AR | EN

1404-07-13 00:24

AR | EN

1404-07-13 00:24

اشتراک گذاری مطلب

اسرائیل، رقابت سنتی عربستان–قطر و چشم‌انداز پیشِ‌رو در خلیج فارس

حمله بی‌سابقه اسرائیل به دوحه، نه‌تنها معادلات امنیتی خلیج فارس را زیرورو کرده، بلکه رقابت دیرینه عربستان و قطر بر سر رهبری جهان عرب را به میدان تازه‌ای کشانده است؛ میدانی که در آن مشروعیت، روایت و «حق نمایندگی مقاومت» به سرمایه‌ای راهبردی برای بازیگران منطقه‌ای تبدیل شده است.

ایران ویو24- بین الملل

یکی از پرسش‌های مهمی که در پی تحولات اخیر، از جمله حمله بی‌سابقه اسرائیل به دوحه ایجاد شده، این است که این تحولات چه تأثیری بر رقابت سنتی میان عربستان و قطر خواهد داشت؟

عربستان سعودی و قطر در دهه گذشته بر سر نقش رهبری جهان عرب و حوزه خلیج فارس رقابت داشته‌اند: قطر با اتکا بر دیپلماسی رسانه‌ای (الجزیره)، سرمایه‌گذاری جهانی و حمایت از جریان‌های اسلام‌گرا، نفوذ خود در منطقه را گسترش داده، در حالی که عربستان خود را قدرت مرکزی و «پدرخوانده» طبیعی منطقه می‌داند.

بحران ۲۰۱۷ و محاصره قطر توسط ریاض و متحدانش، اوج این رقابت بود که اگرچه در سال ۲۰۲۱ با «توافق العُلا» پایان یافت، اما سایه آن همچنان باقی است. بر این اساس اکنون یک پرسش وجود دارد: با افزایش خشم و انزجار منطقه‌ای از اسرائیل، آیا عامل صهیونیستی می‌تواند بر تغییر زمینه رقابت عربستان و قطر برای ایجاد محور مقاومت جدید در برابر توسعه‌طلبی اسرائیل اثرگذار باشد؟

اسرائیل با گسترش حملات نظامی از غزه به سوریه، لبنان، ایران و اکنون با حمله مستقیم به قطر، معادله جدیدی ساخته است که نشان می‌دهد اسرائیل تهدیدی بدون حد و مرز است. از این منظر دوحه، به دلیل میزبانی رهبران حماس و ایفای نقش در مذاکرات غیرمستقیم میان مقاومت و اسرائیل، هدفی آشکار برای تل‌آویو بود. اما حمله اسرائیل به دوحه زمینه را برای افزایش نفوذ قطر در افکار عمومی منطقه فراهم کرده است؛ البته منوط به اینکه این حمله منجر به برخورد قاطع قطر با اسرائیل شود. بر این اساس عامل اسرائیل می‌تواند زمینه رقابت عربستان و قطر را نیز از سطح صرفاً دیپلماسی و رسانه به سطح امنیت ملی و منطقه‌ای ارتقا دهد.

برای قطر، حمله اسرائیل فرصتی بود تا در نقش «قربانی مقاومت» و مرکز ثقل ضدصهیونیستی ظاهر شود. اما برای عربستان، این وضعیت تهدیدی بالقوه محسوب می‌شود: اگر ریاض سکوت می‌کرد، دوحه می‌توانست مشروعیت اخلاقی و سیاسی بالاتری در جهان عرب کسب کند. به همین دلیل سعودی‌ها بلافاصله حمله را محکوم کردند، همبستگی کامل با قطر نشان دادند و خواستار واکنش عربی و اسلامی شدند. این واکنش نه صرفاً برای همبستگی عربی، بلکه رفتاری مطابق انتظار افکار عمومی و تلاشی حساب‌شده برای خنثی‌سازی ابتکار منحصراً قطری بود.

