در پی برگزاری پنجمین دور مذاکرات هستهای میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده با میانجیگری سلطنت عمان، که در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴ (۲۳ مه ۲۰۲۵) در شهر رم برگزار شد، ارزیابیها و تحلیلها حاکی از پیشرفتهایی آهسته اما امیدبخش در مسیر احیای توافق هستهای هستند. با این حال، فضای رسمی مذاکرات همچنان در سکوتی معنادار فرو رفته است.
اگرچه «بدر البوسعیدی»، وزیر امور خارجه عمان، بلافاصله پس از پایان این دور از گفتوگوها تأکید کرد که هنوز توافق نهایی حاصل نشده است، اما سخنان او مبنی بر «پیشرفت بدون نتیجه قطعی» نشاندهنده تحرکات تازه در این عرصه است. مقامات ایرانی و آمریکایی نیز بدون ارائه جزئیات، از تمایل متقابل برای ادامه مذاکرات و یافتن راهحلهای سازنده سخن گفتهاند.
سکوت رسانهای؛ تغییر در تاکتیکهای دیپلماتیک
یکی از نکات قابل توجه در این دور از گفتوگوها، تغییر در رویکرد رسانهای ایالات متحده است. ایران پیشتر از تلاش طرف آمریکایی برای هدایت مذاکرات به سطح رسانهها گلایه کرده بود، و به نظر میرسد در آغاز دور پنجم این انتقاد بهصراحت به طرف مقابل منتقل شده است. نتیجه این رویکرد، کاهش چشمگیر حجم خبرسازی و افشاگری رسانهای، بهویژه از جانب منابع نزدیک به واشنگتن بوده است. برخلاف ادوار پیشین، این بار کمتر شاهد انتشار جزئیاتی درباره محتوای مذاکرات یا ادعاهای یکجانبه از سوی منابع غربی هستیم.
البته این شرایط میتواند در روزهای آینده و نزدیک شدن به موعد اعلام نظر پایتختها تغییر کند و بار دیگر چانهزنیها به سطح جنگ رسانهای و روایتها سوق داده شود.
هسته اختلاف: غنیسازی اورانیوم
بر اساس تحلیل برخی ناظران، سکوت خبری در واقع پوششی بر تداوم یک بنبست کلیدی در مذاکرات است: موضوع غنیسازی اورانیوم در داخل خاک ایران. ایالات متحده همچنان خواهان توقف کامل این فعالیتهاست، در حالی که ایران با استناد به حقوق مصرح خود در چارچوب معاهده NPT، تأکید دارد که برنامه صلحآمیز هستهایاش، از جمله غنیسازی، قابل مذاکره نیست و از اصول حاکمیتی جمهوری اسلامی محسوب میشود.
پیشنهادهای عمان؛ تلاش برای خروج از بنبست
در همین راستا، «سید عباس عراقچی»، وزیر امور خارجه ایران، از ارائه بستهای از پیشنهادات جدید از سوی عمان برای تسهیل روند مذاکرات خبر داد. رسانه ها درباره این بسته که بنا به گزارشها در دست بررسی پایتختها قرار دارد، بر اساس همان اختلافات اساسی گمانه زنی می کنند و این حدس و گمان ها محورهایی دارد که به شرح زیر مورد توجه تحلیلگران قرار گرفتهاند:
-
تشکیل کنسرسیوم منطقهای تأمین اورانیوم:
این طرح که پیشتر نیز در قالبهای مشابه مطرح شده بود، هدف آن ایجاد مدلی از مشارکت منطقهای برای تولید و توزیع اورانیوم با غنای پایین و استفاده آن در مصارف غیرنظامی است. پیشبینی میشود که این طرح در قالب همکاری بین ایران و برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس اجرایی شود. با این حال، ایران تأکید دارد چنین ابتکاری نمیتواند جایگزین حق ذاتی کشور برای غنیسازی مستقل در خاک خود باشد. -
محدودسازی سطح غنیسازی با حفظ حق حاکمیتی:
پیشنهاد دوم ناظر به سازوکاری است که ایران بر اساس آن حاضر است سطح غنیسازی خود را در چارچوبهای اعتمادساز کاهش دهد، مشروط بر آنکه اصل حق غنیسازی محفوظ بماند و مواد غنیشده نیز تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در داخل کشور نگهداری شوند. -
گسترش همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی:
بر اساس این پیشنهاد، تهران میتواند سطح شفافیت در برنامه هستهای خود را افزایش دهد. ایران همواره تأکید کرده است که یکی از شفافترین برنامههای هستهای در میان اعضای NPT را داراست، اما در صورت فراهم شدن شرایطی عادلانه و به دور از فشارهای سیاسی، میتواند همکاریها را بسط دهد.
فشارهای منطقهای و تهدیدات فزاینده
مذاکرات در حالی ادامه دارد که فشارهای منطقهای، بهویژه از سوی رژیم صهیونیستی، همچنان روند دیپلماتیک را تهدید میکند. برخی رسانههای اسرائیلی از احتمال اقدام نظامی غافلگیرانه علیه تأسیسات هستهای ایران خبر دادهاند. در مقابل، تهران هشدار داده است که در صورت هرگونه تجاوز، با «پاسخی قاطع و متناسب» روبهرو خواهد شد.
ایران همچنین نسبت به سناریوهای خرابکارانه با هدف به شکست کشاندن مذاکرات هشدار داده و خواستار هوشیاری جامعه جهانی در برابر اقدامات «تروریستی تحت پرچم ثالث» شده است.
چشمانداز مذاکرات؛ میان واقعگرایی و بدبینی
در مجموع، پیشنهادهای ارائهشده از سوی عمان تلاشی است برای کاهش فاصله میان مواضع دو طرف، بهویژه در حوزههای حساس مانند غنیسازی و رفع تحریمها. با این حال، پیچیدگیهای فنی و سیاسی موجود، بهعلاوه سکوت رسمی در خصوص جزئیات، موجب شده تا تحلیلها عمدتاً در سطح گمانهزنی باقی بماند.
«سید عباس عراقچی» این دور از گفتوگوها را «از حرفهایترین جلسات مذاکراتی» توصیف کرده و ابراز امیدواری کرده است که این گفتوگوها بتوانند پایهای برای پیشرفت در دورهای بعدی باشند. با توجه به استمرار اختلافات، اما نیز اراده آشکار طرفین برای ادامه مسیر دیپلماسی، میتوان گفت که اگرچه این دور از مذاکرات پایانی بر اختلافات نیست، اما نقطهای مهم در تثبیت رویکردی واقعگرایانه از سوی تهران و واشنگتن به شمار میرود.
در نهایت، آینده مذاکرات بیش از هر چیز وابسته به تصمیم ایالات متحده برای بهرهبرداری از فرصتهای دیپلماتیک و دوری جستن از بازیهای پرریسک منطقهای و فریبکاریهای صهیونیستی است. پیشنهادهای عمان، اگر با اراده سیاسی طرفین همراه شود، میتواند مسیری عملی برای گشودن گره کور مذاکرات و رسیدن به توافقی پایدار فراهم آورد.