AR | EN

1404-07-13 00:22

AR | EN

1404-07-13 00:22

اشتراک گذاری مطلب

پس از دوحه؛ معمای امنیت عربی زیر سایه اتحاد واشنگتن–تل‌آویو

حمله هوایی اسرائیل به دوحه، تنها یک عملیات نظامی نبود؛ این واقعه نقطه عطفی در روابط آمریکا با جهان عرب است. جایی که پرسش اساسی شکل گرفت: آیا واشنگتن حاضر است امنیت متحدان سنتی خود در خلیج فارس را قربانی پیوند استراتژیک با تل‌آویو کند؟

ایران ویو24- بین الملل

حمله هوایی رژیم صهیونیستی به دوحه در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ (۹ سپتامبر ۲۰۲۵) که با هدف ترور رهبران مقاومت فلسطین در قطر انجام شد و به کشته شدن چند غیرنظامی و یک افسر امنیتی قطری انجامید، پرسش‌های بنیادینی درباره ماهیت روابط آمریکا با جهان عرب برانگیخته است. این حمله نه در مرزهای فلسطین و اسرائیل، بلکه در قلب یکی از متحدان استراتژیک واشنگتن در خلیج فارس رخ داد؛ جایی که ایالات متحده از آن مطلع بود و واکنش محتاطانه‌اش، تردیدهای جدی برای متحدان عربی در منطقه ایجاد کرده است: با وجود هزینه‌های کلان مالی، سیاسی و اجتماعی که کشورهای عرب برای آمریکا می‌پردازند، جایگاه واقعی آنان در محاسبات استراتژیک واشنگتن چیست؟

ستون‌های سیاست آمریکا در منطقه

دهه‌ها سیاست آمریکا در غرب آسیا بر دو ستون «روابط با اعراب» و «حمایت از اسرائیل» بنا شده بود. اما تحولات اخیر، به‌ویژه حمایت‌های بی‌قید و شرط واشنگتن از تل‌آویو در جنگ غزه و مسئله فلسطین ـ که از منظر جهان عرب موضوعی هویتی و سرنوشت‌ساز محسوب می‌شود ـ نشان داد که کفه ترازوی سیاست آمریکا به‌طور کامل به نفع اسرائیل سنگین شده است.

در واقع، بنیان سیاست آمریکا در منطقه بر این اصل استوار است که کمک‌های نظامی، دیپلماتیک و سیاسی به اسرائیل جریان یابد و تل‌آویو در برابر اعراب دست بالا را در معادلات منطقه‌ای داشته باشد. همین رابطه ویژه، اسرائیل را به بازیگری تبدیل کرده که بدون هراس از تبعات منطقه ای و بین‌المللی، حتی در قلمرو متحدان عربی آمریکا نیز دست به اقدامات رادیکال می‌زند.

واکنش آمریکا و پیامدهای آن

پس از حمله به دوحه، دولت آمریکا کوشید خود را از این اقدام جدا نشان دهد و تصریح کرد که بمباران خاک کشوری ثالث کمکی به پیشبرد اهداف مشترک نمی‌کند. با این حال، سکوت معنادار و واکنش نیم‌بند واشنگتن از نگاه کشورهای عربی به مثابه حمایت ضمنی یا چشم‌پوشی از تجاوز آشکار به امنیت ملی و حاکمیت سرزمینی آنان تعبیر شد.

این رویکرد بار دیگر این دیدگاه را تقویت کرد که آمریکا حاضر است امنیت متحدان عرب خود را فدای استراتژی منطقه‌ای اسرائیل کند. به همین دلیل، کشورهای خلیج فارس که امنیت خود را سال‌ها بر ضمانت‌های واشنگتن استوار ساخته بودند، اکنون با نقض آشکار الزامات اتحاد راهبردی مواجه‌اند.

بی‌اعتمادی و بازتعریف اتحادها

از منظر تحلیلگران، پیامد طبیعی این وضعیت افزایش بی‌اعتمادی نسبت به واشنگتن و در نتیجه تجدیدنظر احتمالی در روابط امنیتی با آن است. در عین حال، درک مشترک کشورهای عربی از تهدید اسرائیل نیز رو به فزونی می‌گذارد و امکان همگرایی بیشتر در چارچوب خلیج فارس و جهان عرب را تقویت می‌کند.

