میدل ایست مانیتور در تحلیلی درباره جنگ احتمالی ایران و اسرائیل هشدار میدهد که آرامش ظاهری منطقه فریبنده است و درسهای جنگ ژوئن میتواند مقدمات تنشی شدیدتر و چندجبههای را در خاورمیانه رقم بزند.
ایران ویو24- دفاعی و امنیتی
میدل ایست مانیتور در تحلیلی با عنوان «دور دوم: چرا جنگ بعدی ایران و اسرائیل خاورمیانه را درهم خواهد شکست» که در تاریخ 4 اکتبر (12 مهر) منتشر شده، می نویسد: «پس از آتشبس موقتی میان ایران و اسرائیل در ماه ژوئن، آرامشی شکننده بر خاورمیانه حاکم شده است. در ظاهر، اوضاع رو به ثبات است؛ اما در واقع، دو ارتش در دو سوی این تنش، مشغول بررسی جزئیات جنگ گذشته و ارزیابی عملکرد خود هستند. به باور تحلیلگران، درسهایی که از آن نبرد گرفتهاند میتواند مقدمه دورهای خطرناکتر و پیشبینیناپذیرتر باشد.»
یکی از مهمترین محورهای این تحلیل، اشاره به عملکرد موشکهای مافوقصوت ایران، از جمله مدلهای فاتح-۱ و فاتح-۲ است. طبق گزارش، این موشکها فراتر از انتظار عمل کردهاند و در برخی روزهای نبرد، سامانههای دفاع هوایی اسرائیل نتوانستند نرخ معمول رهگیری را حفظ کنند. نویسنده تحلیل معتقد است: «چنین نتیجهای، بهویژه اگر حجم و شدت حملات در آینده افزایش یابد، میتواند موازنه بازدارندگی را بهطور اساسی تغییر دهد و امنیت اسرائیل را وارد مرحلهای جدید کند.»
با وجود ادعاهای تلآویو مبنی بر وارد کردن ضربهای سنگین به زیرساختهای هستهای ایران، تحلیلگر میدل ایست مانیتور یادآور میشود که میان «آسیب اساسی» و «ویرانی کامل» تفاوت چشمگیری وجود دارد. وی مدعی می شود: «بر پایه دادههای ماهوارهای، بخشی از تأسیسات زیرزمینی ایران همچنان فعال است و حتی توسعه جدید در برخی از آنها دیده میشود. این یافتهها نشان میدهد که توان فنی و ظرفیت بازسازی ایران دستکم گرفته شده است.»
در همین حال این رسانه به جنگ ژوئن اشاره کرده و می نویسد: در درگیری اخیر اسرائیل تمرکز خود را بر ترور و حذف چهرههای کلیدی ایران گذاشت — از دانشمندان هستهای گرفته تا فرماندهان نظامی و برخی مقامهای سیاسی. هر چند این عملیات نشاندهنده توانایی اسرائیل در نفوذ به ساختار فرماندهی تهران است؛ اما همزمان خطر گسترش بحران را نیز افزایش میدهد. زیرا هر ترور، واکنشی زنجیرهای از سوی نیروهای محور مقاومت را میتواند در پی داشته باشد.
این گزارش درباره جنگ آینده هشدار داده و پیش بینی یک جنگ چندجبههای می کند و می نویسد؛ در صورت بروز درگیری مجدد، پیشبینی میشود که اسرائیل دیگر تنها با ایران روبهرو نخواهد بود. گروههای همپیمان تهران در لبنان، سوریه و عراق میتوانند جبهههای تازهای بگشایند تا فشار را بر تلآویو چندبرابر کنند. از سوی دیگر، ایران نیز از جنگ گذشته آموخته است که هیچ نبردی را نمیتوان بهتنهایی پیش برد؛ هماهنگی با متحدان منطقهای به بخشی از دکترین جدید نظامیاش تبدیل شده است.
در عین حال تحلیلگر میدل ایست مانیتور میگوید که در چنین سناریویی، دو قدرت جهانی نیز بیتفاوت نخواهند ماند. روسیه احتمالاً با ارائه کمکهای اطلاعاتی، تسلیحاتی و جنگ الکترونیک از تهران حمایت خواهد کرد؛ در حالی که چین سعی میکند بحران را مهار کند تا از آسیب به منافع اقتصادی و انرژی خود در منطقه جلوگیری شود. هر دو کشور، بدون ورود مستقیم نظامی، میکوشند از این بحران برای تقویت موقعیت ژئوپلیتیکی خود بهره ببرند.
در جمعبندی، نویسنده هشدار میدهد که وضعیت فعلی نه آتشبس واقعی است و نه تعادلی پایدار. این فقط وقفهای کوتاه در یک روند پرتنش است — شمارش معکوسی که هنوز مشخص نیست پایانش صلح خواهد بود یا جنگی بهمراتب ویرانگرتر از درگیری ژوئن.
خطوط رسانهای گزارش «میدل ایست مانیتور»
تحلیل منتشرشده در میدل ایست مانیتور درباره جنگ دوم احتمالی ایران و اسرائیل، در ظاهر یک بررسی نظامی است، اما میان سطرهای آن پیامهای آشکار و پنهانی جریان دارد که جهت روایت را مشخص میکند.
