AR | EN

1404-05-26 00:08

AR | EN

1404-05-26 00:08

اشتراک گذاری مطلب
آنیبال گارزون، جامعه‌شناس و استاد اسپانیایی در گفتگو با ایران ویو24

ایران و اسرائیل در آینه‌ی نبرد نظم‌های جهانی

در میانه‌ی جنگ روایت‌ها و نبرد قدرت‌های جهانی، آنیبال گارزون، جامعه‌شناس و استاد اسپانیایی، معتقد است مناقشه ایران و اسرائیل را نمی‌توان صرفاً به یک تقابل تاریخی یا منطقه‌ای فروکاست. او این رویارویی را بازتابی از برخورد دو منطق متفاوت می‌داند: «نظم آمریکامحور و تک‌قطبی غرب» در برابر «نظم نوظهور جنوب جهانی» که با محوریت بریکس و پیوندهای نوین ژئوپلیتیک، به دنبال بازتعریف قدرت و حاکمیت در قرن بیست‌ویکم است. از نگاه گارزون، رسانه‌ها، زبان دیپلماتیک و بازی‌های دوگانه واشنگتن به همان اندازه اهمیت دارند که بمب‌ها و تانک‌ها؛ و این درگیری، بیش از آنکه یک بحران محدود باشد، صحنه‌ای از گذار پرتنش به جهانی چندقطبی است.

الهه طهماسبی- ایران ویو۲۴

در جهانی که توازن قوا در حال دگرگونی است، خاورمیانه همچنان یکی از حساس‌ترین و پرتنش‌ترین میدان‌های رقابت ژئوپلیتیک باقی مانده است. تقابل ایران و اسرائیل، نه فقط بر سر تاریخ و مرزهای منطقه‌ای، بلکه بر سر معنای نظم جهانی آینده رقم می‌خورد؛ نظمی که یک‌سو آن را ایالات متحده و متحدان غربی هدایت می‌کنند و سوی دیگرش را قدرت‌های نوظهور و کشورهای جنوب جهانی به چالش می‌کشند. در چنین فضایی، رسانه‌ها، زبان دیپلماتیک و اتحادهای بین‌المللی به همان اندازه اهمیت دارند که موشک‌ها و پایگاه‌های نظامی. برای واکاوی این ابعاد پیچیده، با آنیبال گارزون، جامعه‌شناس اسپانیایی، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب «بریکس: گذار به یک نظم جهانی جایگزین» گفت‌وگو کرده‌ایم.

تا چه حد می‌توان تنش‌های جاری میان ایران و اسرائیل را نه صرفاً یک تقابل منطقه‌ای، بلکه بخشی از یک رقابت ژئوپلیتیکی بزرگ‌تر میان «نظم جهانی آمریکامحور» و نیروهای مخالف آن ارزیابی کرد؟

