دیدار آلاسکا بیش از آنکه نمایش قدرت آمریکا باشد، به صحنهای برای مانور نمادین پوتین بدل شد؛ جایی که رهبر روسیه با خونسردی همیشگیاش، پاسخ جنگندههای ترامپ را با تاریخ، جغرافیا و نمادهای حافظه جمعی داد.
فواد شمس، کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی
شاید هنوز نتوان با قطعیت گفت دیدار ترامپ و پوتین در آلاسکا چه دستاورد مشخصی روی زمین داشته است، اما بیتردید این دیدار را میتوان هماکنون بهعنوان یکی از رخدادهای نمادین تاریخی ثبت کرد.
ترامپ در پایگاه نظامی آلاسکا برای پوتین فرش قرمز پهن کرد، اما در همان حال به فکر نمایش قدرت بود؛ جنگندههای پر سر و صدا را در ابتدای دیدار بر فراز آسمان به پرواز درآورد تا هیبت نظامی آمریکا را به رخ بکشد. پوتین اما با همان خونسردی همیشگیاش، تنها با لبخندی کمرمق و بیتفاوتی ظاهری صبر کرد تا در کنفرانس مطبوعاتی، پاسخ خود را به شیوهای دیگر بدهد؛ پاسخی آمیخته با درس تاریخ و جغرافیا.
او با زیرکی یادآوری کرد که آلاسکا زمانی بخشی از سرزمینهای روسیه بوده و هنوز ردپای آن گذشته در این سرزمین پیداست. سپس با اشاره به همسایگی جغرافیایی روسیه و آمریکا از طریق تنگه برینگ، به ترامپ یادآور شد که فاصله ظاهری میان دو کشور چندان واقعی نیست.
اما مهمترین پاسخ پوتین به نمایش جنگندههای ترامپ در پایان سفر شکل گرفت؛ او بر مزار خلبانان اتحاد جماهیر شوروی حاضر شد، خم شد، گل گذاشت و به یاد کسانی ادای احترام کرد که در «جنگ میهنی» ـ آنگونه که روسها جنگ جهانی دوم را مینامند ـ جان باختند. این حرکت برای ترامپ پیامی روشن داشت: در برابر نمایش تکنولوژیک، پوتین درس تاریخ و حافظه جمعی را عرضه کرد.
ترامپی که میخواست با نمایش قدرت نظامی رقیب را تحت تأثیر قرار دهد، ناخواسته صحنه را به دست پوتین سپرد؛ حرکتی که نهتنها رهبر روسیه بلکه بسیاری از ناظران جهانی را به فکر واداشت. پوتین، رئیسجمهوری امروز روسیه، در خاکی که زمانی بخشی از امپراتوری تزاری بوده، به خلبانان شوروی ادای احترام کرد؛ نمادی آشکار از اهمیت تداوم تاریخی و جغرافیایی روسیه برای او.
بیتردید پوتین خود را وارث دستاوردهای تاریخی روسیه میداند، از دوران پطر کبیر و کاترین تا لنین و استالین، و چهبسا در پشت درهای بسته نیز همین درسهای تاریخی و ژئوپلتیکی را در موضوع حیاتی دونباس به ترامپ یادآوری کرده باشد.
او در عین حال با اشاره به احتمال رسیدن به تفاهمی برای صلح پایدار و حل ریشهای بحران اوکراین، توپ را به زمین ترامپ انداخت. اکنون این واشنگتن است که باید با متحدان اروپایی و ناتوییاش به توافق برسد که چگونه به روسیه امتیاز دهند تا این بحران پایان یابد.
ترامپ فرش قرمز پهن کرد، اما پوتین بیشترین بهره نمادین را برد. هرچند هنوز زود است درباره نتایج قطعی سخن گفت، اما تا اینجا دست بالا با پوتین است؛ در حالیکه ترامپ هم بازنده مطلق به نظر نمیرسد. این همان هنر سیاستورزی به سبک روسی است: طوری برنده شدن که طرف مقابل احساس شکست نکند.
پس از سالها تلاش غرب و ناتو برای منزویکردن پوتین با امپراتوری رسانهای و تبلیغاتی خود، او بار دیگر بر فرشی گام نهاد که رئیسجمهور آمریکا، رهبر بزرگترین قدرت غربی، برایش پهن کرده بود.
صحنهای که در آن نظامیان آمریکایی مشغول صافکردن فرش قرمز زیر پای رهبر روسیه بودند، بهاندازه کافی نمادین بود؛ نمادی از پایان یک دوران. اجلاس آلاسکا پایان سیاست انزوای روسیه و پوتین را رقم زد؛ و این خود، برای مسکو یک دستاورد بزرگ است. حال باید دید آیا تحولات بعدی میتواند نقشه ژئوپلتیک جهان را نیز دگرگون سازد؟