پس از جنگ ۱۲ روزه با ایران، بحث «ماندن یا رفتن» در جامعه صهیونیستی به مهمترین دغدغه روزمره تبدیل شده است. دادههای رسمی اسرائیل و تحلیل رسانههای غربی نشان میدهد روندی که از زمان بحران سیاسی ۲۰۲۳ و جنگ غزه آغاز شده بود، اکنون با ضربه امنیتی جنگ اخیر وارد مرحلهای عمیقتر شده است. برای بخش قابل توجهی از اسرائیلیها، پرسش اساسی دیگر این نیست که در منطقه چه میگذرد، بلکه این است که آیا «اسرائیل هنوز جایی امن برای آینده» هست یا باید به رفتن فکر کنند؟
جواد رستم تمر، کارشناس مسائل منطقه
بعد از جنگ ۱۲ روزه، موج بحث درباره «ماندن یا رفتن» در جامعه صهیونیستی برجستهتر از قبل شده است. آمارهای رسمی اسرائیل و نظرسنجیهای معتبر نشان میدهد روندی که از قبل با جنگ غزه و بحران سیاسی آغاز شده بود، حالا با جنگ مستقیم با ایران و حس ناامنی پایدار، عمیقتر شده است. در این یادداشت، با تکیه بر دادههای خود نهادهای اسرائیلی و رسانههای غربی، به تصویر کلی مهاجرت از و به سرزمین ها اشغال توسط اسرائیل بعد از جنگ ۱۲ روزه و انگیزههای اقشار مختلف میپردازیم؛ با این فرض کلیدی که برای بخش قابل توجهی از اسرائیلیها، سوال اصلی دیگر این است که آیا باید بمانند یا بروند؟
آمارهای پس از جنگ ۱۲ روزه چه میگویند؟
حتی قبل از جنگ مستقیم با ایران، نشانههای جدی از افزایش مهاجرت از سرزمین های اشغالی دیده میشد. یک گزارش رسمی کمیته کنست در اکتبر ۲۰۲۵ میگوید در سال ۲۰۲۲ حدود ۵۹۴۰۰ نفر این سرزمین ها را ترک کردهاند که نسبت به سال قبل ۴۴ درصد رشد داشته است و در سال ۲۰۲۳ این عدد به ۸۲۸۰۰ نفر رسیده است. این یعنی موج خروج، همزمان با مناقشه بر سر اصلاحات قضایی و سپس جنگ غزه، جهش کرده است.
دادههای تازهتر مرکز آمار اسرائیل که در سپتامبر ۲۰۲۵ در رسانهها بازتاب یافت، تصویر تیرهتری میدهد. طبق این گزارش، در سال منتهی به ۲۰۲۵ حدود ۷۹۰۰۰ نفر از فلسطین اشغالی مهاجرت کردهاند و فقط ۲۵۰۰۰ مهاجر جدید وارد شدهاند. در نتیجه، برای اولین بار پس از سالها، تراز خالص مهاجرت منفی شده است و بیش از ۵۴۰۰۰ نفر خروج خالص ثبت شده است.
یک تحلیل مستقل که توسط اقتصاددانان دانشگاه تلآویو انجام شده و در رسانههای عبری به آن استناد شده، نشان میدهد در مجموع حدود ۹۰۰۰۰ نفر بین ژانویه ۲۰۲۳ تا سپتامبر ۲۰۲۴ سرزمین های اشغالی را ترک کردهاند که در میان آنها صدها پزشک، دارندگان دکترا و هزاران مهندس دیده میشود. گزارشهای دیگر از جمله در فایننشال تایمز از رقم بالاتر ۱۷۰۰۰۰ نفر برای سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ سخن میگویند که نشاندهنده یک فرسایش جدی در نیروی انسانی ماهر است.
در مقابل، آمار علیا یعنی مهاجرت یهودیان به اسرائیل هرگز به سطحی نرسیده که این خروج را جبران کند. آژانس یهود در پایان ۲۰۲۴ اعلام کرد حدود ۳۱۰۰۰ مهاجر در آن سال وارد فلسطین اشغالی شدهاند و از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا پایان ۲۰۲۴ در مجموع حدود ۳۵۰۰۰ یهودی علیا کردهاند. یک گزارش دیگر خبر از بیش از ۵۰۰۰۰ مهاجر از ۷ اکتبر تا سپتامبر ۲۰۲۵ میدهد که در کنار آن حدود ۶۰۰۰۰ پرونده جدید علیا باز شده است. با این حال، حتی اگر این اعداد را بالا در نظر بگیریم، از نظر خالص همچنان با خروج بیشتر از ورود روبهرو هستیم.