می‌توان گفت عربستان با موضع‌گیری اخیر خود سه هدف راهبردی را دنبال می‌کند:

  1. حفظ انسجام شورای همکاری خلیج فارس: ریاض نمی‌خواهد اجازه دهد اسرائیل شکاف‌های قدیمی را به بحرانی تازه تبدیل کند.

  2. جلوگیری از انحصار روایت توسط قطر: سعودی‌ها تلاش دارند که همچنان خود را «مدافع کل جهان عرب» معرفی کنند و نشان دهند که دوحه تنها بازیگر صحنه نیست.

  3. ارسال پیام غیرمستقیم به آمریکا و اسرائیل: ریاض تأکید دارد که امنیت خلیج فارس بدون نقش‌آفرینی عربستان تعریف‌شدنی نیست.

چشم‌انداز پیشِ‌رو؛ تقویت همگرایی تاکتیکی

حمله اسرائیل می‌تواند شکاف سنتی ریاض–دوحه را موقتاً به حاشیه براند و دو کشور را در دفاع از امنیت خلیج فارس به همکاری نزدیک‌تر سوق دهد.

این در حالی است که با تداوم نسل‌کشی در غزه و ترورهای مکرر رهبران مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، این گروه نه‌تنها در جهان اسلام بلکه در صحنه جهانی نیز با همدلی مواجه شده است. اکنون قطر و ترکیه تلاش می‌کنند از جایگاه خود به‌عنوان میزبان حماس بهره‌برداری کنند؛ عربستان نیز با ورود فعال به محکومیت اسرائیل می‌کوشد جایگاه قطر را محدود کرده و خود را محور اصلی دفاع از جهان عرب و مسئله فلسطین معرفی کند.

اگر حملات اسرائیل ادامه یابد، این کشورها تلاش خواهند داشت ابتکار عمل دیپلماتیک جدیدی در سطح منطقه‌ای یا سازمان همکاری اسلامی راه‌اندازی کنند. این اقدام همزمان می‌تواند رقابت قطر و عربستان را معطوف به حمایت از فلسطین کند.

تلاش برای نقش‌آفرینی در پرونده فلسطین و رهبری «صدای مقاومت» در سایه تهدیدات مشترک می‌تواند نقش مثبتی در روندهای منطقه‌ای ایجاد کند؛ در واقع اسرائیل به‌طور ناخواسته به عامل تنظیم‌کننده در روابط ریاض–دوحه و احتمالاً برخی معادلات دیگر منطقه تبدیل شده است.

جمع‌بندی راهبردی سردبیری ایران ویو24

حمله اسرائیل به دوحه رقابت سنتی عربستان و قطر را از سطحی صرفاً دیپلماتیک و رسانه‌ای به سطحی راهبردی و امنیتی ارتقا داده است. اکنون صحنه اصلی رقابت، نه بر سر نفوذ اقتصادی یا ابزارهای نرم‌افزاری چون رسانه، بلکه بر سر رهبری جبهه ضدصهیونیستی و نمایندگی مقاومت فلسطین شکل گرفته است.

قطر تلاش می‌کند با ایفای نقش «پایتخت مقاومت» و میزبانی رهبران حماس، جایگاه خود را در وجدان عمومی جهان عرب تثبیت کند. در مقابل، عربستان با محکومیت سریع حمله اسرائیل و تأکید بر ضرورت واکنش هماهنگ اسلامی، می‌کوشد نشان دهد که تنها ریاض شایستگی رهبری کل جهان عرب و مدیریت پرونده فلسطین را دارد.

این رقابت راهبردی، اگرچه در ظاهر تنش‌زا به نظر می‌رسد، اما می‌تواند به همگرایی تاکتیکی موقتی نیز منجر شود: ریاض و دوحه هر دو ناگزیرند در برابر تهدیدات اسرائیل موضعی همسو اتخاذ کنند. با این حال، چشم‌انداز بلندمدت به‌روشنی نشان می‌دهد که پرونده فلسطین و محور مقاومت به میدان اصلی بازتعریف جایگاه و مشروعیت در جهان عرب تبدیل شده و آینده نظم خلیج فارس تا حد زیادی به برنده این رقابت بستگی خواهد داشت.

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *