AR | EN

1404-04-08 01:47

AR | EN

1404-04-08 01:47

اشتراک گذاری مطلب

دوقطبی سازان علیه پدافند همبستگی

روزنامه خراسان: در جنگ ۱۲ روزه‌ای که جمهوری اسلامی ایران با ترکیبی از اقتدار نظامی و حکمت سیاسی و پشتیبانی مردمی از آن عبور کرد، شاید مهم‌ترین دستاورد استراتژیک و غافلگیرکننده برای دشمنان، نه صرفاً توان موشکی ایران، بلکه سرمایه‌ای پنهان اما قدرتمند به‌نام همبستگی اجتماعی بود. در میانه آتش و اضطراب، مردم (حتی بسیاری از منتقدان سیاست‌های کلان نظام) به‌صورت داوطلبانه در کنار مفهوم «ایران» ایستادند.

فارغ از گرایش فکری، تعلق جناحی یا موقعیت طبقاتی، نوعی اتحاد احساسی، هویتی و حتی تمدنی در برابر تهدید خارجی شکل گرفت که می‌توان آن را مهم‌ترین پدافند جمهوری اسلامی ایران در این مقطع تاریخی دانست.

در شرایطی که هنوز هیچ‌چیز درباره زمان پایان قطعی جنگ روشن نیست و طرف متخاصم در حال استفاده از وقفه موقت در درگیری‌ها برای بازسازی نقاط ضعف خود و تجدید آرایش است، عقل سلیم حکم می‌کند که ایران نیز با حداکثر آمادگی، به ترمیم پدافند نظامی و انسجام درونی خود بپردازد. در چنین بزنگاهی، ضربه زدن به مؤلفه‌های قدرت ملی، آن هم به دست برخی جریان‌های داخلی چیزی جز خیانت به ایران نیست.

در این مقطع حساس که بیش از هر زمان دیگری نیازمند تقویت انسجام ملی و هم‌افزایی گفتمانی درون‌زا بودیم، سخنان اخیر قائم‌مقام سازمان صداوسیما، وحید جلیلی و طیف هم‌فکر با او، ناخواسته نقش «ترکش درونی» را ایفا کرد. ترکش‌هایی که نه بر پیکر دشمن، بلکه بر سپر همبستگی ملی فرود می‌آید.

انتساب گزاره شاذ «برای حفظ وحدت، اسم خدا و پیامبر را نمی‌آورند» به جریان مقابل، در واقع بیش از آن که یک نقد گفتمانی باشد، نوعی دوگانه‌سازی تصنعی و قطب‌بندی زبانی است که شاکله روایت رسانه ملی را به سوی تقابل‌های فرسایشی سوق می‌دهد.

در دورانی که قدرت نرم ایران بر بنیان پیوستگی هویت دینی و ملی استوار شده و همین همبستگی درونی به‌مثابه سپر نخست در برابر تهدیدات سخت و نیمه‌سخت ایفای نقش می‌کند، هرگونه بازی با دوقطبی‌های ساختگی، به‌ویژه از سوی مقامات رسمی، نه صرفاً یک خطای تاکتیکی، بلکه آسیبی راهبردی به پدافند همبستگی است.

این نوع دوگانه‌سازی و قطب‌نماییِ تقلیل‌گرایانه، در تضاد آشکار با منظومه فکری رهبر انقلاب است.

متأسفانه این رفتار محدود به یک نفر نماند. صادق شهبازی، از چهره‌های نزدیک به جلیلی، در برنامه «ثریا» در اقدامی تأسف‌برانگیز، فرماندهان شهید اخیر را با لحنی تحقیرآمیز «تجربه‌ای برای ملت» دانست و تلویحاً آنان را به انفعال متهم کرد. آیا این است شأن نخبگان فرهنگی کشور؟ آیا مرز میان نقد با تخریب امنیت روانی جامعه این‌چنین باید مخدوش شود؟

در چنین شرایطی که هنوز حتی خانواده‌های شهدا در سوگ عزیزان خود هستند، مطرح کردن این‌گونه جملات نه‌تنها بی‌اخلاقی رسانه‌ای است، بلکه کمک به دشمن در تخریب دستاوردهای ملی به‌شمار می‌رود.

آن‌چه امروز بیش از هر چیز به کشور لطمه می‌زند، نه حمله نظامی دشمن، بلکه خنثی‌سازی پدافند اجتماعی از درون کشور توسط خودی‌هاست. به‌جای مراقبت از دستاورد بزرگ وحدت، برخی نخبگان و فعالان رسانه‌ای، اسیر شهوت سخنوری و تندروی گفتمانی شده‌اند.

اگر پدافند همبستگی ملّی را سپری نامرئی بدانیم، واژگانِ اختلاف‌افکن نه‌چندان نامرئیِ برخی چهره‌ها، همان زنگارِ خورنده‌ای است که فولاد را پوسیده می‌کند. امروز، دشمنان بیرونی با بهره‌گیری از هوش مصنوعیِ تولید محتوا، آماده‌اند هر کلمه نسنجیده داخلی را بمب خوشه‌ای اطلاعاتی کنند.

سیاست‌گذار، رسانه و روشنفکران باید به درک مشترکی برسند. پس از آزمون بزرگِ ۱۲ روزه، کوچک‌ترین لغزش زبانی می‌تواند به پاشنه آشیل امنیت روانیِ ملّی بدل شود. به تعبیر حکیمانه سعدی، «چو بد کردی مشو ایمن ز آفات»، اکنون وقت احتیاط است، نه شهوتِ ایده‌پردازی یا خطابه‌خوانی. ایران، در هنگامه بازسازی، به صدای واحد همدلی نیاز دارد، نه به پژواک‌های واگرایی که پشت خاکریز دشمن، تشویق و تکثیر می‌شود.

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *