AR | EN

1404-07-21 21:12

AR | EN

1404-07-21 21:12

اشتراک گذاری مطلب

غیبت راهبردی ایران در شرم‌الشیخ

دعوت ایران به اجلاس شرم‌الشیخ بار دیگر دوگانه‌ دیرین سیاست خارجی کشور را زنده کرد؛ گفت‌وگو یا پرهیز، تعامل یا مقاومت — پرسشی که پاسخ آن درک واقع‌گرایانه‌تری از دیپلماسی می‌طلبد.

ایران ویو24- سیاست خارجی

دعوت ایران به اجلاس شرم‌الشیخ با ریاست دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، بحثی تازه اما آشنا را در فضای سیاسی و رسانه‌ای ایران برانگیخته است. برخی ناظران معتقدند حضور ایران در این نشست می‌توانست فرصتی کم‌نظیر برای طرح مواضع کشور در سطح جهانی و گامی به‌سوی کاهش تنش با آمریکا باشد. در مقابل، گروهی دیگر این دعوت را نمایشی سیاسی با اهداف تبلیغاتی برای واشینگتن می‌دانند و تأکید دارند که شرکت در آن، بدون تغییر واقعی در رفتار آمریکا، معنایی جز مشروعیت‌بخشی به یک بازی فریب‌کارانه تحت عنوان دیپلماسی نداشت.

فارغ از داوری سیاسی، این رخداد بار دیگر ما را با یک پرسش بنیادین مواجه می‌کند: چرا سیاست خارجی ایران همچنان در مدار دوگانه‌ احساسات و سوء‌ظن حرکت می‌کند؟

در تاریخ معاصر ایران، دیپلماسی همواره میان دو رویکرد متناقض در نوسان بوده است: از یک‌سو، وسوسه گفت‌وگو و امید به «تغییر رفتار دشمن»، و از سوی دیگر، بدبینی مطلق و انزواطلبی. هر دو رویکرد در ظاهر متضاد هستند، اما در بنیان تحلیلی خود به یک نقطه می‌رسند: ساده‌انگاری در فهم سازوکار قدرت بین‌المللی. در حالی‌که دیپلماسی امری نسبی و تابع شرایط زمان و مکان و در قالب‌ها و مضامین متنوع است که زمانی مفید خواهد بود که شناخت دقیقی از بستر آن وجود داشته باشد. با این افق دید نسبت به دیپلماسی باید گفت گاهی حتی دیپلماسی در عقب‌نشینی از میز مذاکره است.

تحلیل واقع‌گرایانه اجلاس شرم‌الشیخ در بستر تحولات اخیر پیرامون ایران و منطقه نشان می‌دهد این اجلاس در حالی برگزار می‌شود که هنوز سایه‌ جنگ دوازده‌روزه‌ تحمیلی علیه ایران و تحولات پس از آن بر فضای منطقه سنگینی می‌کند. این جنگ ـ که به اذعان رئیس‌جمهور آمریکا با اطلاع و موافقت او آغاز شد ـ دو روز پیش از آغاز دور تازه‌ گفت‌وگوهای تهران و واشینگتن رخ داد. ایران برای مذاکرات ۱۵ ژوئن در عمان آماده می‌شد که مورد حمله‌ اسرائیل و آمریکا قرار گرفت. از همین‌رو، به‌درستی باید این تردید را مطرح کرد که آیا طرف آمریکایی تعهدی واقعی به دیپلماسی دارد که اجلاس شرم‌الشیخ بتواند بستری واقعی برای گفت‌وگو و اعتمادسازی باشد؟ صرف‌نظر از اینکه می‌توان پیش‌بینی کرد رئیس‌جمهور آمریکا از تریبون شرم‌الشیخ می‌تواند هر لفاظی غیرمعقول و خصمانه‌ای داشته باشد که پیامدهای پیچیده‌ای برای ایران ایجاد می‌کند.

