در روزگاری که سینمای ایران بیشتر به خندههای سبک و کمدیهای عامهپسند دل خوش کرده، «پیرپسر» با روایتی تلخ و پرسشبرانگیز پا به گیشه گذاشته و نشان داده تماشاگر ایرانی همیشه به دنبال فرار از واقعیت نیست؛ گاهی هم ترجیح میدهد با چهرهی تاریک پدرانگی، تابوهای اجتماعی و پرسشهای بیپاسخ روبهرو شود.
مهدیا عابدی، ایران ویو24
در روزهایی که گیشهی سینما عمدتاً در انحصار کمدیهای عامهپسند قرار دارد، موفقیت تجاری یک فیلم تلخ و تراژیک مانند «پیرپسر» اتفاقی قابل توجه است. این استقبال نشان میدهد که مخاطبان سینمای ایران، برخلاف تصور رایج، همیشه به دنبال خنده و سرگرمی نیستند و گاهی انتخاب میکنند تجربهای دشوار، تلخ و پر از تنش را در سالن سینما از سر بگذرانند؛ تجربهای که ممکن است با اشک، خشم و پرسشهای بیپاسخ پایان یابد.
«پیرپسر» فیلمی است که در مسیر اکران، برخلاف برخی آثار جنجالی، هیچگاه با برچسب توقیف یا ممانعت رسمی روبهرو نشد، اما سالها پشت صف صدور پروانهی نمایش ماند و حتی در جشنواره فیلم فجر هم جایی در بخش مسابقه پیدا نکرد. همین مسئله نشان میدهد که گاهی فیلمی نه بهدلیل خط قرمزهای آشکار، بلکه به خاطر فضای مبهم و بحثبرانگیز محتوایش، در حاشیه قرار میگیرد.
مهمترین ویژگی «پیرپسر» همین چندلایگی و ظرفیت برای برداشتهای متضاد است. برخی آن را نقدی تند بر پدرسالاری میدانند؛ روایتی از فرزندانِ گرفتار در سایهی پدری مسلط و ویرانگر. گروهی دیگر معتقدند فیلم بیش از آنکه دربارهی مفهوم پدرانگی باشد، داستان فردی بیمار و هوسباز است که دو فرزندش را در دام روانآزاریهای شخصی خود گرفتار کرده است. این دوگانگی دقیقاً همان نقطهای است که فیلم را در مرکز بحث و اختلافنظر قرار میدهد.
از سوی دیگر، اهمیت «پیرپسر» تنها در وجه اقتباسی یا روایت تراژیکش نیست، بلکه در جسارتش برای طرح یک پرسش اساسی نهفته است: آیا همهی پدرها مقدساند؟ این پرسشی است که فرهنگ ایرانی معمولاً به شکلی قاطع و مثبت به آن پاسخ داده است، اما فیلم تلاش میکند این تابو را بشکند و نشان دهد که پدرانگی نیز میتواند چهرههای تاریک و آسیبزننده داشته باشد.
از منظر سینمایی، «پیرپسر» یک تجربه مهم است، زیرا نشان میدهد سینمای ایران همچنان ظرفیت آن را دارد که به موضوعاتی تلخ و اجتماعی بپردازد و با این حال، مخاطب گسترده پیدا کند. شاید استقبال مردم بیش از آنکه صرفاً واکنشی به کیفیت هنری فیلم باشد، ناشی از نیاز پنهان جامعه برای مواجهه با واقعیتهای ناخوشایند و سخن گفتن از مسائلی باشد که سالها به حاشیه رانده شدهاند.