AR | EN

1404-06-06 21:37

AR | EN

1404-06-06 21:37

اشتراک گذاری مطلب

اروپا میان فشار بر ایران و جستجوی استقلال از آمریکا؛ مکانیزم ماشه برگ برنده یا بن‌بست دیپلماسی؟

روابط ایران و اروپا پس از جنگ اوکراین وارد مرحله‌ای پرتنش شده است؛ تنشی که هم بی‌اعتمادی متقابل را افزایش داده و هم مذاکرات هسته‌ای را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است. اروپا که خود را در موقعیت دشواری میان روسیه و آمریکا می‌بیند، اکنون با تکیه بر «مکانیزم ماشه» تلاش دارد استقلال استراتژیک خود را به نمایش بگذارد؛ اما پرسش اصلی این است که آیا این برگ بازی می‌تواند به توافقی تازه با ایران منجر شود یا صرفاً شکاف‌ها را عمیق‌تر خواهد کرد؟

دکتر رحمان قهرمان پور، کارشناس ارشد مسائل سیاست خارجی

روابط ایران و اروپا بعد از حمله روسیه به اوکراین و موضع ایران درباره جنگ اوکراین به سمت افزایش تنش حرکت کرد و تا امروز این تنش در روابط دو طرف ادامه دارد. تنش به وجود آمده باعث افزایش بی‌اعتمادی میان ایران و اروپا شده است.

به عنوان مثال اروپا در دوره برجام به عنوان میانجی میان ایران و آمریکا عمل می‌کرد و در قبولاندن  وجود غنی‌سازی در خاک ایران برای آمریکا نقش نسبتا مهمی داشت، اما امروز شاهد این هستیم که اروپا هم مانند آمریکا خواهان توقف غنی سازی در خاک ایران است. به عبارت دیگر مواضع اروپا هم در قبال ایران تندتر از قبل شده است.

از طرف دیگر با پیروزی ترامپ در آمریکا، معضلات اروپا در روابط سنتی با آمریکا هم تشدید شد. ترامپ در شفاف ترین حالت به تحقیر اروپا پرداخت و به نوعی این پیام را به دنیا ارسال کرد که دوران اروپا گذشته و اروپا دیگه نقش چندانی در سیاست بین‌الملل ندارد.

به این ترتیب، اروپا از نظر استراتژیک در یک وضعیت بغرنج و پیچیده قرار گرفته است. از یک طرف مورد حمله روسیه واقع شده که همواره در طول تاریخ بزرگ‌ترین تهدید امنیتی برای اروپا بوده و بزرگ‌ترین و وسیع‌ترین کشور در جوار و همسایگی اروپا بوده، از سوی دیگر با آمریکایی مواجه است که دیگر حاضر نیست هزینه های دفاع از امنیت اروپا را بپردازد و در بعد داخلی هم با ظهور احزاب راست افراطی مواجه است که ارزش‌های سنتی لیبرال دموکراسی را به چالش کشیدند، با مهاجران مخالفت می‌کنند و مواضع تندی در قبال اقلیت‌های مذهبی می‌گیرند. در چنین وضعیت بغرنجی، به نظر می‌رسد که اروپا چاره‌ای جز حرکت به سمت استقلال استراتژیک از آمریکا ندارد.

دیداری که دو ماه پیش بین سران سه کشور بریتانیا فرانسه و آلمان  در لندن صورت گرفت ناظر به این مسئله بود و به این نتیجه منجر شد که اروپا در بلند مدت چاره‌ای جز حرکت به سمت استقلال استراتژیک و اتخاذ یک سیاست دفاعی و خارجی نسبتاً مستقل از آمریکا ندارد. بر همین اساس شاهد بودیم که بعد از این دیدار، اروپایی‌ها اعلام کردند که تشکیلات خودگردان فلسطین را به عنوان دولت به رسمیت خواهند شناخت و از سوی دیگر در موضوع پرونده هسته‌ای ایران هم اروپایی‌ها فعال‌تر شدند. در حالی که قبل از این به نظر می‌رسد که اروپا انگیزه چندانی برای ایفای نقش در پرونده هسته‌ ای ایران ندارد و پشت سر آمریکا حرکت می‌کند.

در این فضا و شرایط جدید ظاهراً اروپا می‌خواهد از برگ برنده مکانیزم ماشه در راستای همون تقویت استقلال استراتژیکی سیاست خارجی اروپایی استفاده کند و لذا برای اروپا حفظ این کارت بازی اهمیت زیادی دارد. درست است که اروپا در سطح استراتژیک و در بازی کلان در مقابل ایران با آمریکا همراهی دارد و بازی آنها یکی است و بازی متفاوتی نیست، اما در عین حال اروپا دوست دارد که با برگ برنده مکانیزم ماشه تا جایی که می‌تواند بازی کند و قدرت مانور دیپلماتیک خود را در سیاست بین‌الملل تقویت کند.

اگر اروپا بتواند با روشی که در پیش گرفته و با تکیه بر مسئله مکانیزم ماشه ایران را به سمت نوعی توافق دیپلماتیک ببرد، دستاورد بسیار بزرگی برای اروپا محسوب می‌شود و به این معناست که اروپا برخلاف آمریکا توانسته است بدون توسل به جنگ به یک توافق با ایران برسد.

