بررسیها بهوضوح نشان میدهند که تقریباً تمامی ترافیک و بازدید کانالهای تبلیغاتی رژیم صهیونیستی ناشی از تبلیغات پولی و نه از طریق تعامل طبیعی کاربران بوده است.
تهران-ایران ویو۲۴
در پی حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، اسناد و گزارشهای منتشرشده حاکی از اجرای یک کارزار تبلیغاتی وسیع از سوی آژانس تبلیغات دولتی رژیم اسرائیل (IGAA یا Lapam) در فضای مجازی، بهویژه در پلتفرم یوتیوب است که بزرگترین پلتفرم در درون گوگل است.
این کارزار تبلیغاتی با صرف میلیونها دلار بودجه، با هدف مشروع جلوه دادن اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی و ارائه روایتی مطلوب از عملیات در غزه به کاربران کشورهای غربی طراحی شده است.
بر اساس یافتههای منتشرشده توسط رسانههای مستقل، محتوای تبلیغاتی مذکور، حمله نظامی به ایران را بهعنوان «اقدامی دفاعی و ضروری برای حفظ تمدن غرب» معرفی میکند و عملیات جاری ارتش رژیم صهیونیستی در غزه را «یکی از بزرگترین مأموریتهای بشردوستانه جهان» مینامد.
این تبلیغات هدفمند عمدتاً در کشورهای اروپایی از جمله بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و یونان به نمایش درآمدهاند. بررسی الگوی توزیع جغرافیایی این تبلیغات نشان میدهد که هدفگذاری آنها بهصورت دقیق و با تمرکز بر مخاطبان خاص و افزایش حمایت مردمی از دولتهای حامی رژیم صهیونیستی صورت گرفته است.
تحلیلهای آماری از کانال رسمی وزارت امور خارجه اسرائیل در یوتیوب نشان میدهد که اغلب ویدیوهای منتشرشده در این کانال، در صورت عدم بهرهمندی از تبلیغات پولی، تنها دهها بازدید در روز دارند. این در حالی است که همان ویدیوها در صورت تبلیغشدن، به میلیونها بازدید دست یافتهاند.
این موضوع بهوضوح نشان میدهد که تقریباً تمامی ترافیک و بازدید این کانال ناشی از تبلیغات پولی و نه از طریق تعامل طبیعی کاربران بوده است.
علاوه بر این، بررسی نرخ تعامل کاربران با این ویدیوها – شامل تعداد لایکها، کامنتها و زمان تماشای محتوا – نیز حاکی از پایینبودن سطح مشارکت واقعی مخاطبان است.
این موضوع گواهی است بر آنکه کمپین مذکور بیش از آنکه متکی بر تأثیرگذاری محتوایی باشد، بر محور توزیع انبوه و تبلیغات پولی متمرکز شده است.
توجه به این جنبه از این جهت حائز اهمیت است که برای اغلب افکار عمومی تعداد بازدید و لایک نوعی ذهنیت سازی توام با حقانیت ایجاد میکند.
بر این اساس، انتشار این گزارشها، بار دیگر ضرورت شفافسازی عملکرد پلتفرمهای دیجیتال نظیر یوتیوب و پاسخگویی شرکتهایی همچون گوگل در قبال سیاستهای تبلیغاتی خود را برجسته میسازد. پرسشهای مهمی در خصوص نقش این پلتفرمها در تضادهای ژئوپلیتیکی، چگونگی کنترل محتوای سیاسی و توازن در روایتسازیهای بینالمللی مطرح شده که نیازمند بررسیهای دقیقتر و پاسخهای شفافتر است. اما مهمتر از همه پایبندی این پلتفرمها به حداقل اصول بدیهی اخلاقی و بشردوستانه ذیل فعالیتهای تجاری است که این چنین با مشارکت در تقلب الگوریتمها از بین رفته است.