دکتر سید رسول موسوی، دیپلمات بازنشسته وزارت خارجه
اکثریت قریب به اتفاق رسانههای دیداری و شنیداری دنیا و فضای مجازی وضعیت کنونی حاکم بین ایران و امریکا را وضعیتی به شدت بحرانی و در شرایط پیش از جنگ ترسیم میکنند و با توجه به آخرین مصاحبه «دونالد ترامپ» رئیس جمهور ایالات متحده با فاکس نیوز در مورد نامهای که به رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشته و سخنان دیشب مقام معظم رهبری در جمع مسئولین جمهوری اسلامی را رد مذاکره معنی کرده و با جنگ روانی در صدد ایجاد التهاب در جامعه هستند.
اینجانب به عنوان معلم درس دیپلماسی در یکی از دانشگاههای کشور میخواهم از دید تخصصی خود این صحنه را تحلیل کنم. ابتدا یکی از مطالب درسی خود به دانشجویان را اینجا تکرار میکنم : «هنر یک دیپلمات دقت در جزئیات و توجه به بین سطور یک متن است نه کلی گویی و غرق شدن در متن.»
اگر دیپلماسی را بکارگیری روشهای مسالمتآمیز برای حل اختلافات و رسیدن به توافق در راستای ارتقاء امنیت و منافع ملی تعرف کنیم به عنوان یک معلم دیپلماسی به صراحت میگویم که از بین سطور آنچه ترامپ گفت نه لزوما حتمی بودن جنگ در صورت عدم مذاکره ایران با امریکا استنباط میشود و نه فرمایشات مقام معظم در رد ادبیات ترامپ و رد مذاکره با امریکا را به معنی رد احتمال توافق در موضوع هستهای میدانم.
مقام معظم رهبری با نقد جدی کاربرد ادبیات قلدر مآبانه با جمهوری اسلامی ایران فرمودند :
«بعضی دولتها و شخصیتهای قلدر خارجی اصرار به مذاکره میکنند در حالی که هدف آنها از مذاکره حل مسائل نیست، بلکه از مذاکره به دنبال تحکم و تحمیل مسائل مورد نظرشان هستند که اگر طرف مقابل قبول کرد چه بهتر، اما اگر قبول نکرد، جنجال راه بیندازند و او را به ترک مذاکره متهم کنند. مساله آنها مسأله هستهای نیست ، بلکه مذاکره ، برای آنها راه و مسیری برای توقعات جدید از جمله در زمینه امکانات دفاعی و تواناییهای بینالمللی و بیان انتظاراتی از این قبیل است که فلان کار را نکنید، با فلان کس دیدار نکنید، برد موشک را فلان قدر بیشتر نکنید که قطعا این موارد از طرف ایران پذیرفته و برآورده نمی شود.»
درک و فهم دیپلماتیکی که از این فراز از سخنان مقام معظم رهبردی استنباط میشود عبارتند از :
۱- در ادبیات دیپلماتیک به روش ترامپ در سیاست خارجی کاربرد «دیپلماسی اجبار» میکنند. که به زبان فارسی کتابها و مقالات زیادی درباره آن نوشته شده و علاقمندان میتوانند با مراجعه به آنها دانش خود را در خصوص دیپلماسی اجبار افزایش دهند و درک بهتر از ادبیات ترامپ و روش کار او بدست آورند.
۲- در فرمایش فوق مسأله هستهای از مسائل دفاعی جدا میشود و مسائل دفاعی غیرقابل پذیرش اعلام میشود.
۳- نتیجه آن که، اگر طرف مقابل خود را محدود به مساله هستهای کند راه بسته نیست اما باید مشخص سازد که در مسأله هستهای بدنبال چیست؟
۴- اگر در مسأله هستهای طرف مقابل بدنبال آن است که ایران بمب اتمی نسازد این مسأله سالها قبل بر اساس فتوای معظم له حل شده است زیرا که ایشان هرگونه ساخت و انبار کردن بمب اتمی را حرام اعلام کردهاند.
اما این وضعیت را چگونه میتوان روز آمد کرد؟ نکته مهمی که یک دانشجوی دیپلماسی باید یاد بگیرد آن است که «مذاکره» فقط یکی از روشهای دیپلماتیک برای رسیدن به توافق است نه تنها روش.
به عبارتی دیگر در دیپلماسی هدف رسیدن به توافق بوده و مذاکره فقط یک روش است لذا چنانچه بتوان به توافقی با روشهای دیگری به غیر از مذاکره دست یافت هدف دیپلماسی حاصل میگردد.
کاربرد این درس دیپلماسی در عمل و در موضوع خاص مساله هستهای بین ایران و آمریکا این است که اگر به روشی بشود بین ایران و آمریکا توافقی شکل گیرد نیاز به مذاکره نیست.