این مسئله بسیار مهمی است در سال ۱۳۸۲ هم زمانی که پرونده ایران مطرح شد همین مسئله وجود داشت یعنی آن زمان هم دولت جورج بوش پسر در آمریکا مواضع تندی داشت. دنبال اعمال تحریم‌های بیشتر بود اما اروپایی‌ها از دیپلماسی در برابر ایران حمایت می‌کردند و لذا وقتی که توافق سعدآباد صورت گرفت یک پیروزی بزرگ دیپلماتیک برای سیاست خارجی اتحادیه اروپا بود. به نظرم در شرایط فعلی هم اروپایی‌ها شاید به دنبال تحقق چنین سناریویی باشند و در چارچوب همان استقلال استراتژیک بخواهند به دنیا و به آمریکا نشان دهند که به قول معروف همچنان اروپا یک بازیگر مهم هست و می‌تواند بدون توسل به روش‌های اجباری و بدون توسل به جنگ خواسته‌های خودش را در دیپلماسی محقق کند.

اما با توجه به بی اعتمادی فزاینده‌ای که بعد از جنگ اوکراین بین ایران و اروپا شکل گرفت به نظر می‌رسد که اروپا این بار برخلاف سال ۸۲ با مسیر دشوارتری مواجه است. مواضعی که اروپا در سه سال گذشته در قبال ایران گرفته به شکل بی‌سابقه‌ای تند بوده و باعث نارضایتی ایران شده، در حالی که در سال ۱۳۸۲ اروپا چنین مواضعی علیه ایران نداشت و همواره سعی می‌کرد که فاصله خود را با آمریکا در برخورد با ایران حفظ کند. لذا این بار و بعد از شرایطی که بعد از حمله روسیه به اوکراین پدید آمده طبیعتاً بی‌اعتمادی و سوء تفاهم در روابط بین ایران و اروپا به مراتب بیشتر شده است.

شاید به همین دلیل است که خیلی‌ها نسبت به حصول توافق برای تمدید مکانیزم ماشه خوشبین نیستند. اما در عین حال اگر توجه بکنیم که هم اروپا به نوعی در تمدید مکانیزم ماشه ذی نفع و هم برای ایران توقف بازگشت تحریم‌ها مهم است، در آن صورت شاید بتوانیم بگوییم که همچنان امکان رسیدن به یک توافق وجود

دارد. هرچند احتمالش کمتر است. اروپایی‌ها بحثشان این است که در واقع هدفشان از این اقدامات و ارسال نامه به شورای امنیت این است که ایران را برای پذیرش توافق تحت فشار قرار دهند. اما فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی ایران معمولاً در شرایط قهری و در شرایطی که تحت فشار باشد، معمولا توافق نمی‌کند و آن را به عنوان یک نوعی تسلیم شدن تلقی می‌کند. لذا اگر اروپا واقعاً خواهان این است که به یک توافقی با ایران دست پیدا کند و این توافق برای جایگاه اروپا در سیاست بین الملل برای استقلال استراتژیک اروپا اهمیت دارد، در آن صورت اروپا هم باید امتیازاتی به ایران بدهد یا حداقل اینکه از مواضع تند خود از اظهارات تند خود علیه ایران تا حدی کوتاه بیاید و البته طرف ایرانی هم قاعدتاً لازم دارد که تا حدی از مواضع خود کوتاه بیاید.

دو شرط اصلی که اروپایی‌ها تا الان مطرح کردن یا حداقل در رسانه‌ها مطرح شده این هست که اولاً ایران با آمریکا مذاکرات را شروع کند و ثانیاً به بازرسان آژانس اجازه دهد که از مکان‌های مورد حمله قرار گرفته بازدید و بازرسی انجام دهند. هر دو موضوع، موضوعات سخت و پیچیده‌ای هستند. اولا اینکه به نظر می رسد حداقل در شرایط فعلی، این آمریکایی‌ها هستند که تمایلی به آغاز مجدد مذاکرات ندارند. مقامات ایرانی بارها اعلام کردند که آماده مذاکرات هستند، اما خود ترامپ گفته است که فعلاً نیازی به مذاکرات نیست از طرف دیگر در موضوع بازرسی‌ها هم اروپا باید توجه کند که به هر حال تاسیسات هسته‌ای ایران به عنوان سرمایه گذاری های کلان ایران در برنامه هسته‌ای مورد حمله اسرائیل قرار گرفته و اروپایی‌ها هم مستقیم یا غیرمستقیم در این حمله دست داشتند. آنها نه تنها این حمله را محکوم نکردند بلکه در رهگیری موشک‌ها و پهپادهای ایرانی هم به اسرائیل کمک کردند. لذا بدبینی ایران نسبت به اروپا قابل درک است و اروپایی‌ها اگر بخواهند به توافق برسند، باید بپذیرند که در ازای حمایت ایران از مواضع روسیه در جنگ اوکراین، آنها هم از مواضع اسرائیل در حمله ۲۳ خرداد به ایران حمایت کردند و بنابراین اگر کدورتی هم بین ایران و اروپا وجود داشته، طبیعتاً اروپا هم علیه ایران اقدام انجام داده و لذا منطقی است که بخواهد از مواضع خود قدری عقب نشینی کند تا زمینه برای تمدید مکانیزم ماشه در واقع فراهم شود.

البته درست است که مقامات ایرانی تاکنون به صراحت از موافقت با تمدید مکانیزم ماشه سخن نگفتند اما به نظر میرسد که حداقل در شرایط فعلی ایران مخالفت چندانی هم با تمدید مکانیزم ماشه ندارد و آن را یک فرصتی برای دیپلماسی در ماه‌های آینده می داند.

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیاسی
جهان
تحلیل و یاداشت ها