در شبی که بوی عشق و ایمان با عطر هنر درهم آمیخته بود، «رنگآمیزی عشق» فرصتی شد تا یاران فرهنگ و ادب، گرد هم آیند و با شعر و سخن، یاد استاد بیهمتای نگارگری ایران، محمود فرشچیان را زنده کنند؛ هنرمندی که قلم و رنگش نهتنها ضریح امام حسین(ع) را آراست، که دلها را به ضیافت معنویت برد.
تهران-ایران ویو24
در فضایی سرشار از شور و احترام به هنر و معنویت، شب شعر «رنگآمیزی عشق» برگزار شد؛ رویدادی که به پاسداشت یاد و خاطره استاد فقید نگارگری ایران، محمود فرشچیان، شکل گرفت. این مراسم که دورهمی هنرمندان و شاعران از ایران، هند، افغانستان، پاکستان و عراق بود، بستری شد تا آثار و میراث گرانبهای استاد بزرگ محمود فرشچیان به شکلی ویژه مرور شود.
علی عاتب، نقاش نامآشنای عراقی، در سخنرانی خود با نگاهی ژرف به هنر استاد فرشچیان پرداخت و تأکید کرد که طراحی ضریح امام حسین (ع) تنها یک پروژه هنری معمولی نبود بلکه نمایشی است از لطف و عنایت ویژه الهی به این هنرمند که توانسته با زبان هنر، ابعاد روحانی و عرفانی مکتب حسینی را به تصویر بکشد.
او با اشاره به ظرافتها و دقتهای بینظیر در جزئیات طراحی ضریح، بیان داشت که هر نقش و نگار نه صرفاً یک عنصر تزئینی بلکه حامل پیامهای معنوی و فرهنگی عمیقی است که در تاریخ هنر اسلامی بی نظیر است. هنر فرشچیان به تعبیر عاتب، پلی میان گذشته و حال است.
این شب شعر، به مدیریت سید مسعود علویتبار و میزبانی گروه بینالمللی هندیران، فرصتی بود برای تبادل فرهنگها و تقویت پیوندهای هنری در منطقهای که هنر اسلامی از دیرباز ریشههای عمیقی در آن دارد. حضور هنرمندان و اندیشمندان از کشورهای مختلف، نشان از تأثیر عمیق و جهانی هنر فرشچیان دارد و گواهی است بر میراثی که فراتر از مرزها میدرخشد.
علی عاتب با تحسین توانمندیهای استاد فرشچیان در خلق این اثر فاخر، یادآور شد که چنین آثاری نه تنها هویت هنری بلکه هویت فرهنگی و معنوی یک ملت را بازتاب میدهند و حافظ ارزشهایی هستند که نسلها را به هم پیوند میدهد.
ببخش دیگر این مراسم، به ارائه تازه سرودههای شاعران در سوگ استاد فرشچیان اختصاص داشت. که در این بخش علیرضا قزوه چنین خواند:
خط یاقوتی و هر روز گران خواهی شد
مینیاتور غم فرشچیان خواهی شد
بر سر سفره ارباب کرامت بنشین
که نمکگیر همین لقمه نان خواهی شد
مثل یک چشمه به دریای عطش خواهی ریخت
مثل یک رود سراسیمه روان خواهی شد
جلوه و جمعیت باغ رهین هرس است
تیغ اگر سر ببرد از تو جوان خواهی شد
روی زیبای تو، چون ماه شب چارده است
چلچراغ شب این لاله ستان خواهی شد
از بیابان عطش تشنه گذر خواهی کرد
خضر خواهی شد و بی نام و نشان خواهی شد
معجز موسوی ار دست نگیرد از تو
در هنر آلت دست دگران خواهی شد
آخرین وادی پیداشدگان گم شدگی است
مثل آیینه در آیینه نهان خواهی شد.
چون شب قدر چراغ رمضان باش و بسوز
یک سحر تابلوی فرشچیان خواهی شد
غلامرضا کافیای نقش و نگار روح در بال و پَرت
طاووس هزار جلوه باغ ِهنرتای اوج و کمال ِمینیاتور از تو
خوش باد به اوج آسمانها سفرت