خطوط آشکار و هدفمند روایت
در نگاه اول، نویسنده سعی دارد تصویری دقیق و فنی از جنگ آینده ارائه دهد، اما در انتخاب واژهها و زاویه روایت، اهداف روشنی نهفته است.
- ایران؛ قدرتی خطرناک و مهاجم
گزارش بارها بر توان موشکی ایران، بهویژه موشکهای مافوقصوت «فاتح-۱» و «فاتح-۲» تأکید میکند و حتی اشاره دارد تاسیسات هسته ای ایران نابود نشده اند. این تکرار مداوم از سویی ایران را در آستانه یک حمله بزرگ تصویرسازی می کند و از سوی دیگر توجیه آمادگی و واکنش نظامی اسرائیل است. - نقد ظاهری از سامانه دفاعی اسرائیل
در ظاهر، مقاله ضعف سامانههای پدافندی اسرائیل را به رخ میکشد، اما این نقد در واقع بهانهای است برای گفتن اینکه: «تهدید ایران واقعی است و اسرائیل باید آمادهتر شود.» این ترفند، ضعف را به فرصت تبدیل میکند و لزوم اقدام پیشگیرانه را تقویت مینماید. - نمایش ایران شکننده و آسیبپذیر
اشارههای مکرر به ترور فرماندهان، ترور دانشمندان هستهای، بحران جانشینی و فشار داخلی، تلاشی است برای القای این پیام که ساختار سیاسی ایران شکننده است و این تصویر همزمان تهدید را بزرگ و کنترل آن را ممکن نشان میدهد. - هشدار درباره جنگ منطقهای
مقاله میگوید درگیری بعدی فقط میان ایران و اسرائیل نخواهد بود و ممکن است لبنان، عراق و سوریه را نیز دربر گیرد. این هشدار، نوعی بزرگنمایی آگاهانه است تا مخاطب بپذیرد که محور مقاومت خطرناک است و میتواند کل خاورمیانه را بلرزاند. - احتمال ورود قدرتهای جهانی
اشاره به نقش روسیه و چین، تصویری از جنگی جهانیتر ارائه می کند؛ هدف از این خط، نمایش حساسیت و اهمیت بحران و آمادهسازی ذهن مخاطب عربی و غربی برای پذیرش مداخلههای آمریکایی و غربی در منطقه است.
خطوط پنهان روایت
در لایه درونی گزارش، پیامهایی وجود دارد که از ترکیب واژهها و ساختار روایت منعکس می شوند.
- مشروعیتبخشی به اقدام نظامی اسرائیل
وقتی ضعف دفاعی اسرائیل و تهدید ایران کنار هم قرار داده میشوند، نتیجه ضمنی این است که « اسرائیل باید آمده تر باشد و اگر اسرائیل واکنش تند نشان دهد، حق دارد». - جنگی که اجتنابناپذیر جلوه میکند
عباراتی مثل «شمارش معکوس»، «هیچ تعادل پایداری وجود ندارد» یا «در آستانه جنگ بزرگتر هستیم» ذهن خواننده را به سمت این نتیجه میبرد که درگیری قریبالوقوع است و باید از هماکنون برای آن آماده شد. - بزرگنمایی نقش ایران در بیثباتی منطقه
با تمرکز روی قدرت موشکی و شبکه متحدان ایران، مقاله عملاً ایران را عامل اصلی بیثباتی معرفی میکند، در حالیکه از تحمیلی بودن جنگ اخیر و اقدامات جنگ افروزانه اسرائیل هیچ سخنی نمی گوید. این تکنیک روایت را از «تقابل متجاوز و مقاومتگر» به «رقابت ایران و اسرائیل» تغییر میدهد. - تضعیف بازدارندگی ایران در ذهن مخاطب
گزارش همزمان که از قدرت ایران سخن میگوید، بر آسیبپذیری آن نیز تأکید دارد. این دوگانگی آگاهانه است: میخواهد بگوید ایران میتواند تهدید کند، اما نمیتواند پیروز شود. چنین القایی حتی با هدف مشروعیتدادن به حمله پیشدستانه بیان می شود. - عادیسازی ایده حمله پیشگیرانه
وقتی از «عدم نابودی تاسیسات هسته ای ایران» سخن گفته می شود و همزمان به «هدف قرار دادن تاسیسات هستهای» و «ترور فرماندهان» اشاره میشود بدون آنکه از نامشروع بودن این اقدامات سؤال شود، در واقع ذهن خواننده به تدریج میپذیرد که حملاتی بعدی طبیعی و حتی ضروری است.
شایان توجه است میدل ایست مانیتور رسانهای پرنفوذ در حوزه غرب آسیا است که در ظاهر مواضع ضدجنگ و ضدصهیونیستی دارد، اما در عمل، خطوط رسانهای مشخصی علیه ایران دنبال میکند. این رسانه در بحث مقاومت نیز همواره تلاش دارد کمکهای ایران به گروههایی مانند حماس یا جهاد اسلامی را به شکل «تاکتیکی» و در جهت منافع صرفا ملی ارزیابی کند. در همین حال در خطوط خبری و تحلیلی خود تلاش می کند ادراک مخاطب غربی و عربی را به سوی کنترل بحران و مشروعیت فشار علیه ایران هدایت نماید.