اعلام فعالسازی مکانیزم ماشه از سوی اروپا ـ با هماهنگی و فشار آمریکا ـ بیش از آنکه یک خبر دیپلماتیک باشد، تیری حسابشده برای فشار روانی بر اقتصاد ایران است؛ روایتی هدفمند که پیش از هر تحریم تازه، نبض بازارها و انتظارات را نشانه میگیرد.
ایران ویو24- سیاسی
تصمیم تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) برای آغاز فرآیند فعالکردن مکانیزم ماشه در پروندهٔ هستهای ایران، صرفاً یک رویداد فنی-حقوقی در دیپلماسی بینالملل نیست؛ بلکه تازهترین حلقه در زنجیرهای از «روایتها»ی قدرتمند است که سالهاست فضای اقتصاد ایران را تحتتأثیر قرار داده و به یکی از متغیرهای پنهان و البته ابزارهای پنهان و اصلی دشمنان ایران برای اثرگذاری بر رفتار اقتصادی مردم و بازارها و در نتیجه تحمیل فشار بیشتر بر حکومت ایران تبدیل شده است.
مذاکرات هستهای ایران، از قبلِ توافق هستهای، در دورهٔ انعقاد برجام تا امروز، نه تنها عرصهای برای چانهزنی سیاسی بوده، بلکه بهمثابهٔ یک موتور تولید روایتهای اقتصادی عمل کرده است. هر تغییر در فضای گفتوگو — از خبر «پیشرفت» تا «بنبست» — بلافاصله در انتظارات بازیگران اقتصادی منعکس میشود و بر تصمیمات آنها دربارهٔ ارز، طلا، بورس، سرمایهگذاری و حتی صادرات نفت اثر میگذارد. در سالهای اخیر، این پیوند بهویژه بهدلیل شدت تحریمها و وابستگی بودجهٔ دولت به نفت، ملموستر و پررنگتر شده است.
در واقع این مذاکرات بیش از یک پروندهٔ فنی-دیپلماتیک، به یک «منبع روایت» تبدیل شدهاند که از مسیر انتظارات، الگوهای پسانداز و سرمایهگذاری و تصمیمات تجاری، اقتصاد را دچار نوسان میکنند. شواهد تاریخی و گزارشهای بینالمللی بهروشنی نشان میدهد که اخبار مرتبط با مذاکرات مستقیماً با شاخصهای کلیدی مانند ارز، نفت، تورم و بورس همبستگیِ معناداری دارد. به همین ترتیب نیز این ابزار از سوی طرفهای غربی بهعنوان یک ابزار برای اعمال فشار بر ایران عمل میکند.
این همبستگی دقیقاً در چارچوبی که رابرت شیلر، اقتصاددان برجسته و برندهٔ جایزهٔ نوبل، در کتاب Narrative Economics (اقتصاد روایتی) ارائه کرده قابل تحلیل است؛ او نشان میدهد که روایتها مثل یک «ویروس» در جامعه پخش میشوند، انتظارات را تغییر میدهند و با سرعتی چشمگیر در قیمتها و بازارها منعکس میشوند.
شیلر میگوید مردم تنها به دادههای رسمی نگاه نمیکنند؛ بلکه به «داستانها» و «برداشتها» واکنش نشان میدهند. خبر فعالشدن مکانیزم ماشه دقیقاً چنین ماهیتی دارد: هنوز اقدامی عملی از سوی شورای امنیت یا تحریمهای جدید اعلام نشده، اما روایت «بازگشت فشارهای شدیدتر» ظرف چند ساعت در رسانهها و شبکههای اجتماعی به روایت غالب بدل شده است. این روایت، همانطور که شیلر توضیح میدهد، نرخ سرایت بالایی دارد؛ زیرا ساده، هیجانی و قابل بازگوکردن است («تحریمها شدیدتر میشود، دلار گرانتر میشود، طلا امنتر است»).
این وضعیت را میتوان در قالب دو روایت اصلی پیرامون مذاکرات هستهای برای عموم مردم نیز قابل لمس است:
روایت خوشبینانه («توافق نزدیک است»): معمولاً بازار با افت نرخ ارز، کاهش قیمت طلا و امیدواری در بورس همراه بوده است.
روایت بدبینانه («تحریمها تشدید میشود»): این روایت، که اکنون با خبر مکانیزم ماشه دوباره فعال شده، به افزایش انتظارات تورمی، رشد قیمت دلار و طلا، و خروج نقدینگی از بورس میانجامد.
حتی اگر در سطح فنی و حقوقی هیچ تغییر فوری در تحریمها رخ ندهد، صرفاً چرخش روایت از «پیشرفت» به «بنبست» میتواند در عرض چند ساعت نرخ ارز را جابهجا کند. واکنش سریع بازار ارز و طلا در روزهای پس از انتشار این خبر، شاهدی بر این واقعیت است.
شیلر با الهام از اپیدمیولوژی، چرخهٔ سرایت روایتها را به سه مرحله تقسیم میکند: انتشار اولیه، سرایت گسترده و خاموشی. خبر مکانیزم ماشه اکنون در مرحلهٔ دوم است:
-
انتشار اولیه: بیانیهٔ تروئیکای اروپایی و بازنشر مداوم و تعمدی این روایت در مذاکرات حضوری و تلفنی از سوی مقامات اروپایی.
-
سرایت گسترده: بازنشر فوری و هدفمند در رسانههای غربی و به تبع آن رسانههای ایرانی، کانالهای تلگرامی و توییتر.
-
تغییر رفتار اقتصادی: هجوم به بازار ارز، افزایش تقاضا برای طلا، احتیاط بنگاهها در واردات و سرمایهگذاری.
این چرخه معمولاً تا زمانی ادامه دارد که یا رویداد واقعی جدیدی رخ دهد (مثلاً اعمال تحریم تازه یا اعلام پیشرفت دیپلماتیک) یا روایت جای خود را به موضوع خبری تازه بدهد.
در چارچوب «اقتصاد روایتی»، قیمتهای ارز و طلا نهفقط بازتاب عرضه و تقاضای واقعی، بلکه محصول «انتظارات» هستند؛ انتظاراتی که با روایتها شکل میگیرند. در ایران، تجربههای مکرر نشان داده:
-
در دورههای انتشار اخبار مثبت از مذاکرات (مثلاً زمستان ۱۳۹۹)، نرخ دلار کاهش و قیمت طلا افت کرده است.
-
در دورههای اخبار منفی یا تنشآلود (مثلاً خروج آمریکا از برجام در ۲۰۱۸ یا خبر اخیر مکانیزم ماشه)، دلار جهش و طلا رشد کرده است.
این رفتار شباهت زیادی به واکنشهای سرمایهگذاران به «حبابهای اقتصادی» در تاریخ آمریکا دارد که شیلر مثال میزند: «رؤیای خانهدار شدن» یا «بورس همیشه میبرد» پیش از سقوط ۱۹۲۹. یعنی روایت، حتی اگر با واقعیت همخوانی نداشته باشد، میتواند موتور حرکت قیمتها شود.
تکرار این چرخهٔ روایتها، بهویژه دربارهٔ پروندهٔ هستهای، پیامدهای مهمی برای اقتصاد و جامعهٔ ایران دارد:
-
افزایش عدماطمینان: بنگاهها در سرمایهگذاری مردد میشوند.
-
رفتارهای احتیاطی خانوارها: خرید ارز، طلا یا مسکن بهعنوان «پناهگاه امن» شدت میگیرد.
-
چالش برای سیاستگذار پولی: بانک مرکزی ناچار میشود با نوسانات شدید انتظارات مقابله کند، درحالیکه ابزارهایش محدود است.
این یعنی حتی اگر تحریم جدیدی اعمال نشود، خودِ روایت «بازگشت تحریمها» میتواند به اندازهٔ یک شوک واقعی اقتصادی اثرگذار باشد.
شیلر تأکید میکند که اقتصاددانان و سیاستگذاران باید «روایت» را مثل یک متغیر کلان اقتصادی (در کنار نرخ بهره یا بیکاری) اندازهگیری و مدیریت کنند. در مورد ایران، سه توصیهٔ کلیدی مطرح است:
-
اطلاعرسانی شفاف و منظم: رسانههای رسمی باید با انتشار بهموقع و دقیق اخبار مذاکرات، جلوی شکلگیری شایعات و روایتهای اغراقشده را بگیرند.
-
تولید روایتهای مثبت و قابل اعتماد: همانگونه که بانکهای مرکزی دنیا از «راهنمایی پیشنگر» برای مدیریت انتظارات استفاده میکنند، دولت ایران نیز میتواند با ارائهٔ سناریوهای روشن، انتظارات را آرام کند.
-
پایش و تحلیل روایتها: جمعآوری داده از شبکههای اجتماعی و رسانهها برای سنجش سرعت و دامنهٔ سرایت روایتها میتواند ابزار هشدار زودهنگام برای سیاستگذار باشد.
در مجموع میتوان گفت روایت، خودِ اقتصاد است. مدیریت روایت و شفافیتِ سیاستی ابزارهایی ضروری برای کاهش شوکهای ناشی از این روایتها هستند. در عصر سرعت اطلاعات، مدیریت روایتها به اندازهٔ سیاستهای پولی و مالی اهمیت دارد. اگر دولت و رسانههای رسمی نتوانند روایتهای مثبت و پایدار بسازند، بازارها در چنگال روایتهای هیجانی باقی میمانند. خبر اخیر تروئیکای اروپایی نمونهای روشن است از اینکه چگونه یک روایت میتواند بدون تغییر واقعی در تحریمها، بهسرعت به «مکانیزم ماشه» در بازارهای داخلی تبدیل شود و با اثرگذاری مستقیم بر انتظارات، زندگی همهٔ ایرانیان را تحتتأثیر قرار دهد.
جمع بندی راهبردی سردبیری ایران ویو24
تجربهٔ بازارهای ایران طی سالهای اخیر نشان داده است که «روایتها» میتوانند نقش یک متغیر کلان اقتصادی را ایفا کنند و به اندازهٔ سیاستهای پولی، مالی یا تحریمی بر نوسانات نرخ ارز، طلا، بورس و رفتار سرمایهگذاران تأثیرگذار باشند. مدیریت مؤثر این متغیر نیازمند تعامل هماهنگ و فعال میان دولت و جامعه است.
-
از سوی دولت، الزامی است که با طراحی و اجرای سیاست اطلاعرسانی شفاف، تولید روایتهای قابلاعتماد و پیشبینیپذیر کردن تصمیمات اقتصادی و دیپلماتیک، فضای انتشار شایعات و روایتهای هیجانی را محدود سازد.
-
از سوی مردم و فعالان اقتصادی، ضروری است که با خودداری از بازنشر روایتهای غیرمستند و تحلیلهای هیجانی، نقش فعال در تثبیت انتظارات اقتصادی ایفا کنند.
این همکاری دوطرفه بهعنوان یک «سپر روانی» عمل میکند؛ سپری که سرعت سرایت روایتهای منفی را کاهش میدهد، ثبات انتظارات اقتصادی را تقویت میکند و امکان اتخاذ تصمیمات سیاستی دقیق و بهموقع از سوی نهادهای اقتصادی و مالی را فراهم میآورد.
در نتیجه، مدیریت روایتهای اقتصادی دیگر صرفاً مسئولیت دولت نیست، بلکه یک فرآیند شبکهای است که ترکیب اطلاعرسانی راهبردی و رفتار مسئولانهٔ فعالان اقتصادی میتواند اثرگذاری فشارهای خارجی و هیجانات داخلی را به حداقل برساند.