستکش مخملی: صورت‌بندی اروپایی یک پروژه آمریکایی

 

عقلانیت در برابر فشار؛ ابتکار هسته‌ای تهران برای حفظ مسیرهای سازنده

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیاسی
جهان
تحلیل و یاداشت ها