تقابل میان اسرائیل و ایران، فراتر از تقابلی تاریخی است؛ اختلافی که وجود دارد از زمان انقلاب اسلامی ۷۹ است که ایران به طور مداوم از مردم فلسطین حمایت کرده و یکی از ارکان آن، حمایت از فلسطین و مقابله با نقض مداوم حقوق بشر توسط صهیونیسم علیه مردم فلسطین، یعنی کرانه باختری و غزه بوده است. می‌توانیم تحلیل کنیم که در قرن بیست و یکم، فقط این واقعیت تاریخی نیست که به تسریع این درگیری منجر شده، بلکه این موضوع به تحلیل زمینه بین‌المللی نیز مربوط می‌شود. ما به وضوح می‌دانیم که اسرائیل متحد مدل غربی به رهبری ایالات متحده با شرکای وابسته خود مانند اتحادیه اروپا، کشورهای ناتو، گروه 7 است. و ایران، با وجود تمام تحریم‌هایی که ایالات متحده و اروپا برای انزوای آن اعمال کرده‌اند، اتحادهای مهمی را در جنوب جهانی، با چین، روسیه، آمریکای لاتین و کشورهای آفریقایی، برقرار کرده است. و این یک تصویر در نقشه ژئوپلیتیک ایجاد می‌کند که در آن اسرائیل با ایران در مدلی تحت سلطه تک‌قطبی، توسط غرب و ایالات متحده، و یک مدل جدید و گذرا که در آن کشورها، اقتصادهای نوظهور و کشورهای جنوب جهانی نیز می‌خواهند در این نظم جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند، درگیر است. بنابراین، این فقط یک درگیری تاریخی نیست، بلکه فراتر از واقعیت‌های کنونی است. ما می‌دانیم که در حال حاضر روابط ایران با چین و روسیه در سطح بالایی است، چیزی که توانسته است تحریم‌ها و بلوک‌هایی را که غرب تلاش کرده اعمال کند، حل کند. یا حتی روابطی که با کشورهایی مانند ونزوئلا داشته است، هر دو کشور عضو اوپک هستند و از زمان احمدی‌نژاد با چاوز اتحادهای خوبی برقرار کردند، دو کشوری که از نظر فرهنگی با مدل‌های سیاسی و اقتصادی بسیار متفاوت، اما اتحادهایی را برای حمایت از حاکمیت خود برقرار کردند. بنابراین، در اینجا بحثی که مطرح است، ارزش‌های مداخله و سلطه از سوی غرب، و در این مورد اسرائیل است، که یک مهره و متحد ایالات متحده است، و ارزش‌هایی که مدل‌های جدیدی را از جنوب به ارمغان می‌آورند که در آن تلاش می‌شود حاکمیت و احترام متقابل تقویت شود. این درگیری است که در سال 2025 رخ داده است. این فقط یک موضوع تاریخی بین دو کشور نیست، بلکه یک مناقشه در سطح بین‌المللی بین نظم جهانی قدیمی، می‌توانیم بگوییم، و نظم جهانی جدید است.

آیا روایت‌های رسانه‌ای غرب در مورد ایران و درگیری‌های اخیر با اسرائیل، واقع‌گرایانه و بی‌طرفانه هستند؟ نقش رسانه‌های بین‌المللی در بازتولید چه نوع تصاویری از ایران قابل شناسایی است؟

در مورد موضوع روایت‌های رسانه‌های غربی در مورد این درگیری، مشخص است که رسانه‌های غربی این رویارویی نظامی بین اسرائیل و ایران، حملاتی که از هر دو طرف صورت گرفته است را منعکس کرده‌اند. مشخص است که رسانه‌های غربی، ایران را به عنوان عامل اصلی یا دشمن این حوزه دیده‌اند. و این با مساله زبان ارتباط زیادی دارد، در حالی که رسانه‌های غربی اسرائیل را به عنوان یک دموکراسی، یک مدل مشابه غرب، به تصویر می‌کشند، با وجود نقض حقوق بشر، نقض حقوق بین‌الملل بشردوستانه، نسل‌کشی که مدت‌هاست در غزه انجام می‌دهد. اما مشخص است و مشاهده می‌شود که اروپا، به عنوان مثال، اسرائیل را به رویدادهای بین‌المللی اروپایی مانند یوروویژن و رویدادهای ورزشی دعوت می‌کند، هیچ تحریمی علیه اسرائیل اعمال نشده است. در حالی که روسیه را تحریم کردند، این کار را با اسرائیل نکردند، این یک استاندارد دوگانه است. و بنابراین روایت رسانه‌ای، قدرت نرم، رسانه‌ها نقش اساسی در مشروعیت بخشیدن به اسرائیل در این زمینه درگیری دارند، در حالی که در مورد ایران، آنها همیشه با زبان خود، آن را رژیم، رژیم آیت‌الله‌ها، ستمگری، دیکتاتوری، نامیده‌اند تا در این درگیری مشخص شود که متحد افکار عمومی غرب اسرائیل است و نه ایران. بنابراین، نباید فراموش کرد که در یک درگیری، همیشه چیزی بیش از قدرت سخت، بمب، تانک و هوش مصنوعی وجود دارد. مساله زبان، مساله ارتباطات، به ویژه در جامعه ارتباطات و اطلاعات، نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند و از اهمیت بالایی برخوردار است و این با شبکه‌های اجتماعی ارتباط زیادی دارد، که چگونه تلاش می‌کنند متحد غرب را در هر زمان پاکسازی کنند و طوری وانمود کنند که انگار از خود دفاع می‌کند، مفهوم دفاع، در حالی که مهاجم دشمن است، که در این مورد تلاش می‌کنند آن را ایران به تصویر بکشند. بنابراین، باید تحلیل کرد که موضوع زبان ارتباطی در این رویارویی بسیار مهم است.

چگونه باید نقش آمریکا را در تنش‌های مکرر میان ایران و اسرائیل تحلیل کرد؟ آیا می‌توان این تقابل را بازتابی از سیاست‌های مداخله‌گرایانه و نظم امنیتی مورد حمایت واشنگتن دانست؟

نقش ایالات متحده آشکار شده است. ایالات متحده بازی دوگانه‌ای را انجام داده است. در یک مقطع، ایالات متحده ظاهرا در حال مذاکره با ایران برای لغو تحریم‌ها و بررسی چگونگی دستیابی به راه‌حل بود، اما همه اینها فقط یک نمایش بود. توافق G5+1 را فراموش نکنیم که در آن تلاش می‌شد مذاکراتی با ایران در مورد برنامه هسته‌ای آن برای لغو تحریم‌ها انجام شود. آلمان، اتحادیه اروپا، فرانسه، بریتانیا، ایالات متحده، چین و روسیه در آن شرکت داشتند. اگر اشتباه نکنم، آمریکا در سال 2019 یا 2018 از آن توافق که با اوباما برای تلاش برای انزوای بیشتر و مسدود کردن ایران، رقیب اصلی اسرائیل ایجاد شده بود، خارج شد. بنابراین، ایالات متحده، در حالی که می‌گفت از طرف دیگر در حال مذاکره است، همیشه در آن رویارویی نظامی از اسرائیل حمایت کرد. و این همان بازی دوگانه است که ایالات متحده همیشه تلاش می‌کند انجام دهد؛ فریب افکار عمومی با گفتن اینکه مذاکره می‌کند؛ از حقوق بشر و حقوق بین‌الملل و تمام روابط بین‌الملل دفاع می‌کند و به دنبال احترام متقابل در حاکمیت است، در حالی که از طرف دیگر، شریک نظامی اصلی است. بیش از 60 درصد سلاح‌هایی که به اسرائیل می‌رسد از طریق ایالات متحده است. 30 و چند درصد باقی مانده آلمان و 1 درصد، اگر اشتباه نکنم، ایتالیا است. اما شریک اصلی ایالات متحده است.

اگر اسرائیل خود را دارای مشروعیت و قانونی بودن می‌داند، به اصطلاح، برای انجام این نسل‌کشی، برای بمباران سوریه، برای بمباران لبنان، یمن، فلسطین، ایران – آنچه ما می‌گوییم، کل رویارویی منطقه‌ای- این به این دلیل است که خود را دارای اقتدار اخلاقی می‌بیند، زیرا امپراتوری آمریکای شمالی از آن حمایت می‌کند و در آنجا به وضوح نقش ایالات متحده دیده می‌شود، و روشن می‌سازد که حقوق بین‌الملل و نظم جهانی یک نظم جهانی نیست، بلکه یک نظم غربی است که از واشنگتن و توسط واشنگتن ایجاد شده است، به ویژه در پایان جنگ جهانی دوم. و امروز یک اختلاف وجود دارد و البته منسوخ شده است، به ویژه با کشورهایی مانند چین یا روسیه که در حال حاضر در حال از بین بردن آن مدلی هستند که آن را روز به روز کمتر کارآمد می‌بینند در نظم جهانی اقتصادهای نوظهور که در حال ظهور هستند و در میان آنها نقش ایران به ویژه یک نقش مهم به عنوان عضو بریکس است، بلوکی متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی که در سال 2009 ایجاد شد. پس از آن، ایران در سال 2023 به همراه مصر و امارات متحده عربی به آن پیوست. آرژانتین در نهایت گفت که به آن نخواهد پیوست. عربستان سعودی بین ورود و عدم ورود در حال نوسان است. اتیوپی نیز پیوست و آخرین کشور اندونزی بود. علاوه بر آن 10 کشوری که امروز اعضای بریکس را تشکیل می‌دهند، شرکایی نیز همچون کوبا، بولیوی ادغام شده‌اند، و برخی کشورهای علاقه‌مند، که بیشتر آنها در حال پیوستن هستند، حتی اگر کشورهای علاقه‌مند را نیز اضافه کنیم، تقریبا 40 کشور به بریکس می‌پیوندند که در آنجا شروع به تغییر دادن آن نظم جهانی ایالات متحده، دلارزدایی، صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و تمام این جنبه‌ها می‌کنند. ایران نقش اساسی در خاورمیانه ایفا می‌کند. فراموش نکنیم که ایران در سال 2023 فرآیند برقراری روابط با عربستان سعودی را آغاز کرد، جایی که چین به عنوان یک ستون مهم در آن مذاکره وارد شد. چین، کشوری از گروه بریکس، که عربستان سعودی هنوز نپذیرفته است به بریکس بپیوندد، اما رد هم نکرده است و بنابراین روابط بین ایران و عربستان سعودی نیز با وجود اینکه دو رقیب بین سنی و شیعه بوده‌اند، تقویت شده است، چیزی که مایه خرسندی آمریکا نیست، زمانی که عربستان سعودی شریک تاریخی آن در منطقه بوده است، و اسرائیل نیز خوشحال نیست، با دانستن اینکه احتمالا عربستان سعودی می‌توانست روابط خود را با اسرائیل برقرار کند و این همه چیز را کمی مختل کرده است. و در آنجا دیده می‌شود که نقش ایالات متحده تا حد زیادی در هژمونی خود کاهش یافته است.