دیپلماسی نوین حکم میکند که معلمین کهن اندیش سیاسی و مباحث دیپلماتیک که تصور میکنند در عرصه روابط بین الملل تنها راه رسیدن به توافق، مذاکره است باید به بازآموزی آموختههای خود بپردازند و دیپلماتهای رسمی هم که فکر میکنند رسیدن به توافق در مسایل سیاست خارجی و روابط بینالملل در انحصار آنهاست، بهتر است بازنشسته شوند.
اینجانب برعکس کسانی که میگویند صداقت در عالم سیاست جایگاهی ندارد و حرفهای دیگری که در وصف سیاست میزنند، معتقدم که صداقت در سیاست برندهترین سلاح است به شرط آن که بکارگیرنده این سلاح روش کار کردن با آن را بداند.
ترامپ روز جمعه در مصاحبه با فاکس نیوز ضمن اعلام این که نامه به رهبر ایران نوشته است میگوید:
«امیدوارم که وارد مذاکره شوند چون این برای ایران خیلی بهتر خواهد بود. فکر میکنم آنها میخواهند این نامه را دریافت کنند. گزینه دیگر این است که ما باید اقدامی انجام دهیم چون نمیتوان اجازه داد سلاح هستهای دیگری وجود داشته باشد.»
اکثریت قریب به اتفاق رسانهها و فضای مجازی عبارت (ما باید اقدامی انجام دهیم … ) را فقط به معنی اقدام نظامی دانستهاند و اصلا فکر نکردهاند که این اقدام دیگر مینواند اقدامی دیپلماتیک باشد، اقدامی که امریکا را به اطمینان برساند ایران سلاح اتمی نداشته و نمیخواهد داشته باشد.
طرح این بحث هم از نظر خیلیها عجیب به نظر خواهد رسید که اگر بگویم چنانچه ترامپ در ادعای خود صادق باشد در اینجا مشکل اصلی امریکا «عدم اعتماد» است نه چیز دیگر .
او باید راهی برای این مشکل پیدا کند که چگونه در موضوع هستهای بین ایران و امریکا به این اعتماد و اطمینان برسد که ایران بدنبال سلاح نیست.
به هر دلیلی برجام نتوانست برای ترامپ اعتماد سازی کند و او آن را به هم زد. پس گم شده او اعتماد است.
اگر ادبیات خاص ترامپ و روش کار مبتنی بر دیپلماسی اجبار او را کنار بگذاریم و به رفتارهای عملی او در ملاقات با رهبر کرهشمالی در دور اول ریاست جمهوری او و اقدامات نماینده ویژه او را در برقراری آتشبس در لبنان و مذاکره با حماس را مورد مطالعه قرار دهیم میتوانیم مدعی شویم اگر روشی دیپلماتیک غیر از مذاکره برای اعتماد سازی در موضوع هستهای ایران به ترامپ پیشنهاد شود گمان نمیرود که او آن را رد کرده و فقط به جنگ فکر کند بخصوص آن که او خود میداند با جنگ اعتماد بدست نمیآید.
حال این سوال اساسی مطرح میشود که این کدام «روش دیپلماتیک غیر دیپلماتیک» است که میتواند بدون مذاکره در مسأله هستهای بین ایران و آمریکا اعتماد سازی کند؟
قبل از پاسخ به این سوال خاطرهای را میگویم. در دهه هشتاد شمسی زمانی که در دفتر مطالعات وزارت امورخارجه میزبان «سرگئی کاراگانف» که شخصیتی نزدیک به پوتین رئیس جمهور روسیه است، بودم از من پرسید: میدانی چرا دنیا حرفهای شما را در این که نمیخواهید بمب اتمی داشته باشید باور نمیکند؟
او بدون این که منتظر پاسخ من باشد گفت: برای این که شما حق دارید بمب اتمی داشته باشید. دور تا دور شما را کشورهای دارنده بمب اتمی یا محل نگهداری بمبهای اتمی امریکا گرفته است. پس منطقی است که شما سلاح اتمی داشته باشید اما به شما بگویم ما بیش از همه مخالف سلاح هستهای شما هستیم .زیرا که از دویست سال پیش به این طرف موازنه قوا در مرزهای جنوبی ما به نفع روسیه بوده و اگر شما سلاح هستهای داشته باشید این توازن قوا بهم میخورد.
کسانی که مباحث استراتژیک در روابط بینالملل دنبال میکنند درک میکنند که با توجه با منطق کاراگانف چنانچه روسیه به این اطمینان برسد که ایران دارای سلاح هستهای نیست و نمیخواهد داشته باشد با توجه به دارایی ۵۵۸۰ لمب اتمی خود در معادلهای میتواند به امریکا این اطمینان را بدهد که ایران سلاح هستهای ندارد.
این اطمینان سه جانبه بین ایران – روسیه – آمریکا در صورتی که باور کنیم صداقت برندهترین سلاح در سیاست است میتواند بحران موجود را بدون مذاکره مستقیم بین ایران و امریکا حل کند.