با این حال، بر اساس الگوی رفتاری قطر و سایر کشورهای عربی منطقه، این تردید وجود دارد که اعراب همچنان در پی فرصت دادن به آمریکا برای تجدیدنظر در سیاست‌هایش باشند.

بدین ترتیب، واشنگتن اکنون در برابر معمایی سخت قرار دارد: حفظ اتحاد استراتژیک با اسرائیل یا اطمینان‌بخشی واقعی به متحدان عربی. اما حمله به دوحه نشان داد که انتخاب آمریکا در عمل، جانب اسرائیل است—حتی اگر به قیمت سست شدن اعتماد شرکای عربی‌اش تمام شود.

چشم‌انداز پیش‌رو

احتمالاً آمریکا همچنان سیاستی دوگانه میان اعراب و اسرائیل دنبال خواهد کرد؛ در ظاهر داعیه‌دار کاهش تنش و آتش‌بس، اما در عمل تقویت‌کننده اسرائیل. این وضعیت انتخابی تعیین‌کننده را پیش روی اعراب قرار می‌دهد:

  • آیا همچنان با اعطای امتیازات بیشتر به واشنگتن، موقعیت اسرائیل را تقویت خواهند کرد؟

  • یا مسیر همکاری امنیتی با قدرت‌های نوظهور مانند چین و روسیه را در چارچوب پیشبرد جهان چندقطبی برخواهند گزید؟

در مجموع، حمله هوایی اسرائیل به دوحه نه‌تنها روابط دوحه و تل‌آویو را به بحرانی تازه کشاند، بلکه محدودیت‌ها و تناقض‌های سیاست آمریکا در منطقه را آشکار ساخت. واشنگتن با حمایت ضمنی از اسرائیل و عدم دفاع قاطع از متحدان عرب، ناخواسته به روند بازتعریف اتحادها و ائتلاف‌های خاورمیانه‌ای دامن می‌زند. مسیری که در صورت تداوم می‌تواند به تضعیف نفوذ تاریخی آمریکا و همزمان تقویت بازیگران رقیب در منطقه منجر شود.

جمع‌بندی راهبردی سردبیری ایران ویو24

حمله اسرائیل به قطر نشان داد که «اولویت‌بخشی مطلق آمریکا به امنیت اسرائیل» دیگر صرفاً یک برداشت نظری در جهان عرب نیست، بلکه به واقعیتی عینی بدل شده است. این رویداد به شکاف تاریخی میان شعارهای واشنگتن درباره «ثبات منطقه» و رفتار عملی آن عمق بیشتری بخشید.

پیامد راهبردی این روند، دوگانه‌سازی فضای امنیتی غرب آسیا است:

  • از یک سو، اسرائیل با پشتوانه حمایت بی‌قید و شرط آمریکا، جسورانه‌تر به اقدامات مخاطره‌آمیز علیه اعراب دست می‌زند.

  • از سوی دیگر، کشورهای عربی به تدریج در حال بازاندیشی در اتحادهای سنتی خود هستند؛ گزینه‌ای که می‌تواند از گسترش همکاری‌های درون‌منطقه‌ای تا چرخش به سوی قدرت‌های نوظهور مانند چین و روسیه را در بر گیرد.

بنابراین، اگرچه آمریکا همچنان می‌کوشد دوگانه «حفظ اتحاد با اسرائیل و اطمینان‌بخشی به اعراب» را مدیریت کند، اما حمله به دوحه نشان داد که در بزنگاه‌های واقعی، جانب تل‌آویو را می‌گیرد—حتی اگر به قیمت فرسایش اعتماد متحدان عرب و بازتعریف نقشه امنیتی منطقه تمام شود. این همان نقطه‌ای است که می‌تواند به تدریج توازن قدرت منطقه را از واشنگتن به سوی بازیگران رقیب منتقل کند.

از غزه تا دوحه؛ بازدارندگی عربی در آستانه فروپاشی

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *