AR | EN

1404-05-12 21:26

AR | EN

1404-05-12 21:26

اشتراک گذاری مطلب

برجام‌کُشی با دستکش مخملی: صورت‌بندی اروپایی یک پروژه آمریکایی

با اوج‌گیری دوباره تهدیدهای اروپایی ها برای فعال‌سازی مکانیزم- ماشه، آنهم در پی نقش آشکار و معنادار آنها در حملات اخیر و تجاوزگرانه آمریکا و رژیم صهیونیستی به خاک ایران، این گمان اکنون اثبات شده است که اروپا نقش مهمی در پروژه «برجام‌کُشی» داشت و اکنون کنشگری فعال در سناریوی جنگ افروزی است. این متن، گزارشی مستند از نقش اروپا در بن بست دیپلماتیک است.

تهران-ایران ویو24

توافق هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۱۵ (برجام)، می‌توانست نقطه‌عطفی در مناسبات سیاسی و اقتصادی ایران و اتحادیه اروپا تلقی شود و به‌عنوان بستری راهبردی برای گشودن فصلی نوین در روابط دوجانبه ایفای نقش کند. با این حال، اتحادیه اروپا با اتخاذ رویکردی دوگانه، منفعلانه و بعضاً غیرمتعهدانه ـ و در سال‌های اخیر حتی خصمانه ـ از بهره‌گیری از این فرصت استراتژیک خودداری کرد.

عدم پایبندی به تعهدات برجامی، خروج اعلام‌نشده از توافق، صدور بیانیه‌های سیاسی و غیرواقع‌گرایانه توسط تروئیکای اروپایی در حاشیه نشست‌های شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، گسترش دامنه مباحث از برنامه هسته‌ای به برنامه موشکی ایران، و در نهایت، تهدیدهای اخیر پیرامون فعال‌سازی مکانیزم-ماشه، عملاً مسیر دیپلماتیک را به مرگ تدریجی سوق داد. افزون بر آن، حمله نظامی دوازده‌روزه رژیم صهیونیستی و ایالات متحده علیه ایران نیز بلافاصله پس از تصویب قطعنامه پیشنهادی اروپا در شورای حکام رقم خورد که نشان از هم‌سویی خطرناک این سیاست‌ها دارد.

این در حالی است که اتحادیه اروپا در تناقضی آشکار، ایران را به عدم پایبندی به تعهدات برجامی متهم می‌سازد، در حالی که پس از خروج یک‌جانبه و غیرقانونی ایالات متحده از توافق، نه‌تنها گامی عملی برای حفظ آن برنداشت بلکه عملاً در جهت تضعیف توافق نیز حرکت کرد.

دو رویه ناامیدکننده اتحادیه اروپا پس از خروج آمریکا از برجام

رویکرد اتحادیه اروپا پس از خروج آمریکا از برجام، به‌طور مشخص در دو محور، موجبات بدبینی و ناامیدی جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورد:

  1. ادعای تعامل‌گرایی از طریق سازوکارهایی مانند اینستکس؛ سازوکاری که نه‌تنها فاقد ظرفیت اجرایی و پشتیبانی مؤثر برای بهره‌مندی ایران از مزایای توافق بود، بلکه در عمل، ابزاری فریبنده برای حفظ ایران در چارچوب تعهدات یک‌جانبه تلقی شد.

  2. اتخاذ سیاست تهدید و فشار با اتکا به تهدید به فعال‌سازی مکانیزم-ماشه، همراه با اعمال محدودیت‌های اقتصادی و سیاسی غیررسمی و صدور بیانیه‌های مکرر در حوزه های غیر مرتبط چون حقوق بشر و توانمندی موشکی ایران؛ روندی که کاملاً هم‌راستا با سیاست‌های امنیتی ـ سیاسی تل‌آویو و واشنگتن در پروژه امنیتی‌سازی ایران و محدودسازی دیپلماسی هسته‌ای دنبال شد.

مکانیزم-ماشه که در متن برجام به‌عنوان ابزار نهایی حل‌وفصل اختلافات پیش‌بینی شده بود، قرار بود تنها در صورت نقض جدی تعهدات از سوی یکی از طرفین و پس از طی فرآیندهای حقوقی و راستی‌آزمایی فعال شود. اما تهدید به استفاده از این ابزار بدون توجه به واقعیات میدانی و الزامات حقوقی و سیاسی، نه‌تنها به تخریب فضای اعتماد منجر شد، بلکه امکان بازگشت به مسیرهای سازنده را نیز به‌شدت تضعیف کرد.

این در حالی است که اتحادیه اروپا می‌توانست با تمایزگذاری میان اختلافات سیاسی و تعهدات فنی برجام، زمینه‌ را برای گسترش روابط دوجانبه، بهره‌مندی متقابل از منافع توافق و بازسازی اعتماد فراهم کند و در نتیجه، افق جدیدی در روابط سیاسی ـ امنیتی تهران و بروکسل ترسیم نماید. با این حال، اروپا بار دیگر با اتخاذ سیاست تبعیت سنتی از واشنگتن، عملاً تعهد خود به توافق را زیر سؤال برد.