نکته مهم دیگر، تغییر در نیات ذهنی مردم است. مطالعه مؤسسه دموکراسی اسرائیل که در آوریل ۲۰۲۵ انجام شده و در نوامبر منتشر شد، نشان میدهد حدود ۲۷ درصد اسرائیلیها در حال اندیشیدن به مهاجرت هستند. ۳۰ درصد عربهای شهروند اسرائیل و ۲۶ درصد یهودیان گفتهاند به رفتن فکر میکنند. در بین یهودیان، هر قدر فرد سکولارتر است، احتمال اینکه به مهاجرت فکر کند بیشتر است و میان سکولارها این رقم به حدود ۳۹ درصد میرسد. یک تحلیل در رسانه یهودی آمریکایی فوروارد (The Forward) این نتایج را به عنوان یک شکاف وجودی توصیف میکند و مینویسد بیش از یک چهارم مردم، عملاً در حال رأی دادن با پاهایشان هستند.
چه کسانی میروند و چرا؟
روند مهاجرت پس از جنگ ۱۲ روزه، یک روند یکنواخت نیست و در لایههای مختلف اجتماعی انگیزههای متفاوتی دارد.
- نخست، سکولارها و طبقه متوسط و حرفهای شهری؛
هم نظرسنجی مؤسسه دموکراسی و هم گزارشهایی مانند فوروارد نشان میدهد که احتمال مهاجرت در میان یهودیان سکولار و چپگرا بسیار بیشتر است. این گروهها همانهایی هستند که در سال ۲۰۲۳ پیشگام اعتراض به اصلاحات قضایی بودند و بعد از ۷ اکتبر و جنگ غزه، بسیاری از آنها احساس کردهاند که ترکیب جنگ دائمی، قطبی شدن سیاسی و رشد نفوذ جریانهای مذهبی راستگرا، آیندهای پایدار برای فرزندانشان فراهم نمیکند.
- گروه دوم، نیروهای متخصص در فناوری و بهداشت؛
گزارش مفصل واشنگتن پست در نوامبر ۲۰۲۵ توضیح میدهد که در سال ۲۰۲۴ بیش از ۸۰۰۰۰ اسرائیلی سرزمین های اشغالی فلسطین را ترک کردهاند و بخش بزرگی از این موج را پزشکان، مهندسان و کارکنان حوزه فناوری تشکیل میدهند. در همان گزارش، مصاحبهشوندگان صراحتاً از بیاعتمادی به حکومت، ترس از جنگهای پیدرپی و نبود افق سیاسی سخن میگویند. فایننشال تایمز نیز در تحلیلی درباره اقتصاد اسرائیل تاکید میکند که شرکتهای فناوری در حال انتقال ثبت و فعالیت خود به خارج هستند و در فاصله ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ حدود ۱۷۰۰۰۰ نفر، عمدتاً از طبقه تحصیلکرده و پردرآمد، مهاجرت کردهاند.
- گروه سوم، خانوادههای جوان و والدینی که دغدغه اصلی آنها آینده فرزندان است؛
گزارشهای میدانی آسوشیتدپرس و سیبیاس از موج جدیدی سخن میگویند که در آن، خانوادههایی با امکان اقتصادی و پاسپورت دوم، برای رفتن به کانادا، استرالیا یا اروپا برنامهریزی میکنند. روایتهای فردی در این گزارشها یک عنصر مشترک دارد؛ این خانوادهها به این جمعبندی رسیدهاند که از این پس جنگ، یک استثناء نیست بلکه وضعیت عادی شده است.
- گروه چهارم، عربهای شهروند اسرائیل؛
همان نظرسنجی مؤسسه دموکراسی نشان میدهد تمایل به مهاجرت در میان آنها حتی از یهودیان کمی بیشتر است. ۳۰ درصد عربهای پاسخدهنده گفتهاند به مهاجرت فکر میکنند. برای این گروه، جنگ غزه، تشدید تبعیض امنیتی و اقتصادی و رشد گفتمان افراطی یهودی عامل فشار مضاعف است.
در مقابل، گروههایی هم هستند که در این روند کمتر حضور دارند؛ جمعیت فوق مذهبی یهودی، هم در نظرسنجیها کمترین تمایل به مهاجرت را نشان میدهد و هم از نظر فرهنگی پیوندهای عمیقتری با ساختار کنونی قدرت دارد. همین امر به تدریج ترکیب جمعیتی اسرائیل را به نفع نیروهای مذهبی و سنتی تغییر میدهد؛ موضوعی که در گزارش لوموند هم به آن اشاره شده است. در این گزارش آمده است که در کنار موج مهاجرت، سهم جامعه فوق مذهبی به حدود ۱۴ درصد رسیده و نفوذ سیاسی آن در حال افزایش است.
تثبیت تصویر امنیت ناپایدار در ذهن ساکنان سرزمین اشغالی
جنگ غزه و حمله ۷ اکتبر حماس، اولین ضربه به احساس امنیت اسرائیلیها بود. اما جنگ ۱۲ روزه با ایران در ژوئن ۲۰۲۵، بسیاری از ناظران را به این جمعبندی رساند که این بار، مسئله فقط غزه یا مرزهای نزدیک نیست، بلکه خود مدل امنیتی اسرائیل زیر سوال رفته است. در این جنگ، صدها موشک بالستیک و حدود هزار پهپاد از سوی ایران به سمت سرزمین های اشغالی شلیک شد و با وجود کارایی قابل توجه سامانههای دفاعی، بخشی از آن به اهداف اسرائیلی اصابت کرد و تلفات غیرنظامی برجای گذاشت.
چند تحلیل غربی درباره پسلرزههای این جنگ، به همین نقطه اشاره کردهاند. یک مقاله در اندیشکده اویراسیا ریویو درباره موج مهاجرت، جنگ ۱۲ روزه را لحظهای میداند که برای بسیاری از اسرائیلیها این احساس را تثبیت کرد که وضعیت امنیتی جدید، موقت نیست بلکه یک واقعیت پایدار است. نویسنده مینویسد برای والدینی که میخواهند کودکانشان را بزرگ کنند، چشمانداز دور باطل خشونت زیر رهبری که مسئولیت نمیپذیرد، تبدیل به عامل جدی برای رفتن شده است.
گزارش گاردین درباره مهاجرت اسرائیلیها به اروپا هم اشاره میکند که حمله حماس در ۷ اکتبر و حملات موشکی ایران، هر دو احساس ناامنی را تشدید کردهاند و در کنار قطبی شدن سیاسی و فشار اقتصادی، بسیاری را به سمت اروپا کشاندهاند. در این گزارش، عدد قابل توجهی هم مطرح میشود؛ حدود ۶۳۰۰۰۰ نفر که یا در فلسطین اشغالی به دنیا آمدهاند یا مدتی در آن زندگی کردهاند، اکنون در خارج ساکن هستند و به علاوه حدود ۳۳۰۰۰۰ نفر با ریشه خانوادگی اسرائیلی در خارج زندگی میکنند.
گزارش دیگری که روی اقتصاد و نیروی کار متمرکز است، جنگ ۱۲ روزه را نقطه عطفی برای ساختار شکننده اقتصادی و اجتماعی اسرائیل میداند و از افزایش نیاز به کارگران خارجی و دشوارتر شدن برنامهریزی مالی دولت در سایه هزینههای جنگ سخن میگوید. چنین شرایطی طبیعی است که بر تصمیم مهاجرت اقشار میانی و متخصص اثر بگذارد.
پایان افسانه «پناهگاه امن» و شکسته شدن تصویر «بهشت موعود صهیونیستی»
برآیند این دادهها و روایتها، چند دسته انگیزه اصلی را نشان میدهد؛
انگیزه امنیتی؛ برای دههها، وعده اصلی پروژه صهیونیستی این بود که اسرائیل پناه امن یهودیان است. بعد از شکستن مرزها در ۷ اکتبر و سپس اصابت موشکهای ایرانی به عمق خاک اسرائیل، این وعده در ذهن بخش قابل توجهی از مردم شکسته است. تحلیلهای آسوشیتدپرس به صراحت میگوید بسیاری از مهاجرتها از سر یک قضاوت عملگرایانه است و نه لزوماً ایدئولوژیک و ریشه آن از بین رفتن باور به توانایی ارتش در محافظت از مردم است.
انگیزه اقتصادی؛ جنگهای پیاپی، هزینه نظامی رو به رشد و بیثباتی سیاسی باعث شده اقتصاد اسرائیل از وضعیت «استارتآپ نیشن» فاصله بگیرد و با کندی رشد، فرار سرمایه و فشار مالی بر طبقه متوسط روبهرو شود. فایننشال تایمز از فرسایش موقعیت اسرائیل به عنوان اقتصاد پیشرفته و کوچ سرمایههای فناوری به خارج میگوید. این وضعیت، برای نیروهای حرفهای که در بازار جهانی کار میتوانند انتخاب دیگری داشته باشند، انگیزه مهاجرت را تقویت میکند.
انگیزه سیاسی و هویتی؛ بخشی از مهاجران، بیشتر از جنگ، از ساختار سیاسی و ترکیب حاکمیت ناراضی هستند. گزارش واشنگتن پست توضیح میدهد بسیاری از کسانی که در سال ۲۰۲۳ علیه نتانیاهو و اصلاحات قضایی تظاهرات کردند، بعد از جنگ غزه و ۱۲ روزه تصمیم نهایی خود را برای رفتن گرفتهاند. تحلیلها در فوروارد و لوموند نیز نشان میدهد که این مهاجرت، در سطحی عمیقتر، نوعی رأی منفی به مسیر فعلی رژیم صهیونیستی است.
انگیزه مربوط به آینده فرزندان؛ برای بسیاری از خانوادهها، پرسش در نهایت به این برمیگردد که آیا میخواهند بچههایشان را در جامعهای بزرگ کنند که هر چند سال یک بار درگیر جنگی تمامعیار است و همزمان با رشد نفوذ جریانهای افراطی، از نظر اجتماعی و حقوقی به سمت تبعیض بیشتر میرود. این نگرانی در روایتهای فردی در گزارشهای خارجی به شکل واضح تکرار میشود.
نبرد اصلی بر سر «آینده» است
این روند نشاندهنده یک فرسایش راهبردی در ستون فقرات پروژه صهیونیستی است. این پروژه بر دو پایه استوار بود؛ برتری نظامی و جذابیت مهاجرت برای یهودیان جهان. جنگهای غزه و به ویژه جنگ ۱۲ روزه نشان دادهاند که برتری نظامی کامل در کار نیست و ایران میتواند در دورهای کوتاه، سطحی از بازدارندگی و هزینهسازی برای اسرائیل ایجاد کند که به شکل مستقیم بر احساس امنیت شهروندان اسرائیلی اثر میگذارد.
از طرف دیگر، تراز مهاجرات به رر اسرائیل است. وقتی آمار رسمی نشان میدهد تعداد کسانی که میروند از کسانی که میآیند بیشتر شده است و در نظرسنجیها یک نفر از هر چهار نفر به رفتن فکر میکند، یعنی جذابیت مهاجرت به سرزمین های اشغالی و اسرائیل موعود دیگر مانند گذشته نیست. حتی اگر بخشی از یهودیان جهان به دلیل همبستگی دینی و تاریخی هنوز به علیا تمایل نشان دهند، همزمان بخش دیگری از خود اسرائیلیها در حال فکر کردن به مسیر معکوس هستند.
اینجا نقطهای است که اتحاد میان فشار نظامی و فشار روانی خود را نشان میدهد. محور مقاومت هزینه جنگ و اشغال را برای اسرائیل بالا برده است و این هزینه فقط در میدان نبرد پرداخت نمیشود، در تصمیم جوانان اسرائیلی برای آینده زندگیشان نیز دیده میشود. این روند، نشانهای است از این که نبرد تنها بر سر چند کیلومتر زمین نیست، بلکه بر سر این است که کدام طرف جنگ میتواند آیندهای قابل زندگیتر برای مردم خود تصویر کند. در این میدان، افزایش تردید نسبت به «ماندن در اسرائیل» یک شاخص مهم از فرسایش درونی رژیم صهیونیستی به حساب میآید.