در شرایطی که ایالات متحده و متحدانش از مفهوم «دفاع مشروع» برای توجیه حملات پیش‌دستانه بهره می‌گیرند، چگونه باید مفهوم مشروعیت را در اقدامات دفاعی کشورهای غیرغربی مانند ایران بازتعریف کرد؟

مسئله مفهوم دفاع مشروع چیزی است که غرب دائما از آن استفاده کرده است. ناتو از سال 1949 به عنوان سازمانی به رهبری ایالات متحده، یک پیمان دفاعی شمال غربی، هرگز یک پیمان دفاعی را اجرا نکرده است. اما دقیقا برعکس بوده است و به ویژه در قرن بیست و یکم، که حملات، تهاجماتی به لیبی، سوریه، افغانستان، عراق، حتی یوگسلاوی سابق در صربستان انجام شده است، در حالی که آنها کشورهایی نبودند که غرب را از نظر نظامی تهدید کنند. بنابراین، واضح است که این مفهوم دفاع یک دروغ است. این بخشی از کل گفتمان غرب است که تجاوزات خود به کشورهای دیگر، محاصره‌ها، تحریم‌ها، تهاجمات نظامی و ۸۰۰ پایگاه نظامی که ایالات متحده ایجاد کرده است را مشروعیت می‌بخشد. بنابراین، زبان دموکراسی، زبان دفاع، همه اینها دروغی است که در هر فرصتی برای جلب نظر افکار عمومی و نشان دادن دیگری به عنوان شر و دشمن استفاده می‌شود، و به همین دلیل است که آنها باید اقدامات متفاوتی را برای دفاع از این مدل مدرنیته و دموکراسی غربی انجام دهند. و روز به روز مشخص‌تر می‌شود که ایالات متحده، به ویژه با آنچه در حال رخ دادن است، حمایت از نسل‌کشی اسرائیل علیه مردم فلسطین در غزه، روشن است که همه اینها در نهایت دروغ است. یکی از اصلی‌ترین ناقضان حقوق بشر در زمینه بین‌المللی، دقیقا ایالات متحده و اسرائیل هستند. دیگر با جنبش‌های اجتماعی در سطح بین‌المللی که از مسئله فلسطین حمایت می‌کنند، این گفتمان منسوخ شده است. این لفاظی به طور فزاینده‌ای منسوخ می‌شود. چیز زیادی مگر فریب و نمایش مضحک، یک مغالطه باقی نمانده است، و خب، هر چه بیشتر استفاده از آن به عنوان یک حمله، آشکارتر می‌شود. بنابراین، دفاع مشروع پوچ است، نادرست است، و کاری که آنها در نهایت انجام می‌دهند، حمله است، برای ادامه کنترل بین‌المللی و داشتن اقمار خود در کشورهایی با منافع اقتصادی، مالی، سیاسی و حتی فرهنگی خود. این اساس امپریالیسم آمریکا است.