همسویی سیاست‌های اتحادیه اروپا با ایالات متحده پس از خروج واشنگتن

پس از خروج یک‌جانبه ایالات متحده در ماه مه ۲۰۱۸، عملکرد عملی اتحادیه اروپا در حفظ برجام تفاوت معناداری با سیاست‌های آمریکا نداشت. روند امنیتی‌سازی برنامه هسته‌ای و دفاعی ایران، همراه با بازتولید ادعاهای تکراری در حوزه‌هایی چون حقوق بشر، گواهی بر هم‌سویی کامل بروکسل با واشنگتن بود.

در حالی که وظایف اتحادیه اروپا در قبال ایران بر اساس مفاد برجام به‌روشنی تبیین شده بود، اما اقدامات این اتحادیه همواره با ابهام و تناقض نسبت به آن وظایف همراه بوده است. اروپا، در واکنش به کاهش تعهدات برجامی ایران (در پاسخ به بدعهدی طرف‌های مقابل)، با استناد به قطعنامه ۲۲۳۱، اقدام ایران را نقض توافق قلمداد می‌کند. این در حالی است که در مقدمه توافق، صراحتاً به ماهیت «گام‌به‌گام» برجام و «تعهدات متقابل» آن اشاره شده است.

مستندات متعدد از جمله گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و بیانیه‌های کمیسیون مشترک تا سال ۲۰۱۹، یعنی یک سال پس از خروج آمریکا، تأیید می‌کنند که ایران به‌طور کامل به تعهدات خود پایبند بوده است. حتی ادعاهای اروپایی‌ها نیز به‌صراحت سال ۲۰۱۹ را به‌عنوان نقطه شروع کاهش تعهدات از سوی ایران عنوان می‌کنند. پرسش کلیدی آن است که در این مدت، اروپا چه اقدامات ملموسی برای اجرای تعهدات برجامی خود انجام داده است؟

نقض آشکار تعهدات برجامی اروپا

بر اساس متن صریح برجام، اتحادیه اروپا متعهد شده بود تا با اجرایی‌شدن توافق، تمامی مقررات مربوط به تحریم‌های اقتصادی و مالی مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران را لغو کند و زمینه بهره‌مندی کامل ایران از منافع اقتصادی توافق را فراهم آورد. از جمله این مزایا:

  • تسهیل در نقل‌وانتقالات مالی بین مؤسسات ایرانی و اروپایی؛

  • ایجاد روابط بانکی و افتتاح شعب بانک‌های ایرانی در اروپا؛

  • ارائه خدمات بیمه‌ای و سوئیفت؛

  • حمایت مالی از تجارت، سرمایه‌گذاری و ارائه وام‌های ترجیحی؛

  • تجارت نفت، گاز، پتروشیمی و فناوری‌های مربوطه؛

  • دسترسی به فرودگاه‌ها و مسیرهای حمل‌ونقل دریایی؛

  • لغو فهرست اشخاص و نهادهای تحریمی و موارد متعدد دیگر.

با این وجود، نه‌تنها اتحادیه اروپا از اجرای این تعهدات سر باز زد، بلکه در عمل، همراه با ایالات متحده، تحریم‌های جدید را نیز به‌گونه‌ای غیرمستقیم اعمال کرد. در حالی که طبق مفاد توافق، این اتحادیه موظف بود از هرگونه سیاست یا اقدامی که تأثیر منفی و مستقیم بر عادی‌سازی روابط اقتصادی و تجاری با ایران داشته باشد، اجتناب کند.

بی‌عملی اروپا در برابر تعهدات پذیرفته‌شده

در بیانیه نشست وزرای خارجه ایران و گروه ۱+۴ در ۱۵ تیر ۱۳۹۷ (۶ ژوئیه ۲۰۱۸)، کشورهای اروپایی متعهد شدند ۱۱ اقدام عملی برای حفظ برجام پس از خروج آمریکا انجام دهند، از جمله:

  1. حفظ و گسترش روابط اقتصادی با ایران

  2. حفظ کانال‌های مالی

  3. تداوم صادرات نفت، فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی

  4. تداوم روابط حمل‌ونقل

  5. افزایش سقف اعتبارات صادراتی

  6. حمایت از شرکت‌های کوچک و متوسط

  7. تشویق سرمایه‌گذاری

  8. حمایت از فعالیت‌های مالی و تجاری

  9. تعامل میان بخش خصوصی و دولتی

  10. حمایت عملی از تجارت

  11. محافظت از شرکت‌ها در برابر تحریم‌های ثانویه آمریکا

تاخیر در راه‌اندازی اینستکس و تبدیل آن به یک ساختار حداقلی برای تجارت کالاهای غیرتحریمی (غذا و دارو) هم باید به فهرست بی عملی این اتحادیه در قبال توافق هسته‌ای افزود. موضوعی که عامل دلسرد کننده و ترغیب‌کننده برای ایران در جهت خودداری از تعهدات یک‌جانبه هسته‌ای خود شد.

عقبگرد فریبکارانه اروپایی ها از مسیر دیپلماسی در حالی بود که همواره وانمود می کردند عضوی از برجام هستند و بر تعهد خود نسبت به احیای توافق هسته ای 2015 به‌عنوان یک عنصر کلیدی در ساختار جهانی عدم اشاعه و بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ تاکید می کردند اما در عمل نه‌تنها به تعهدات خود در قبال برجام پایبند نبودند، بلکه با استمرار سیاست های هماهنگ با آمریکا برای اعمال اجبار و فشارهای واکنش برانگیز عملاً مسیر دیپلماسی را به بن بست کشاند.

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *