بهگفتهٔ یک تحلیلگر اسرائیلی، تلآویو با عبور از سیاست مهار هستهای ایران، خود را در مسیری قرار داده که یا به تکرار حملات مستمر علیه تهران میانجامد یا به پذیرش بازگشت به مذاکره با آمریکا؛ دو گزینهای که هیچکدام آیندهای قطعی برای اسرائیل رقم نمیزنند.
ایران ویو 24- دفاعی و امنیتی
دنی سیترینوویچ، تحلیلگر اسرائیلی، در واکنش به یادداشت راز زیمت، پژوهشگر مؤسسه مطالعات امنیت ملی رژیم اسرائیل (INSS) درباره لزوم مذاکره هستهای با ایران و متوقفکردن غنیسازی هستهای در ایران، به چند نکتهٔ کلیدی دربارهٔ راهبرد اسرائیل در قبال برنامهٔ هستهای ایران اشاره میکند:
نخست، سیترینوویچ تأکید میکند که تصمیم اسرائیل برای حمله به تأسیسات هستهای ایران، در واقع پیامی روشن بود: تلآویو دیگر حاضر نیست به سیاست «مهار» برنامه هستهای ایران بسنده کند. این تصمیم، به تعبیر او، عبور از خط قرمز قدیمی و ورود به مرحلهای تازه در دکترین امنیتی اسرائیل است.
با این حال، او هشدار میدهد که چنین تصمیمی میتواند اسرائیل را در مسیری پرهزینه قرار دهد. به باور سیترینوویچ، توانایی ایران در بازسازی سریع برنامهٔ هستهای و شبکهٔ موشکیاش ممکن است اسرائیل را ناگزیر کند که وارد سیاستی شبیه به «چمنزنی» در قبال ایران شود؛ یعنی تکرار حملات دورهای برای جلوگیری از احیای توان هستهای تهران. اما این نوع عملیات، به گفتهٔ این تحلیلگر اسرائیلی، بسیار پرهزینهتر از مقابله با حزبالله در لبنان خواهد بود، چرا که هدف قراردادن ساختار قدرت درون ایران با چالشهای ژئوپلیتیکی و نظامی عمیقتری همراه است.
در بخش دیگری از تحلیل، سیترینوویچ به معضل اصلی پیشروی اسرائیل اشاره میکند: آیا باید به سیاست مهار بازگردد یا بهسوی دکترین «صفر غنیسازی» حرکت کند؟ راه دوم به معنای ادامهٔ مسیر نظامی است؛ حملاتی که حتی در صورت موفقیت، ممکن است مانع دائمی ایجاد نکنند، زیرا ایران دانش فنی لازم را در اختیار دارد و میتواند برنامهٔ خود را بازسازی کند.
او همچنین نسبت به ایده «تغییر رژیم» در ایران ابراز تردید میکند و آن را مفهومی میداند که در عمل بسیار دشوارتر از آن چیزی است که روی کاغذ به نظر میرسد؛ وی یادآور میشود تجربههای گذشته نیز این موضوع را اثبات کردهاند.
در پایان، سیترینوویچ ضمن طرح ادعای دستاوردهای چشمگیر اسرائیل در جنگ ژوئن ۲۰۲۵ یادآور میشود که مسئلهٔ ایران نهتنها حل نشده، بلکه همچنان بهعنوان چالش راهبردی اصلی باقی مانده است. به باور او، تنها دو مسیر محتمل وجود دارد: یا تغییر رژیم در ایران، که فعلاً نشانهای از آن دیده نمیشود، یا بازگشت به نوعی توافق هستهای میان ایران و آمریکا، که آن هم در چشمانداز کنونی بعید است و در هر حال مورد حمایت اسرائیل نخواهد بود.
در جمعبندی، او نتیجه میگیرد که بحران هنوز پایان نیافته و حل آن در آیندهٔ نزدیک نیز بعید به نظر میرسد.