در صورت وقوع یک جنگ گسترده‌تر میان ایران و اسرائیل، به نظر شما کدام بازیگران مسئول اصلی در شعله‌ور شدن این درگیری خواهند بود؟ رسانه‌های غربی معمولاً ایران را آغازگر معرفی می‌کنند، آیا این تصویر واقع‌بینانه است؟

در صورت وقوع جنگ بین ایران و اسرائیل، به وضوح مشخص خواهد شد که این فقط یک رویارویی بین دو کشور نیست. این امر منجر به یک درگیری منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد شد. فراموش نکنیم همانطور که گفتیم ایران روابط خوبی با کشورهای بریکس دارد و بدون عضویت در بریکس به عنوان یک اتحاد نظامی، اما روابط نظامی خوبی با روسیه و چین دارد. و مشخص است که اگر ایران را سرنگون کنند، غرب با اسرائیل خاورمیانه را کنترل خواهد کرد. به همین دلیل کشورهایی نیز هستند که در این مورد از ایران حمایت می‌کنند، حتی روابطی که با عربستان سعودی ذکر کردیم. زیرا اگر ایران سقوط کند، می‌دانند که غرب می‌تواند مداخلاتی علیه روسیه نیز انجام دهد، همانطور که در مورد جنگ اوکراین انجام می‌دهند. و در نهایت تلاش کنند چین را سرنگون کنند، و همچنین تمام اتحاد همکاری جنوب-جنوب بریکس را. مشخص است که دونالد ترامپ بسیار نگران است و تعرفه‌هایی را بر کشورهای بریکس اعمال می‌کند، زیرا می‌داند که این کار هژمونی ایالات متحده را از بین می‌برد. این چیزی است که هر چه بیشتر آشکار می‌شود که چگونه این درگیری بین اسرائیل و ایران، با وجود اینکه اسرائیل عضو ناتو نیست، اما متحدان نظامی خود را از اروپا و ایالات متحده دارد. و این درحالی است که کشورهای عضو بریکس اگرچه متحد نظامی نیستند، به سرعت شاهد همکاری خواهند بود. ایران عملیات‌های آموزشی نظامی بزرگی را با روسیه و چین انجام داده است. بنابراین، سرنگونی ایران به معنای سرنگونی بخشی از پروژه بریکس، پروژه همکاری اقتصادی، فرهنگی و جنوب-جنوب است که آنها دنبال می‌کنند. و این نه تنها ایران، بلکه سایر اجزا مانند برزیل و آفریقای جنوبی را نیز تهدید خواهد کرد؛ نمونه آن، مداخلاتی که دونالد ترامپ با موضوع تعرفه‌ها در برزیل تلاش کرده است انجام دهد. کشورهایی که در این پویایی نظم جهانی جدید قرار دارند، نیز توسط آن تهدید خواهند شد. این صرفا یک درگیری دوجانبه نیست؛ ما وارد یک درگیری منطقه‌ای و بین‌المللی خواهیم شد. همچنین باید در نظر داشته باشیم که اسرائیل دارای بمب اتمی است، هرگز آن را انکار نکرده است، بنابراین قوانین بین‌المللی را نقض می‌کند. این کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد نیست و در حالی که ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بوده است، ما شاهد نارضایتی آن در تمام این نظارت‌ها بوده‌ایم، زیرا مشخص شده است که آنها کنترل عینی لازم را انجام نداده‌اند. در حالی که آنها تمام این نظارت‌ها را به ایران گسترش داده‌اند، این کار را با اسرائیل انجام نداده‌اند و اسرائیل هرگز داشتن بمب اتم را انکار نکرده است. به همین دلیل است که این درگیری، درگیری در سطح جنگ هسته‌ای خواهد بود و این امر کل جامعه بین‌المللی را در معرض تهدید قرار می‌دهد. نه فقط دو کشور در منطقه و این روشن است. به همین دلیل است که در اولین رویارویی‌هایی که در سال ۲۰۲۵ بین دو کشور رخ داده است، باید بر چگونگی حل این وضعیت تمرکز کنیم، زیرا این یک تهدید است، به خصوص در مورد اسرائیل. همانطور که گفتیم، اسرائیل تحت هیچ کنترلی قرار نداشته و هرگز بمب اتم را انکار نکرده است؛ از نظر نظامی آماده است. اسرائیل شریک ایالات متحده، قدرت نظامی شماره یک، است و بنابراین این باعث ایجاد تنش و ترس مداوم در سراسر منطقه می‌شود. و تکرار می‌کنم، در سطح بین‌المللی نیز این تهدید است، به دلیل نقشی که آنها در نقض مداوم توافقات بین‌المللی در زمینه امنیت ایفا می‌کنند.

