وقتی رسانهای چون فاکسنیوز، با سابقهای طولانی در شکلدهی به افکار عمومی آمریکا، ایران را در قامت یک «بازیگر سایه» معرفی میکند، ماجرا فراتر از یک گزارش خبری ساده است. این متن در واقع بهمثابه یک نقشه ادراکی عمل میکند: از یک سو قدرت و شبکهسازی منطقهای ایران را برجسته میسازد و از سوی دیگر، همین قدرت را در چارچوب «تهدیدی ساختاری» بازنمایی میکند. ترکیب همزمان تحسین و تهدید، آن چیزی است که این روایت را به ابزاری مؤثر در جنگ رسانهای و سیاستگذاری واشنگتن بدل میکند.
ایران ویو24- دفاعی و امنیتی
گزارش تازه فاکسنیوز درباره تحولات سوریه و عراق، تصویری از ایران بهعنوان «امپراتوری سایه» ترسیم میکند؛ روایتی که در آن تهران همزمان تحسین میشود و تهدید. این روایت نه فقط بازتابی از واقعیت میدانی، بلکه بخشی از جنگ شناختی رسانهای است که میکوشد ذهنیت سیاستگذاران، متحدان و افکار عمومی غرب را در مسیر خاصی هدایت کند.
بخش اول: روایت فاکسنیوز
فاکسنیوز در گزارشی تحلیلی با عنوان «ایران امپراتوری سایهاش را در سراسر خاورمیانه گسترش میدهد، همزمان با خروج نیروهای ترامپ از عراق و سوریه» که در تاریخ 3 اکتبر (11 مهر 1404) منتشر شده، با تمرکز بر تحولات میدانی سوریه و عراق، ایران را در قالب یک «امپراتوری سایه» بازنمایی کرده است که پس از خروج تدریجی نیروهای ایالات متحده، توانسته الگوی نفوذ خود را بهسرعت گسترش دهد.
در این روایت، ایران بهعنوان بازیگری معرفی میشود که طی دهههای اخیر با سازماندهی و شبکهسازی از گروههای شبهنظامی شیعه در عراق، سوریه، لبنان و افغانستان، یک زیرساخت نظامی نیابتی موازی با سپاه پاسداران ایجاد کرده است.
به ادعای این رسانه، تحولات سوریه پس از سقوط دولت بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴ و قدرتگیری هیئت تحریرالشام (HTS)، فرصت تازهای برای تهران فراهم آورده تا این کشور را به «پایگاه عملیات پیشروی» خود تبدیل کند. گزارش تصریح میکند که ایران از طریق ایجاد تونلهای زیرزمینی، ذخایر تسلیحاتی و ترکیب فعالیتهای نظامی با پروژههای مدنی، موفق به تعبیه عمیق در بافت اجتماعی–اقتصادی سوریه شده است.
در مورد عراق نیز فاکسنیوز مدعی است که ایران از رهگذر نقشآفرینی نیروهای بسیج مردمی (الحشد الشعبی) و نفوذ ساختاری در دولت و پارلمان، موقعیت راهبردی تثبیتشدهای بهدست آورده است.
این رسانه در جمعبندی خود تأکید دارد که خروج آمریکا از منطقه، نوعی ضعف راهبردی واشنگتن در برابر تهران محسوب میشود و بیانگر آن است که ایالات متحده در طول تاریخ، تهدید ناشی از ایران را بهدرستی ارزیابی نکرده است.
بخش دوم: پیامهای آشکار گزارش
۱. نمایش ایران بهمثابه تهدید امنیتی ساختاری: گزارش با بهکارگیری واژگانی چون «امپراتوری سایه» و «زیرساخت نظامی موازی» تلاش دارد تصویری از ایران بهعنوان یک بازیگر غیرمتعارف، مخفی کار و تهدیدآمیز ارائه دهد. این تصویرسازی بهگونهای طراحی شده که ایران نه صرفاً یک قدرت منطقهای مشروع، بلکه یک کنشگر برهمزننده نظم امنیتی معرفی شود.
