دیپلماتهای اروپایی هشدار میدهند که هرگونه حمله اسرائیل به ایران نه به تغییر راهبردی میانجامد و نه برنامههای تهران را متوقف میکند؛ در عوض، احتمال میرود خاورمیانه با موجی از ناامنی و واکنشهای زنجیرهای مواجه شود.
ایران ویو24- بین الملل
پایگاه تحلیلی المانیتور در گزارشی به نقل از جمعی از دیپلماتهای اروپایی که با این رسانه گفتوگو کردهاند، مینویسد که احتمال اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران در سال ۲۰۲۶ افزایش یافته است. بر اساس این ارزیابی، چنین حملهای، اگر رخ دهد؛ «کوتاهمدت»، «شدید» و عمدتاً با هدف قرار دادن تأسیسات حساس ایران خواهد بود. با این حال، منابع اروپایی تأکید کردهاند که اثرگذاری چنین عملیات نظامی از منظر بلندمدت «ناچیز» بوده و بعید است تغییری راهبردی در توازن قوا ایجاد کند.
به گفته برخی تحلیلگران که با المانیتور گفتوگو کردهاند، بازگشت احتمالی ایران به غنیسازی اورانیوم در سطوح بالا و احیای برنامه موشکی، بهویژه توسعه موشکهای بالستیک، از مهمترین محرکهای تلآویو برای طرح این تهدیدات است. تحلیلگران غربی معتقدند در صورتیکه تهران روند تقویت توانمندیهای هستهای و موشکی خود را از سر گیرد، این اقدام در نگاه اسرائیل عبور از «خط قرمز» تلقی شده و احتمال واکنش نظامی را افزایش میدهد.
سناریوها و پیامدهای احتمالی
مطابق ارزیابی دیپلماتهای اروپایی، در صورت حمله اسرائیل، پیشبینی میشود؛ پاسخ ایران عمدتاً «موشکی» باشد، مشابه حملاتی که پیشتر به عمق تلآویو اصابت کرده بود. آنان هشدار میدهند که چنین پاسخی میتواند پیامدهای منطقهای و امنیتی گستردهای به همراه داشته باشد و دامنه درگیری را از سطحی محدود فراتر ببرد. منابع اروپایی در عین حال تأکید دارند که حتی اجرای یک حمله شدید علیه اهداف ایرانی نیز «تغییر بنیادی» در معادلات راهبردی تهران و تلآویو ایجاد نخواهد کرد.
دیپلماتهای اروپایی نسبت به «گسترش درگیری» در خاورمیانه ابراز نگرانی کردهاند. به باور آنان، هرگونه اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران میتواند روند بیثباتی منطقهای را تشدید کرده و احتمالا یک بحران امنیتی فراگیر ایجاد کند. برخی کارشناسان نیز هشدار دادهاند که افزایش فشارها و تحریمها ممکن است تهران را به احیای کامل برنامه هستهای و دفاعی خود ترغیب کند؛ روندی که خطر برخورد نظامی را برجستهتر خواهد ساخت.
در نهایت، گزارش المانیتور نتیجهگیری میکند که با وجود مطرح بودن احتمال حمله، اقدام نظامی برای اسرائیل «راهحل راهبردی» محسوب نمیشود. حتی اگر تلآویو بتواند ضربهای موقت وارد کند، نه توان بازدارندگی ایران کاهش اساسی خواهد یافت و نه موازنه قدرت در منطقه دستخوش تغییر جدی خواهد شد. در مقابل، واکنش احتمالی ایران ممکن است منطقه را در معرض بیثباتی گستردهتر قرار دهد.
در چنین شرایطی، برخی از منابع اروپایی در گفتوگو با المانیتور تأکید کردهاند که تنها مسیر قابل اتکا برای جلوگیری از تشدید تنش، بازگشت همه بازیگران به روندهای دیپلماتیک و پیگیری یک راهحل سیاسی برای مدیریت پرونده هستهای و امنیتی ایران است؛ مسیری که بسیاری از دولتهای اروپایی نیز بر ضرورت آن تأکید میکنند.
جمعبندی راهبردی از نگاه ایران ویو 24
تبلیغات هدفمند درباره «نزدیکی جنگ» و برجسته کردن احتمال درگیری مستقیم در سال ۲۰۲۶؛ چنانکه در روایتهای غربی و برخی تحلیلهای اسرائیلی بازتاب یافته، بیش از آنکه یک ارزیابی عملیاتی مبتنی بر دادههای میدانی باشد، بخشی از یک مهندسی ادراک برای فشار بر تهران است؛ مهندسی که هدف آن سوقدادن ایران به سمت پذیرش توافقی است که چارچوب آن در واشنگتن طراحی شده اما فاقد سازوکار یک گفتوگوی واقعی و متوازن است.
در این چارچوب، بازتکرار تهدید جنگ از سوی آمریکا و اسرائیل نقش ابزار مکمل فشارهای دیپلماتیک را دارد. محاسبات راهبردی تهران نیز دقیقاً مبتنی بر همین شناخت است؛ از نگاه راهبردی ایران، تداوم چنین فضاسازیهایی نشاندهنده چند نکته کلیدی است:
اسرائیل در موقعیت بازدارندگی فرسایشی قرار دارد و تلاش میکند ضعفهای ساختاری خود را پشت گفتمان تهاجمی پنهان کند.
واشنگتن بهجای ورود به فرآیند واقعی مذاکرات، از «روایت بحران قریبالوقوع» برای فشار بر ایران برای تعویق بازسازی ظرفیت غنی سازی و یا تسلیم در برابر آمریکا بهره میگیرد.
البته با وجود اینکه احتمال برخورد نظامی را نمیتوان صفر دانست، اما تهران بر این باور است که تکرار روایت جنگ بیشتر در خدمت فشار روانی، اقتصادی و سیاسی است تا مقدمه اقدام نظامی واقعی. اما مسلما ایران با اتکا به ظرفیت های خود آماده هر سناریویی است و می تواند هزینه هرگونه ماجراجویی احتمالی را برای طرف مقابل چندبرابر بیشتر از جنگ 12 روزه کند.