در مورد اینکه چگونه می‌توانیم در کل این وضعیتی که در حال تحلیل آن هستیم، تغییر ایجاد کنیم، به سمت وضعیتی متعادل‌تر، واضح است که نهادهای بین‌المللی باید تغییر کنند. سازمان ملل از بسیاری جهات شکست خورده است. شورای مشورتی سازمان ملل منسوخ شده است. دیگر نباید فقط آن پنج کشوری که از جنگ جهانی دوم آمده‌اند، در این امر دخیل باشند؛ زمانی که فقط ۵۱ کشور وجود داشت و اکنون ۱۹۳ کشور وجود دارد. این وضعیت باید با مشارکت آمریکای لاتین، آفریقا، آسیا، به طور کلی، جنوب جهانی، برای مشارکت و داشتن حق تصمیم‌گیری بیشتر، و همچنین قدرت‌های نوظهور که نقش کلیدی در سطح اقتصادی و بین‌المللی ایفا می‌کنند، تغییر کند. و بنابراین این باید تغییر کند. برای تغییر این وضعیت، علاوه بر ایجاد سازمان‌هایی که به اصطلاح سازمان‌های بین‌المللی نیستند و غربی هستند، دادگاه کیفری بین‌المللی باید نقش بسیار بی‌طرفانه‌تری بی‌طرفانه‌تری در تصمیم‌گیری در این زمینه داشته باشد و سپس ببیند که چگونه جنبه‌های جامعه بین‌المللی باید تغییر کند. این یک شکست بوده است، به خصوص از زمان سقوط دیوار برلین. هژمونی ایالات متحده به وضوح دیده شده و آنها از آن استفاده کرده‌اند، مانند حمله به عراق که کاملا غیرقانونی بود و معاهدات بین‌المللی را نقض می‌کرد. حتی زمانی که روند مذاکره برای لغو تحریم‌ها در جریان بود، به وضوح دیده شد که اینها دروغ هستند و هیچ سلاح کشتار جمعی وجود نداشت، اینها همه دروغ‌های مداوم هستند. این نشان می‌دهد که شرایط باید تغییر کند و نقش جدیدی به کشورهای مهمی مانند روسیه، چین، برزیل، کشورهای آفریقایی، نیجریه، آفریقای جنوبی، مصر داده شود، که آنها نیز باید در همه این موارد صدا و رای خود را داشته باشند، زیرا در غیر این صورت، دوباره با جهانی مواجه خواهیم شد که در آن استعمار و استعمارزدایی وجود خواهد داشت و آن سیستم علیرغم این واقعیت که با مقاومت بسیار مهمی در سطح جهانی و همکاری فزاینده جنوب-جنوب و نقش آشکار بریکس مواجه هستند، اجرا می‌شود. ایالات متحده کشوری است که این تغییرات بین‌المللی را نمی‌پذیرد، متحدان و نوچه‌های خود را دارد؛ اتحادیه اروپا مشخص است که تحت سلطه ناتو است و مطیع ناتو شده است. در حال حاضر بودجه نظامی ناتو از ۲٪ به ۵٪ افزایش یافته است. کشورهایی که بی‌طرف‌تر بودند، مانند سوئد و فنلاند، وارد این سازمان شده‌اند. این نقش نظامی به وضوح دیده شده است. ایالات متحده نیز یک اقتصاد جنگی است. ایالات متحده با درگیری رونق می‌گیرد. بنابراین ۸۰۰ پایگاه نظامی، بودجه‌های نظامی تاریخی آن، بخشی از اقتصاد آن هستند. این، به علاوه حوزه مالی، زیرا ایالات متحده بسیاری از دارایی‌های تولیدی خود را از دست داده است و به همین دلیل است که دونالد ترامپ با تعرفه‌های خود سعی در بازیابی تولید دارد و این اقتصاد را بسیار بی‌ثبات می‌کند زیرا فقط بر اساس اقتصاد جنگ و عمدتا مالی بنا است و می‌توانید ببینید که چگونه کشورهای مولدتر دیگر، مانند کشورهایی که مواد اولیه یا عناصر کمیاب تولید می‌کنند، مانند چین و روسیه، به طور فزاینده‌ای در این امر نقش پیدا می‌کنند، همانطور که ایران، یک کشور بسیار مهم نفت و گاز و عضو اوپک، در حال ایفای نقش است.