با این‌حال، موافقان حضور ایران استدلال می‌کنند که در شرایط پیچیده‌ کنونی، هر فرصت برای بیان مستقیم مواضع رسمی کشور در مجامع بین‌المللی ارزشمند است؛ به‌ویژه وقتی ایالات متحده میزبان آن است و نگاه رسانه‌ای جهان به آن دوخته شده است. از نظر این گروه، غیبت ایران می‌تواند باعث شکل‌گیری روایت‌های یک‌جانبه درباره‌ مسائل منطقه شود.

در برابر این دیدگاه، مخالفان معتقدند که ماهیت اجلاس از اساس تبلیغاتی و غیرواقع‌گرایانه بوده است. دستورکار نشست و ترکیب شرکت‌کنندگان نشان می‌دهد که هدف اصلی اجلاس شرم‌الشیخ، ایجاد اجماعی رسانه‌ای پیرامون سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه است، نه حل واقعی بحران‌ها. به همین دلیل، حضور ایران در چنین چارچوبی نه‌تنها به بهبود شرایط کمکی نمی‌کرد، بلکه می‌توانست به معنای تأیید ضمنی سیاست‌های خصمانه‌ اخیر واشینگتن و تل‌آویو تلقی شود که بدون اغراق همچنان به‌شکل لفظی و عملی ادامه دارد.

در این‌باره می‌توان همچنین به تجربه‌های تاریخی ایران از همراهی با آمریکا در افغانستان و عراق هم اشاره کرد؛ در هر دو مورد، مشارکت نسبی ایران در فرآیندهای سیاسی و امنیتی منطقه، نه به کاهش فشارهای بین‌المللی انجامید و نه موجب درک مثبت‌تری از نیت تهران شد؛ بلکه بالعکس، انتظارات و سوء‌برداشت‌های تازه‌ای از رفتار ایران را در پی داشت.

با این‌حال در پس این اختلاف‌نظر، مسئله‌ای بنیادی‌تر نهفته است: برداشت ایران از مفهوم دیپلماسی. بخشی از فضای سیاست‌گذاری کشور هنوز به دیپلماسی نگاه آرمان‌گرایانه دارد؛ گویی مذاکره و حضور بین‌المللی به‌خودی‌خود می‌تواند خصومت‌ها را کاهش دهد. در حالی‌که دیپلماسی یک مسیر دوطرفه است.

در شرایطی که تنش‌های نظامی و فشارهای سیاسی علیه ایران همچنان ادامه دارد، انتظار گشایش از نشستی که طراحی و مدیریت آن در اختیار طرف مقابل است، قطعاً نوعی خوش‌خیالی باشد. از این منظر، پرهیز از حضور، نه انزوا، بلکه انتخابی مبتنی بر ارزیابی هزینه و فایده تلقی می‌شود.

در مجموع، جدال نظری درباره‌ شرکت یا عدم شرکت در اجلاس شرم‌الشیخ، بیش از آن‌که درباره‌ یک واقعه‌ خاص باشد، بازتابی از دو نگاه دیرپا در سیاست خارجی ایران است: نگاه نخست، باور به گفت‌وگو به‌عنوان راه‌حل همه مشکلات؛ نگاه دوم، تکیه بر خودیاری و بدبینی ساختاری به نظام بین‌الملل.

در عمل، مسیر بهینه میان این دو قطب قرار دارد: دیپلماسی واقع‌گرایانه، که بر شناخت دقیق از نیت و ساختار قدرت بازیگران تکیه دارد و از هرگونه نمایش سیاسی فاصله می‌گیرد. بر این اساس، ارزیابی‌های راهبردی نشان می‌دهد که امتناع ایران از حضور در اجلاس شرم‌الشیخ در مقطع کنونی، تصمیمی سنجیده و منطبق بر اصول واقع‌گرایی در سیاست خارجی بوده است؛ تصمیمی که پیش از هر چیز، بیانگر هوشیاری دیپلماتیک تهران در برابر ابتکارهای تبلیغاتی و نمایش‌های سیاسی قدرت‌های بزرگ است و در عین حال، موقعیت چانه‌زنی ایران در معادلات آینده، به‌ویژه در بحث ملی هسته‌ای را حفظ و حتی تقویت می‌کند.

علت عدم حضور ایران در اجلاس شرم‌الشیخ از زبان وزیر امور خارجه

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیاسی
جهان
تحلیل و یاداشت ها