۲. انتقاد از ناکارآمدی سیاست آمریکا: فاکسنیوز در سطحی دیگر ایالات متحده را نیز مقصر میداند. این رسانه مدعی است واشنگتن با کمتوجهی به تهدید ناشی از ایران و اتخاذ رویکردهای مقطعی و کوتاهمدت، عملاً به تقویت موقعیت منطقهای تهران کمک کرده است. در این چارچوب، روایت بر «تداوم راهبردیِ ایران» در مقابل «تغییرِ سیاستهای آمریکا در دورههای مختلفِ ریاستجمهوری» تأکید دارد و نتیجهگیری میکند که هدف نهاییِ تهران، بیرونراندنِ کاملِ آمریکا از منطقه است.
۳. هشدار به متحدان منطقهای واشنگتن: گزارش بهطور آشکار با مخاطب قرار دادن اسرائیل، عربستان و دیگر بازیگران همسو با آمریکا در منطقه، ایران را بهعنوان یک تهدید مشترک معرفی میکند. تأکید بر اینکه خروج یا کاهش حضور نظامی ایالات متحده میتواند به تقویت نفوذ ایران و تضعیف امنیت این کشورها بینجامد، در واقع تلاشی برای همگرایی متحدان واشنگتن در چارچوب یک جبهه ضدایرانی است.
بخش سوم: پیامهای پنهان و انگیزههای رسانهای
۱. توجیه ضرورت استمرار حضور نظامی آمریکا: برجستهسازی تهدید ایران در مقام یک قدرت برهمزننده موازنه منطقهای، در واقع کارکردی فراتر از اطلاعرسانی دارد و در خدمت اقناع سیاستگذاران آمریکایی و افکار عمومی برای پذیرش ضرورت افزایش یا تداوم حضور نظامی در خاورمیانه است. این رویکرد رسانهای بهطور غیرمستقیم فشار بر دولت ایالات متحده را برای پرهیز از عقبنشینی راهبردی افزایش میدهد.
۲. زمینهسازی برای تشدید فشارهای چندلایه و احتمالا در نهایت حمله نظامی علیه ایران: بازنمایی ایران بهعنوان «قدرت تهدیدآمیز» و «امپراتوری سایه» بستری گفتمانی برای مشروعیتبخشی به اقدامات سختگیرانهتر علیه تهران است؛ از اعمال تحریمهای جدید اقتصادی و مالی گرفته تا توجیه اقدامات اطلاعاتی و خرابکارانه علیه ایران و احتمالا حمله نظامی مستقیم.
۳. تقویت گفتمان انتخاباتی در آمریکا: تمرکز بر ضعف دولتهای پیشین ایالات متحده در مهار نفوذ ایران، در چارچوب رقابتهای حزبی نیز معنا مییابد. فاکسنیوز که به جریان محافظهکار نزدیک است، از این طریق تلاش میکند جمهوریخواهان را در موضعی برتر قرار دهد و ناتوانی دموکراتها را بهعنوان عاملی برای رشد تهدیدات ایران بازنمایی کند.
۴. مشروعیتبخشی به اقدامات تهاجمی اسرائیل: با برجستهسازی «خطر ایران» بهویژه در سوریه، گزارش بهصورت ضمنی اقدامات تهاجمی و پیشدستانه اسرائیل را مشروع جلوه میدهد. در این چارچوب، اقدامات اسرائیل نه بهعنوان تجاوز، بلکه بهعنوان پاسخ ضروری به تهدید ایران تصویرسازی میشود.
۵. مدیریت افکار عمومی غرب: استفاده از اصطلاحات دراماتیک مانند «امپراتوری سایه» کارکرد تبلیغاتی دارد و هدف آن القای هراس و بدبینی در افکار عمومی آمریکا و اروپا نسبت به ایران است. این تکنیک در نهایت زمینه اجتماعی و سیاسی لازم برای حمایت افکار عمومی از سیاستهای ضدایرانی غرب را فراهم میسازد.
