در دنیایی که گلوله و توپ تنها ابزار جنگ نیستند، روایتها به سلاحی سرنوشتساز تبدیل شدهاند؛ سلاحی که میتواند دولتها را بیاعتبار کند یا به آنها مشروعیت ببخشد. خاورمیانه امروز صحنه پرتنش این نبرد است و ایران، بهواسطه موقعیت ژئوپلیتیک و میراث تمدنیاش، در مرکز طوفان روایتها قرار دارد؛ نبردی خاموش اما سهمگین که آینده جایگاه ایران در منطقه و جهان را رقم میزند.
مهدی پاک نیا – کارشناس مسایل بین الملل
در جهان امروز، جنگها تنها در میدان نبرد نظامی جریان ندارند؛ بلکه به همان اندازه، اگر نه بیشتر، در عرصههای رسانهای، روانی و هویتی دنبال میشوند. خاورمیانه بهعنوان یکی از پرالتهابترین مناطق جهان، نمونه بارز این واقعیت است. در چنین محیطی، ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، نقش منطقهای و ظرفیتهای تمدنیاش، همواره در مرکز جنگ روایتها قرار داشته است؛ جنگی که هدف آن تضعیف جایگاه و مشروعیت ایران در افکار عمومی داخلی، منطقهای و بینالمللی است. جنگ روایتها علیه ایران از چند مسیر اصلی پیگیری میشود.

نخست، تلاش برای القای تصویر یک ایران تهدیدزا و بیثباتکننده است. بسیاری از رسانههای غربی و برخی رسانههای منطقهای با برجستهسازی نقش ایران در منازعات خاورمیانه، تلاش میکنند این کشور را به عنوان عامل اصلی بحرانها معرفی کنند. این در حالی است که واقعیتهای میدانی نشان میدهد بخش قابل توجهی از بحرانها ناشی از مداخلات خارجی یا رقابتهای ساختگی قدرتهای منطقهای است. با این حال، روایت مسلط در رسانههای بینالمللی اغلب ایران را در جایگاه «بازیگر مسئلهساز» قرار میدهد.
دومین محور این جنگ، حمله به هویت فرهنگی و تمدنی ایران است. ایران همواره خود را بهعنوان وارث یک تمدن تاریخی و صاحب گفتمان مستقل معرفی کرده است. اما در سالهای اخیر تلاشهای گستردهای صورت گرفته تا این تصویر خدشهدار شود. روایتهایی که ایران را کشوری منزوی، ناکارآمد و ناتوان در پاسخ به نیازهای مردم نشان میدهند، بخشی از این جنگ هویتی هستند. هدف اصلی چنین روایتی، کاهش جذابیت و اعتبار الگوی ایرانی در میان ملتهای منطقه است.
بعد دیگر جنگ روایتها، عرصه روانی است. بهرهگیری از شبکههای اجتماعی، کمپینهای دیجیتال و جنگ سایبری برای ایجاد احساس بیثباتی، تردید و بیاعتمادی در میان افکار عمومی ایرانیان نمونه بارزی از این رویکرد است. حملات سازمانیافته به اعتماد اجتماعی و تلاش برای دوگانهسازی میان جامعه و حاکمیت، بخشی از راهبردی است که میخواهد از درون، توان ایران را فرسایش دهد.
ایران در برابر این جنگ ترکیبی نیز منفعل نبوده است. تقویت رسانههای بینالمللی به زبانهای مختلف، بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی و تأکید بر روایتهای جایگزین از جمله اقداماتی بوده که تهران برای مقابله با این هجمهها انجام داده است. بهویژه در سالهای اخیر، روایت ایران از مقاومت منطقهای در برابر تروریسم و افراطگرایی توانسته بخشی از تصویرسازیهای منفی را به چالش بکشد.
پیروزیهای محور مقاومت علیه گروههایی مانند داعش، نمونهای روشن از شکست روایتهای رقیب در میدان عمل است.با این حال، چالشهای مهمی نیز پیش روی ایران قرار دارد. نخستین چالش، ضعف در هماهنگی راهبردی میان نهادهای مختلف رسانهای و فرهنگی است. پراکندگی پیامها و نبود یک چارچوب منسجم، گاه باعث میشود روایت ایران کمتر از حد انتظار اثرگذار باشد.
دوم، تغییر سریع ابزارهای رسانهای و نقش پررنگ فضای دیجیتال ایجاب میکند که ایران راهبردی بهروزتر و منعطفتر اتخاذ کند؛ چرا که میدان نبرد روایتها هر روز به سمت تکنیکهای پیچیدهتری مانند هوش مصنوعی، رباتهای اجتماعی و الگوریتمهای نفوذ هدایت میشود. در سطح منطقهای نیز، ایران با واقعیت رقابت هویتی با قدرتهای عربی و ترکیه مواجه است. این کشورها تلاش میکنند با تکیه بر روایتهای ملیگرایانه یا مذهبی خاص خود، تصویر ایران را کمرنگ کنند و خود را بهعنوان مرکز ثقل جهان اسلام یا خاورمیانه معرفی نمایند.
در این فضا، هرگونه خلأ در دیپلماسی فرهنگی ایران میتواند به سود رقبای منطقهای تمام شود.فرصتها نیز قابل توجهاند. گسترش ارتباطات مستقیم ملتها، افزایش دسترسی به رسانههای مستقل و رشد جنبشهای ضد هژمونی در جهان، امکان شنیده شدن روایتهای متفاوت را فراهم کرده است. ایران میتواند با بهرهگیری از سرمایه تمدنی خود، گفتمانی را عرضه کند که نه صرفاً یک روایت سیاسی، بلکه یک روایت فرهنگی و تمدنی فراگیر باشد. این رویکرد، بهویژه در جهان جنوب و میان ملتهایی که تجربه استعمار و مداخله خارجی را داشتهاند، میتواند جایگاه ایران را تقویت کند.
در نهایت باید گفت که جنگ روایتها علیه ایران یک واقعیت انکارناپذیر است؛ واقعیتی که نه تنها بخشی از امنیت ملی، بلکه بخشی از هویت ملی ایران را هدف قرار داده است. موفقیت در این نبرد نیازمند رویکردی ترکیبی است: تقویت توانمندیهای رسانهای و سایبری، بازتعریف دیپلماسی فرهنگی و مهمتر از همه، ارائه الگوی موفق حکمرانی و توسعه در داخل کشور. زیرا هیچ روایتی، هرقدر قدرتمند، بدون پشتوانه عینی در زندگی مردم ماندگار نمیشود.
ایران اگر بتواند میان قدرت سخت و نرم خود توازن برقرار کند، میتواند جنگ روایتها را نه تهدید، بلکه فرصتی برای تثبیت جایگاه خود در منطقه و جهان بداند.
ایران اگر بتواند میان قدرت سخت و نرم خود توازن برقرار کند، میتواند جنگ روایتها را نه تهدید، بلکه فرصتی برای تثبیت جایگاه خود در منطقه و جهان بداند.