آیا به نظر شما سیاست‌های تهاجمی اسرائیل در منطقه و حمایت بی‌قید و شرط آمریکا از آن، یکی از دلایل تداوم بی‌ثباتی و گسترش درگیری‌ها در خاورمیانه نیست؟

واضح است که ایالات متحده و اسرائیل از هژمونی خود دست برنخواهند داشت و در اینجا مهم است که نه تنها کشورهای جنوب جهانی، با بریکس، در حال اجرای استراتژی‌های مختلفی برای یک نظم جدید هستند، نقش فرهنگ‌های مختلف، مدل‌های مختلف، کشورهای مختلف، و نه تنها بین خیر و شر یا غرب یا غیرغرب، بلکه در دستیابی به جهانی چندقطبی نیز مهم است. اما مهمتر از همه، کشورهایی که شریک ایالات متحده هستند و همچنان تکیه‌گاه اصلی ایالات متحده هستند، بسیار مهم هستند. و در اینجا نقش اتحادیه اروپا روشن است. اتحادیه اروپا باید تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد به این از دست دادن حاکمیت ادامه دهد و همچنان اجازه دهد سیاست‌های واشنگتن تصمیم بگیرد که اروپا چه کاری باید انجام دهد. این امر باعث رشد راست افراطی و افزایش نارضایتی از اتحادیه اروپا شده است زیرا این سلاح ثابت آنها بوده است، مانند اعمال تحریم‌ها علیه روسیه که به خود اقتصاد اروپا آسیب می‌رساند. و بنابراین اروپا نقش اساسی دارد. اگر بخواهیم قدرت را از ایالات متحده و اسرائیل بگیریم، اروپا باید تصمیم بگیرد که آیا بالاخره وارد یک همزیستی مسالمت‌آمیزتر، صلح و ایجاد روابط بین‌المللی خود با سایر کشورها شود، یا اینکه به همین منوال ادامه دهد. ما شاهد لحظه‌ای از تنش هستیم. بنابراین، اروپا باید بداند که نقشی بسیار واضح و اساسی در این زمینه دارد، نقشی که در حال حاضر به نظر می‌رسد یا از آن بی‌اطلاع است یا تمایلی به استفاده از آن ندارد و همچنان تحت سلطه ایالات متحده است. این امر ثبات بین‌المللی بسیار مهمی ایجاد می‌کند و خواهیم دید که ماه‌ها و سال‌های آینده خبرهای خوبی به همراه نخواهد داشت.

امیدواریم که مذاکرات و برنامه‌های تغییر نظم جهانی روز به روز بیشتر شوند و به ویژه به مردم جنوب صدا داده شود و همکاری جنوب-جنوب حق بیشتری برای تصمیم‌گیری در تمام این وضعیت‌ها داشته باشد تا درگیری‌ها به صورت مسالمت‌آمیز حل و فصل شوند. با توجه به اینکه مردم فلسطین به وضوح در حال رنج کشیدن از نسل‌کشی هستند. ایران حمایت واضحی از فلسطین داشته است و باید قلمرو خود را داشته باشد و نقض حقوق بشر که نتانیاهو انجام می‌دهد، که یک نسل‌کشی است، باید همیشه محکوم شود و همه کشورها باید نیروهای خود را برای پایان دادن به این وضعیت متحد کنند.

 

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *