در حالیکه جنگ سودان به نقطه جوش نزدیک میشود و رقابت ریاض و ابوظبی در شاخ آفریقا شدت گرفته، گزارشی تازه در واشنگتن جنجال آفریده است: ادعای آنکه عربستان در گفتوگو با دولت ترامپ خواستار اعمال فشار سختتر ـ حتی تحریم ثانویه ـ علیه امارات بهدلیل حمایت ادعایی از نیروهای پشتیبانی سریع سودان شده است.
ایران ویو 24- بین الملل
در روزهای اخیر ادعایی در چند رسانه مطرح شد که بر اساس آن، عربستان سعودی در تعامل با دولت ترامپ خواسته است علیه امارات متحده عربی اقدام سختتری انجام شود؛ از جمله اعمال تحریمهای ثانویه علیه امارات به دلیل حمایت ادعایی از نیروهای پشتیبانی سریع سودان (RSF) و نیز قرار گرفتن خود این نیروها در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا. این روایت ابتدا در گزارش تلویزیونی PBS NewsHour مطرح شد و سپس این رسانه در توضیح تکمیلی نوشت که طبق گفته یک مقام سعودی، سیاست رسمی ریاض فقط حمایت از تروریستی اعلام شدن نیروهای پشتیبانی سریع سودان (RSF) بوده است. همزمان میدل ایست آی نیز گزارش داد ولیعهد عربستان در حال لابیکردن نزد ترامپ درباره نقش امارات در حمایت از نیروهای پشتیبانی سریع سودان (RSF) است.
زمینه این ادعا را باید در دو واقعیت موازی دید؛ نخست، جنگ سودان که با شدت گرفتن خشونتها و گزارشهای متعدد از جنایات جنگی و بحران انسانی، حساسیت افکار عمومی و فشار سیاسی در واشنگتن را بالا برده است؛ دوم، رقابت فزاینده ریاض و ابوظبی بر سر نفوذ در پروندههای منطقهای، بهویژه در ساحل دریای سرخ و شاخ آفریقا.
در گزارش رویترز درباره سفر محمد بن سلمان به واشنگتن نیز تأکید شده که عربستان پایان جنگ سودان را با امنیت ملی خود مرتبط میبیند و در عین حال، امارات که بارها متهم شده از نیروهای پشتیبانی سریع سودان (RSF) حمایت میکند، این اتهام را رد کرده است.
این ادعا اگر درست باشد، ابعاد مهمی دارد؛ تحریم ثانویه یعنی هدف قرار دادن شبکههایی که با طرف تحریمشده همکاری میکنند و در عمل میتواند شرکتها، بانکها و مسیرهای تجاری را تحت فشار قرار دهد. پیام سیاسی اعمال چنین ابزاری علیه یک شریک نزدیک آمریکا در خلیج فارس روشن است؛ تبدیل اختلافات درون اردوگاه متحدان واشنگتن به ابزار فشار. به همین دلیل هم توضیح تکمیلی نیروهای پشتیبانی سریع سودان (RSF) اهمیت دارد، چون نشان میدهد بخشی از روایتها ممکن است بیش از حد تند یا جلوتر از موضع رسمی ریاض بازتاب یافته باشد.
از منظر پیامدهای منطقهای، دستکم سه اثر قابل تصور است؛
اثر اول، تشدید شکاف درون شورای همکاری خلیج فارس و رقابت نیابتی در پروندههایی مثل سودان و یمن است؛ چون هر چه اختلافات علنیتر شود، احتمال این که بازیگران محلی با اتکا به یکی از دو طرف مسیر جنگ را ادامه دهند بیشتر میشود.
اثر دوم، پیچیدهتر شدن تلاشهای دیپلماتیک آمریکا است. آمریکا از یک سو میخواهد نقش میانجی یا مدیر بحران را بازی کند، از سوی دیگر اگر یکی از اعضای سازوکارهای مشترک مثل «کواد» سودان هدف فشار مستقیم شود، همان سازوکارها فرسوده میشوند. خود امارات هم کوشیده در موضعگیری رسمی نشان دهد از تلاشهای آمریکا برای پایان جنگ حمایت میکند، که میتواند تلاشی برای کاستن از هزینه سیاسی اتهامات باشد.
اثر سوم به امنیت دریای سرخ و مسیرهای تجارت برمیگردد. سودان بیثبات، بهویژه پس از گسترش استفاده از پهپاد و حملات، میتواند به فضای بازتر برای قاچاق، مهاجرت غیرقانونی و تهدیدات فرامرزی تبدیل شود؛ دغدغهای که رویترز آن را در محاسبات امنیتی عربستان برجسته کرده است. در چنین شرایطی، درگیری سیاسی ریاض و ابوظبی بر سر سودان، اگر به رقابت سختتر تبدیل شود، ریسک بیثباتی را از خود سودان به محیط پیرامونی نیز سرایت میدهد.
چه این ادعا دقیق باشد و چه بخشی از آن اغراقآمیز، نفس طرح شدن آن نشان میدهد پرونده سودان به تقاطع رقابتهای خلیج فارس رسیده است. هرچه این رقابت بیشتر به ابزارهای تنبیهی و فشار خارجی گره بخورد، احتمال کاهش خشونت در سودان کمتر و هزینه بیثباتی برای کل منطقه بیشتر میشود.