۶. ایجاد دستکاری ادراکی در داخل ایران: بخشی از پیامهای گزارش بهطور غیرمستقیم مخاطب ایرانی را هدف قرار میدهد. این پیام القا میکند که نفوذ منطقهای ایران هزینهزا بوده و کشور را در معرض فشارهای خارجی قرار داده است. چنین چارچوبگذاری میتواند برای منتقدان داخلی سیاست خارجی ایران جذابیت داشته باشد، زیرا روایت میکند که تهران بیش از حد درگیر پروندههای منطقهای شده و منافع داخلی را قربانی هزینههای خارجی کرده است.
جمعبندی
گزارش فاکسنیوز در واقع نمونهای برجسته از مهندسی روایت امنیتی علیه ایران است؛ روایتی که در دو سطح همزمان عمل میکند:
-
در سطح آشکار، ایران بهعنوان بازیگری قدرتمند، صبور و تأثیرگذار در محیط منطقهای تصویر میشود؛ جایگاهی که حتی رسانههای منتقد نیز ناگزیر از پذیرش آن هستند.
-
در سطح پنهان، همین تصویرسازی با برچسب «تهدید» قاببندی میشود تا کارکردهای چندلایه در عرصه سیاست داخلی آمریکا، معادلات منطقهای و مدیریت افکار عمومی جهانی را ایفا کند.
بهطور مشخص، این گزارش چهار محور اصلی را دنبال میکند:
-
فشار بر کاخ سفید برای استمرار حضور نظامی در منطقه: برجستهسازی «خلأ قدرت» پس از خروج نیروهای آمریکایی عملاً ابزاری است برای جلوگیری از عقبنشینی راهبردی و حفظ پیوستگی حضور نظامی واشنگتن در خاورمیانه.
-
آمادهسازی بستر برای فشارهای سختتر علیه ایران: با برجسته کردن ایران بهعنوان تهدید وجودی، این گزارش زمینه گفتمانی لازم برای تحریمهای جدید، فشارهای چندجانبه و حتی اقدامات خرابکارانه و نظامی را فراهم میکند.
-
مشروعیتبخشی به محور اسرائیل و متحدان عرب: با طرح ایران بهمثابه «تهدید مشترک»، این روایت همگرایی اسرائیل، عربستان و دیگر دولتهای همسو با واشنگتن را تقویت میکند و در واقع بازتولید گفتمان «محور ضدایرانی» در قالب یک ضرورت امنیتی است.
-
بهرهبرداری در سیاست داخلی آمریکا: تأکید بر ناکامی دموکراتها در مهار ایران، همسو با منافع جریان جمهوریخواه و رسانههای محافظهکار است و هدف آن بازنمایی ضعف دولت بایدن در مدیریت تهدیدات فراملی محسوب میشود.
آنچه این گزارش را متمایز میسازد، ترکیب دوگانه تحسین و تهدید در بازنمایی ایران است؛ به این معنا که حتی در مقام دشمنسازی، بهطور ضمنی اقتدار و توانایی ایران تأیید میشود. این دوگانگی بخشی از جنگ شناختی (Cognitive Warfare) است:
-
از یک سو، اقتدار ایران در عرصه منطقهای تأکید میشود تا سطح تهدید برای افکار عمومی غرب بالا برود.
-
از سوی دیگر، این اقتدار بهعنوان عامل بیثباتی و خطر معرفی میشود تا مشروعیت اقدامات بازدارنده و خصمانه علیه تهران تثبیت گردد.
به بیان دیگر، گزارش فاکسنیوز صرفاً توصیف واقعیت نیست، بلکه ابزار تولید واقعیت ادراکی است که سیاستگذاری آمریکا و متحدانش را در مسیر مطلوب هدایت میکند.