جنگ غزه بار دیگر مسئله فلسطین را در رأس دستور کار بینالمللی قرار داده و در این میان، اتحادیه اروپا با شکافی عمیق در رویکردها و مواضع کلیدی مواجه است. در حالی که فرانسه با ابتکاری دیپلماتیک و حمایت از راهحل دوکشوری، خواهان شناسایی رسمی دولت فلسطین است، آلمان به دلیل دغدغههای تاریخی و راهبردی، همچنان رویکرد محتاطانهای در پیش گرفته است.
تهران-ایران ویو24
در حالی که جنگ غزه بار دیگر مسأله فلسطین را در اولویت دستور کار بینالمللی قرار داده، اروپا نیز شاهد شکافهایی عمیق در مواجهه با این بحران است. اختلاف مواضع فرانسه و آلمان درباره راهحل دوکشوری و به رسمیت شناختن دولت فلسطین، بار دیگر نشان میدهد که اتحادیه اروپا در مسائل سیاست خارجی هنوز با فقدان وحدت راهبردی مواجه است.
فرانسه بهتازگی با مشارکت عربستان سعودی، ابتکاری دیپلماتیک را در قالب کنفرانسی بینالمللی در نیویورک برای بررسی راهحل دوکشوری کلید زده است. این ابتکار که بر حمایت از بازسازی روند صلح و تشویق به شناسایی رسمی دولت فلسطین متمرکز است، بخشی از سیاست سنتی پاریس در حمایت از چندجانبهگرایی و نظم حقوقی بینالمللی محسوب میشود.
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، در ماههای اخیر بارها بر ضرورت برقراری صلحی پایدار مبتنی بر ایجاد دو دولت در مرزهای ۱۹۶۷ تأکید کرده است. پاریس همچنین تلاش دارد کشورهای بیشتری در اروپا را به شناسایی فلسطین ترغیب کند؛ امری که در ماههای گذشته با پیوستن اسپانیا، ایرلند و نروژ به این روند، وارد مرحلهای جدیتر شده است.
در مقابل، آلمان همچنان با احتیاط عمل میکند. دولت اولاف شولتس، بهرغم ابراز نگرانی از تلفات غیرنظامیان در غزه، حاضر به شناسایی دولت فلسطین بهعنوان اقدامی یکجانبه نیست. برلین معتقد است که شناسایی فلسطین باید در چارچوب یک توافق جامع صلح میان اسرائیل و فلسطینیان و از مسیر مذاکرات مستقیم انجام گیرد. علاوه بر این، خاطره تاریخی هولوکاست و تعهد اخلاقی آلمان نسبت به امنیت اسرائیل، موجب شده تا هرگونه فاصلهگیری علنی از مواضع تلآویو برای سیاستمداران آلمانی هزینهساز باشد.
این اختلاف نهفقط در سطح سیاستگذاری دو کشور، بلکه در رویکرد کلی اتحادیه اروپا نسبت به مسأله فلسطین بازتاب یافته است. در حالی که پارلمان اروپا و برخی دولتهای عضو خواهان موضعگیری صریحتر اتحادیه در قبال جنایات اسرائیل در غزه هستند، برخی دیگر نظیر آلمان، اتریش و جمهوری چک با اتکا به تعهدات تاریخی و منافع دوجانبه با تلآویو، از هرگونه اقدام یکجانبه پرهیز میکنند.
این دوگانگی موجب شده تا اتحادیه اروپا نتواند نقش میانجی مؤثری در بحران کنونی ایفا کند و از منظر بسیاری از ناظران جهانی، به عنوان یک بازیگر منفعل در حاشیه تحولات باقی بماند.نکته قابلتأمل آنکه فرانسه و آلمان همواره بهعنوان موتور محرک یکپارچگی اروپایی شناخته شدهاند، اما اختلاف مواضعشان بر سر فلسطین میتواند چشمانداز همکاریهای آتی در حوزه سیاست خارجی اتحادیه را تضعیف کند.
در شرایطی که چالشهای ژئوپلیتیکی همچون جنگ اوکراین، رقابت با چین، و بحران مهاجرت نیازمند وحدت راهبردی اتحادیه اروپا هستند، شکاف بر سر فلسطین میتواند نماد خطرناکی از واگرایی در قلب اروپا باشد.در نهایت، روشن است که شکافهای دروناروپایی بر سر مسأله فلسطین نهتنها به تضعیف انسجام اتحادیه اروپا میانجامد، بلکه مشروعیت آن را بهعنوان یک بازیگر ارزشمحور در نظام بینالملل با پرسش مواجه میسازد. اگر اروپا نتواند موضعی متحد و مبتنی بر اصول حقوق بینالملل اتخاذ کند، بعید است که بتواند در روند صلح خاورمیانه نقشی تأثیرگذار ایفا نماید.