AR | EN

1404-06-20 17:22

AR | EN

1404-06-20 17:22

اشتراک گذاری مطلب

از غزه تا دوحه؛ بازدارندگی عربی در آستانه فروپاشی

حمله بی‌سابقه اسرائیل به دوحه نه‌تنها خاک یک کشور عربی را هدف گرفت، بلکه بنیان بازدارندگی منطقه را به چالش کشید. اکنون پرسش اصلی این است: جهان عرب در برابر شکستن این خط قرمز تاریخی چه خواهد کرد؛ سکوتی دیگر یا پاسخی که قواعد بازی را تغییر دهد؟

ایران ویو24- بین الملل

حمله غافلگیرکننده اسرائیل به دوحه ــ که بسیاری از رسانه‌های بین‌المللی آن را اقدامی بی‌سابقه علیه حاکمیت یک دولت حاشیه خلیج فارس و در عین حال میزبان اصلی گفت‌وگوهای میانجی‌گرانه در پرونده فلسطین توصیف کرده‌اند ــ مقطع حساس و تعیین کننده در معادلات امنیتی منطقه محسوب می‌شود.

این رخداد به‌سرعت با واکنش رسمی قطر و اعلام حمایت سیاسی کشورهای منطقه از جمله امارات و عربستان همراه شد و در سطح جهانی نیز دولت‌های غربی نتوانستند سکوت کنند و نگرانی خود را ابراز کردند. با این حال، پرسش بنیادین همچنان بی‌پاسخ باقی مانده است: قطر و متحدان عربی‌اش در برابر فروریختن بازدارندگی یک کشور عربی چه اقدام عملی خواهند کرد؟

به دلیل الگوی رفتاری کشورهای عربی ــ به‌ویژه در جریان جنگ غزه که به شهادت قریب به ۷۰ هزار انسان بی‌گناه انجامید ــ بسیاری از ناظران نسبت به اقدام مؤثر و متناسب قطر در برابر حمله اسرائیل با تردید می‌نگرند. در عین حال، تحلیلگران نسبت به پیامدهای بی‌عملی جهان عرب در قبال این حمله متجاوزانه هشدار می‌دهند. بر اساس این دیدگاه، بازدارندگی متزلزل عربی در برابر اسرائیل اکنون کاملاً فرو ریخته و نیازمند بازسازی است.

بازدارندگی، به‌طور کلی، مبتنی بر سه عنصر کلیدی است: توانایی، اراده و پیام‌رسانی روشن به حریف درباره هزینه‌های عمل خصمانه.

از این منظر، صرف نظر از بحث توانایی تسلیحاتی که موضوعیت کمتری دارد، اگر دولت‌های عربی در برابر حمله‌ای که قلمرو آنان (یا یکی از هم‌پیمانان منطقه‌ای‌شان) را هدف قرار می‌دهد واکنش مؤثر و هماهنگ نشان ندهند، در دو سطح آسیب‌پذیر خواهند شد:

  1. اراده ــ یعنی ایستادگی در برابر تهاجم. ادامه بی‌عملی در برابر دو سال جنگ و نسل‌کشی در غزه، که از نگاه دشمن بالقوه نشانه ضعف تلقی شده، اکنون به‌کلی بی‌معنا جلوه می‌کند.

  2. پیام‌رسانی ــ خطاب به جامعه داخلی و بازیگران غیردولتی (گروه‌های مسلح یا افکار عمومی). بی‌عملی دولت‌ها، احساس ناامنی و بی‌اعتمادی نسبت به توان آنان در حفاظت از حاکمیت را تشدید می‌کند؛ به‌ویژه در مقایسه با مقاومت ۱۲روزه ایران در برابر حملات متجاوزانه آمریکا و اسرائیل، که آن را در نگاه افکار عمومی جهان عرب و آزادی‌خواهان جهان به نماد ایستادگی بدل ساخت.

بر این اساس، پیامِ عدم پاسخ متناسب قطر به اسرائیل روشن است: اگر واکنش تنها به محکومیت دیپلماتیک یا اظهار تأسف محدود خلاصه شود، اما اقدامی که متناسب با تجاوز، هزینه ملموس و استراتژیک بر متجاوز تحمیل کند صورت نگیرد، اسرائیل ــ و هر بازیگر دیگر ــ این سیگنال را دریافت خواهد کرد که فضای عمل گسترده‌تری برای اقدامات متجاوزانه در اختیار دارد. نتیجه چنین رویکردی، در کوتاه‌مدت، می‌تواند به تشدید رفتارهای تهاجمی در نقاط حساس (از جمله عملیات‌های هدف‌گیری رهبران در خاک کشورهای ثالث) منجر شود و در میان‌مدت، بازدارندگی رسمی کشورهای عربی در قبال حملات فرامرزی را به‌شدت تضعیف کند.

با این حال، در پاسخ به این پرسش که «چرا واکنش گسترده یا نظامی ممکن است روی میز قطر نباشد؟» باید به چند نکته توجه کرد:

  1. وابستگی امنیتی و اطلاعاتی قطر و سایر کشورهای خلیج فارس به ایالات متحده و نگرانی از تبعات مستقیم یا وخامت روابط با واشنگتن.

  2. تفاوت آشکار توانمندی‌های نظامی و ریسک ورود به صحنه نبرد مستقیم با اسرائیل.

  3. منافع اقتصادی و انرژی که کشورهای حوزه خلیج فارس از ارتباط با بازیگران بین‌المللی تأمین می‌کنند.

  4. تمایل برخی دولت‌ها به مدیریت بحران از مسیرهای دیپلماتیک و حقوقی برای جلوگیری از چرخه خشونت گسترده‌تر.

این موانع، توجیهی برای پرهیز از اقدام نظامی‌اند؛ اما پیام سیاسی «عدم مجازات» متجاوز را تغییر نمی‌دهند. به باور استراتژیست‌ها، بی‌پاسخ‌ماندن اسرائیل در برابر حمله به قطر ــ حتی اگر به کنترل جنگ منطقه‌ای منجر شود ــ برای حکومت‌های عربی هزینه‌های درونی سنگینی خواهد داشت؛ از جمله کاهش مشروعیت در نزد افکار عمومی و گروه‌هایی که از جنایات و نسل‌کشی اسرائیل در غزه منزجر شده و خواستار مقاومت‌اند. چنین وضعی می‌تواند زمینه‌ساز تقویت بازیگران غیردولتی یا ورود افراط‌گرایانه‌تر آنان به میدان شود. این موضوع نیز به نوبه خود در سطح منطقه‌ای نیز منجر به شدت گرفتن چرخه بی‌اعتمادی و تعارض خواهد شد و شکاف میان دولت‌های عربی که حتی قادر به صیانت از حاکمیت یکدیگر نیستند و رژیم صهیونیستیِ توسعه‌طلب، که توان و انگیزه زیادی برای اقدام فرامرزی دارد، تثبیت می‌شود. این وضعیت الگویی از «اعتمادزدایی» می‌آفریند و به تضعیف بیشتر موقعیت عربی در برابر اسرائیل منجر خواهد شد.

بر این اساس، می‌توان سناریوهای احتمالی و راهبردی کشورهای عربی در مواجهه با این وضعیت را چنین ترسیم کرد:

  • پاسخ دیپلماتیک و حقوقی هماهنگ: طرح شکایت در مجامع بین‌المللی، قطع یا تعلیق موقت روابط دیپلماتیک و استفاده از سازوکارهای سازمان ملل برای اعمال فشار سیاسی. این گزینه کم‌هزینه است اما تنها در صورت هماهنگی فوری می‌تواند پیامی مؤثر ارسال کند.

  • پاسخ اقتصادی و روابطی هدفمند: بازنگری در همکاری‌های امنیتی-نظامی، محدودسازی دسترسی اطلاعاتی یا پایگاه‌های نظامی اسرائیل و آمریکا ــ به‌عنوان متحد اصلی تل‌آویو ــ یا اعمال تحریم‌های اقتصادی در صورت امکان. این اقدام پرهزینه‌تر است و ریسک‌های راهبردی بالایی دارد، اما فشار واقعی بر متجاوز وارد می‌کند.

  • اقدام نظامی محدود یا غیرمتقارن: هرچند بعیدتر، اما از منظر بازدارندگی می‌تواند اثری فوری داشته باشد؛ مانند ضربه نمایشی به دارایی‌های مرتبط با رژیم صهیونیستی در مناطق دیگر یا افزایش حمایت نامحسوس از گروه‌های مقاومت.

  • ابتکار نهادی در چارچوب عربی-اسلامی: ایجاد سازوکاری جدید ذیل اتحادیه عرب یا شورای همکاری خلیج فارس برای تقویت بازدارندگی غیرنظامی از طریق همکاری‌های امنیتی، سایبری و دفاعی. این گزینه می‌تواند بازدارندگی بلندمدت را ارتقا دهد، اما جایگزین پاسخ فوری برای احیای بازدارندگی قطر و جهان عرب نیست.

به‌روشنی، اگر کشورهای عربی ــ به‌ویژه قدرت‌های بزرگ خلیج فارس ــ واکنشی محدود یا صرفاً نمادین نشان دهند، بازدارندگی آنان در برابر حملات فرامرزی تضعیف خواهد شد؛ چه در سطح دولت‌ها و چه در عرصه افکار عمومی. این خلأ به‌طور حتم در محاسبات دشمنان بالقوه لحاظ خواهد شد. از سوی دیگر، پاسخ‌های نظامی مستقیم با هزینه‌ها و ریسک‌های بالا همراه‌اند و ممکن است منطقه را به چرخه‌ای بی‌پایان از تشدید درگیری‌ها سوق دهند. بنابراین، بر اساس الگوی رفتاری کشورهای عربی، محتمل‌ترین گزینه اجرای بسته‌ای چندلایه از اقدامات هماهنگ دیپلماتیک، تحریم‌ها و محدودسازی همکاری‌های نظامی-اطلاعاتی به‌صورت هدفمند و موقت خواهد بود.

در مجموع «بی‌پاسخ‌ماندن» اسرائیل در قبال حمله به قطر، در کوتاه‌مدت شاید مانع از گسترش جنگی تمام‌عیار شود، اما در میان‌مدت، ظرفیت بازدارندگی رسمی و مشروعیت سیاسی نه‌تنها قطر، بلکه دیگر دولت‌های عربی را به‌شدت تضعیف خواهد کرد و راه را برای حملات فرامرزی آینده باز خواهد گذاشت. تنها پاسخی هوشمندانه، چندلایه و هماهنگ است که می‌تواند هزینه‌ای واقعی و قابل‌محاسبه به متجاوز تحمیل کرده، هم از تشدید غیرقابل‌کنترل جلوگیری کند و هم بازدارندگی عربی را احیا سازد.

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *