AR | EN

1404-05-26 03:48

AR | EN

1404-05-26 03:48

اشتراک گذاری مطلب

معمای سعودی در لبنان: دفاع از حاکمیت یا تکمیل سناریوی اسرائیل؟

سخنان صریح شیخ نعیم قاسم دبیر کل حزب الله لبنان درباره «خط قرمز بودن سلاح مقاومت»، بار دیگر صحنه سیاست لبنان را به کانون جدالی منطقه‌ای کشاند؛ جایی که واکنش‌های تند نخست‌وزیر و متحدان ریاض نشان می‌دهد نزاع بر سر سلاح حزب‌الله، تنها بحثی داخلی نیست، بلکه به نقطه تلاقی منافع عربستان و اسرائیل در مهار مقاومت بدل شده است. پرسش اصلی اما باقی است: آیا فشار سعودی بر حزب‌الله واقعاً برای دولت‌سازی در لبنان است یا بخشی از راهبردی گسترده‌تر در همسویی پنهان با تل‌آویو؟

تهران-ایران ویو24

سخنرانی اخیر شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله لبنان، در دفاع آشکار و صریح از سلاح مقاومت، بار دیگر موازنه‌های سیاسی و امنیتی لبنان را به نقطه جوش رساند. تأکید او بر این‌که «سلاح مقاومت خط قرمز ملت لبنان و ضامن بازدارندگی در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی است و حزب الله خیانت نمی کند»، موجی از واکنش‌های تند و سازمان‌یافته را از سوی دشمنان مقاومت در پی داشت؛ واکنش‌هایی که عمدتاً از سوی جریان‌های همسو با عربستان سعودی در لبنان هدایت شدند.

در نخستین واکنش، نواف سلام، نخست‌وزیر لبنان، در گفت‌وگو با روزنامه سعودی «الشرق الاوسط» تلاش کرد با وارونه‌سازی واقعیت‌های میدانی، جایگاه مقاومت را زیر سؤال ببرد. او با تکرار ادبیات سیاسی ریاض، مدعی شد که حزب‌الله با پافشاری بر حفظ سلاح خود مانع دولت‌سازی در لبنان می‌شود. در ادامه، سمیر جعجع، رئیس حزب «نیروهای لبنانی»، با ادبیاتی تندتر وارد میدان شد و اظهارات دبیرکل حزب‌الله را «به هیچ وجه قابل قبول» دانست. جعجع که همواره به‌عنوان یکی از مهره‌های نزدیک به ریاض شناخته می‌شود، بار دیگر در راستای سیاست‌های سعودی موضعی آشکارا خصمانه علیه مقاومت اتخاذ کرد.

این واکنش‌های شتاب‌زده را باید بازتابی از عمق نگرانی جریان‌های همسو با سعودی درباره افزایش مشروعیت و مقبولیت مردمی مقاومت لبنان دانست، در شرایطی که منطقه در آستانه تحولات بنیادین است. اما این دشمنی سعودی با مقاومت لبنان به چه دلیل است؟ در حالی که آنها به‌خوبی می‌دانند که در شرایط پرتنش منطقه‌ای – از جنگ غزه گرفته تا تحولات مرزی لبنان – تنها عامل بازدارنده در برابر رژیم صهیونیستی، قدرت نظامی و اراده سیاسی حزب‌الله است. این در حالی است که ریاض مدعی است سیاست همسو با اسرائیل در منطقه ندارد.

واقعیت آن است که اسرائیل مقاومت را بزرگ‌ترین مانع در برابر پروژه‌های اشغال‌گرانه خود در لبنان می‌داند و عربستان نیز حزب‌الله را به‌عنوان بازوی ایران در شام و سد نفوذ خود در لبنان می‌بیند. این همگرایی عملی دو طرف، ولو با ادبیات متفاوت، به معنای شکل‌گیری نوعی «تقاطع منافع» در تضعیف مقاومت است. اما در این‌جا مجموعه‌ای از پرسش‌های بنیادین خطاب به ریاض مطرح می‌شود:

  • آیا عربستان آماده است امنیت لبنان را در برابر تجاوزات اسرائیل تضمین کند؟ در حالی که در دو سال گذشته هیچ موضعی در برابر اقدامات متجاوزانه و اشغالگرایانه صهیونیست ها در لبنان نداشته است؟

  • چگونه می‌توان ادعای ریاض مبنی بر عدم همسویی با تل‌آویو را پذیرفت، در حالی که سیاست عملی آن در لبنان کاملاً در راستای اهداف اسرائیل تعریف شده است؟

  • اگر عربستان مدعی دفاع از حاکمیت لبنان و تشکیل دولت فلسطین است، چرا طی دو سال اخیر هیچ اقدام مؤثری برای توقف جنگ غزه و جلوگیری از کشتار مردم فلسطین انجام نداده است؟

  • آیا تلاش برای خلع سلاح مقاومت چیزی جز باز گذاشتن دست رژیم صهیونیستی برای تجاوز مجدد به لبنان خواهد بود؟

به باور ناظران، مواضع اخیر رهبران نزدیک به عربستان، تلاشی آشکار است برای مهندسی افکار عمومی و اعمال فشار بر مقاومت از درون صحنه سیاسی لبنان. با این حال، تجربه‌های پیشین و حمایت گسترده مردمی از حزب‌الله نشان می‌دهد که این پروژه نیز مانند طرح‌های گذشته، سرنوشتی جز شکست نخواهد داشت. به ویژه اینکه اکنون افکار عمومی لبنان به خوبی می دانند این کشور در معرض اشغال قرار دارد و سلاح مقاومت تنها عامل بازدارنده در برابر دشمن اسرائیلی است. اکنون بیش از همیشه مقاومت در لبنان نه یک گروه صرفاً نظامی، بلکه بخشی از معادله هویتی، امنیتی و اجتماعی ملت لبنان است؛ معادله‌ای که حذف آن به معنای حذف توان بازدارندگی در برابر تجاوزات خارجی خواهد بود.

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *